پایان کابوس توپ جمع کن‌ها
پایان کابوس توپ جمع کن‌ها

مهدی طاهرخانی وقتی مسرت بخش ترین خبرممکن از سوی باشگاهی به هوادارانش مربوط به فسخ قرارداد یک بازیکن خاص باشد، یعنی اتفاقات ناراحت کننده ای در دل آن باشگاه رخ داده است. اما اگر بشنوید که آن باشگاه، بهترین تیم چند ساله اخیر لیگ کشورش بوده و موفق شده علاوه بر نایب قهرمانی آسیا، سه […]

مهدی طاهرخانی

وقتی مسرت بخش ترین خبرممکن از سوی باشگاهی به هوادارانش مربوط به فسخ قرارداد یک بازیکن خاص باشد، یعنی اتفاقات ناراحت کننده ای در دل آن باشگاه رخ داده است. اما اگر بشنوید که آن باشگاه، بهترین تیم چند ساله اخیر لیگ کشورش بوده و موفق شده علاوه بر نایب قهرمانی آسیا، سه بار متوالی فاتح لیگ برتر شود و همچنین قهرمان آخرین جام حذفی، دایره تعجب تان شعاع قطورتری را شامل می شود. شاید فقط در سایه مدیریت دولتی فوتبال ایران شاهد چنین سیرک گریه داری باشیم! احتمالا چسباندن سیرک به واژه اندوه غیر منتظره و نامانوس است اما آنچه در فوتبال ما رخ داده و درآینده هم قطعا و حتما نمونه های مشابهش را خواهیم دید، به همان اندازه نامانوس و عجیب است. شبیه به ژانر کمدی سیاه؛از یک سو باید خندید اما هنوز میمیک صورت، زاویه لبخند را تشکیل نداده که ناگهان سیستم عصبی از مغز دستور شوک را می گیرد.همه این کلمات کنار یکدیگر قطار شد تا مقدمه یک خبر خاص شود؛ روز پنجشنبه باشگاه پرسپولیس خبر خوبی را برای هوادارانش، مخابره کرد، خبر چیزی نبود جز فسخ قرارداد با بازیکنی که قرار بود طبق وعده اش ماشین گلزنی تیم قهرمان باشد! او همانقدر گلزن از آب در آمد که تیم کالدرون شبیه مجموعه قهرمان! حسن انصاری فرد در کسوت فرماندهان فاتح، روز پایانی هفته ،خبر فسخ قرارداد جونیور براندئو برزیلی را روی خروجی سایت باشگاه فرستاد تا کمی از اندوه هواداران تیمش بکاهد. شاید بگویید کدام غم؟
موضوع چندان مهمی نیست اما یک کری ریز بین هواداران سرخابی وجود داشت و آن مربوط به مدت زمانی بود که آبی ها در جدول لیگ برتر، در سه سال و نیم اخیر هرگز بالاتر از رقیب قرمز پوش خود نرفته بودند که سرانجام هفته قبل با شاهکار مشترک کالدرون و گل نزنانش سرانجام میراث خاص برانکو خرد شد. حالا این سرمربی ایتالیایی رقیب است که مغرورانه می گوید؛ عبور از پرسپولیس چندان مهم نیست و هدف غایی ما قهرمانی است. یک کنایه شیک و تمیز.

چه کسی این گونی را بر سرشان کشید؟
باز گردیم به موضوع اصلی.جونیور براندئو رفت اما قبل از پرداختن به نوع جدایی و مبلغی که به او پرداخت شد باید بررسی کرد چرا و چگونه چنین گزینه عجیبی که روی حرفه ای بودنش هم علامت سوال وجود دارد، پا به ایران گذاشت؟ برای پیدا کردن سوال باید سراغ مدیری رفت که عامل حضور این برزیلی بود. اما ایرج عرب که مهره خاص و دوست داشتنی وزیر ورزش به حساب می آید این روزها نه تنها هیچ جواب سر راستی به خبرنگاران فوتبالی نمی دهد بلکه در حوزه جدیدش ( سرپرست فدراسیون دو و میدانی) هم حرف خاصی نمی زند. در مجموع دوست آقای وزیر کلا حرف نمی زