جمله/ گروه سیاسی: بیراه نباشد اگر بگوییم بیش از دو دهه است در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی و در کف خیابانها، جنگ و نبردی خزنده در جریان بوده است، جنگی که در یک طرف، اکثریت مردم و شهروندان تلاش داشتند، از «جمهوریت» در ساختار سیاسی صیانت کنند و اراده خود را در برخی ساحتها، اعمال […]
جمله/ گروه سیاسی: بیراه نباشد اگر بگوییم بیش از دو دهه است در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی و در کف خیابانها، جنگ و نبردی خزنده در جریان بوده است، جنگی که در یک طرف، اکثریت مردم و شهروندان تلاش داشتند، از «جمهوریت» در ساختار سیاسی صیانت کنند و اراده خود را در برخی ساحتها، اعمال نمایند و در طرف دیگر، رجال سیاسی و مذهبی عمدتاً اصولگرا حضور داشتند که علناً تلاش داشتند سیستم سیاسی را از «جمهوریت» و «اعمال اراده مردم» تهی سازند و برخی بزرگان و تئوریسینهای این طیف تا جایی در این مسیر پیش رفتند که علناً به شیوه استفهام انکاری میگفتند: «مگر مردم -درحکومت کردن- حقی هم دارند ؟».
بارها و بارها در طول این نبردِ غیرنظامی و سیاسی- اجتماعی، مردم احساس کردند که به «عزت نفس آنان» آشکارا اهانت میشود وقتی که «اقلیّتِ پرسروصدا» در تریبونها و رسانههای خود، تمایل و سلیقه افکار عمومی را در موضوعات مختلف ازجمله سبک زندگی خصوصی، به سُخره میگرفت و قلدرمآبانه میگفت هر کسی که شیوه ما را دوست ندارد، بگذارد از این کشور برود ! و فقط خدا میداند چه تعداد وطنپرستانی با چشمانی اشکآلود و بغضی ابدی، «مامِ وطن» را ترک کردند و هنوز زخمی که از این ترک اجباری، بر قلب و روح بسیاری از آنان نشست، التیام نیافته است و اگر دیدیم فراخوانهای دعوت به اعتراض طی دو ماه اخیر در کشورهای خارجی با استقبال ایرانیان دور از وطن، مواجه شد، یکی از دلایل ریشهای، رویکرد رسانههایی چون صدا و سیمای میلی بود.
مبارزات مدنی مردم که طی دو دهه قبل، در وضعیتی خزنده و آرام به جلو میرفت و هدف اصلی آن دفاع از جمهوریت و کسب مجوز برای اعمال اراده شهروندان در موضوعات مختلف حکمرانی بود و جریان سیاسی مقابل، با هر نوع و شکل این اعمال اراده مخالفت میکرد و مجوز حکمرانی را «چک سفید امضا»یی تصور میکرد که کسی جز خودش اجازه دخل و تصرف در آن را ندارد و رأی «آری» ۱۲ فروردین ۵۷ را «وحی مُنزَل» و «لایَتَغیَّر» تلقی میکرد، پس از مرگ «مهسا امینی» با جریانی فزاینده و سیلابی از اعتراضات در تقریباً همه شهرها و استانها مواجه شد که از حالت خزنده دو دهه قبل خارج شد و شکل جدی به خود گرفت.
امروز که در میانه ماه سوم این اعتراضات هستیم، دولت و رجال سیاسی و جریان ژورنالیسمِ اصولگرا و حکومتی، تلاش داشتند موضوع را کوچک و امری عادی جلوه دهند و ضمن اینکه در مقام سخن و «ژست»، خود را مدافع اعتراضات قانونی نشان میدادند اما در عمل تلاش داشتند همه معترضان را «اغتشاشگر» بنامند و با آنان برخورد کنند در شرایطی که بسیاری از تحلیلگران سیاسی طی این دو ماه و چند روز ریشه اصلی این اعتراضات را «اقتصادی» دانستند و گفتند اگر دولتها، ثبات را به اقتصاد بازمیگرداندند و اگر اوضاع معیشتی اکثریت جامعه به شرایط امروز نمیرسید، هرگز شاهد چنین اعتراضاتی در خیابانها نبودیم اما یکی از ویژگیهای اصولگرایان، «خردگریزیِ مُزمن» است.
بهرحال اعتراضاتی که در همه این روزها ادامه داشت، همچنان متوقف نشده و یکی از اهداف معترضان، حذف «گشت ارشاد» بود، موضوعی که افکار عمومی آن را موجب مرگ مهسا امینی میدانست و بسیاری از دلسوزان و برخی عقلای جریان سیاسی اصولگرا نیز بر حذف آن صحه گذاشتند اما جریان سیاسی حاکم، هرنوع امتیاز دادن را به معنای شکست سیاسی میدانست و حتی «وحید یامینپور» یکی از نامداران «نواصولگرایی»، در برنامه تلویزیونی مدعی شد اگر امروز در مورد روسری، کوتاه بیاییم، فردا برخی زنان لباس زیر خود را در خیابان درمیآورند.
ظاهراً ادامهدار شدن این اعتراضات برخی رجال اصولگرا را به این نتیجه رساند که این مسیر، به این زودی متوقف نخواهد شد و این موضوع در برخی بندهای «بولتن خبرگزاری فارس» که توسط یک گروه هکری، عمومی شد نیز مورد تأکید قرار گرفت.
روز گذشته حجتالاسلام والمسلمین محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور، در سلسله نشستهای جهاد تبیین حاضر شد و در پاسخ به سوال یکی از حاضران مبنی بر اینکه چرا گشت ارشاد تعطیل شد، اظهار داشت: «گشت ارشاد ربطی به قوه قضائیه ندارد و از همان جایی که در گذشته تاسیس شد از همانجا نیز تعطیل گردید. البته قوه قضائیه نظارتهای خود را بر کنشهای رفتاری در سطح جامعه ادامه میدهد.»
این بخش از سخنان دادستانکل کشور در متن و بطن خود، چند نکته دارد، اول اینکه به افکار عمومی و مشخصاً معترضان که «حذف گشت ارشاد» یکی از مطالباتشان بود، این پیام روشن را داد که این طرح فعلاً تعطیل شد هرچند میتوان از فحوای سخن ایشان اینگونه برداشت کرد که این تعطیلی، موقتی و مصلحتی است چون در شرایط فعلی و اعتراضات گاه و بیگاه، حتی اگر بخواهند نیز نمیتوانند ونهای گشت ارشاد را روانه خیابانهای اکثر شهرها کنند.
نکته بعدی اینکه ادامه سخنان دادستانکل که گفت « البته قوه قضائیه نظارتهای خود را بر کنشهای رفتاری در سطح جامعه ادامه میدهد» میتواند این پیام را به مخاطبان القا کند که دستگاه قضایی، همین طرح را با نام و مکانیسمی جداگانه، تدوین و برای نظارت بر کنشهای رفتاری شهروندان، اعمال کند و درحقیقت قصد دارد فضای فعلی را آرام کند.
نکته آخر این است که «مشارکت» به معنای حضور همه مردم در تصمیمگیریها خواه از طریق نمایندگان خواه از طریق نهادهای مدنی، یکی از هشت ویژگی مهم و مشخص «حکمرانی مطلوب» -good governance- است و لازم است هر دولتی، برای نگاه مردم و نظر افکار عمومی در هر موضوعی، احترام و اعتبار قائل شود و «کوتاه آمدن در برابر فشار افکار عمومی» را نه یک نقیصه که یک مولّفه مهم حکمرانی برشمارد و با افتخار تسلیم فشار افکار عمومی شود و ما امیدواریم «تعطیلی کامل گشت ارشاد» نخستین گام باشد و شاهد باشیم در موضوعاتی چون سیاست خارجی و گذر از سیاستسازان و تصمیمگیرانِ تاریخمصرفگذشته نیز شاهد چنین اتفاقاتی باشیم.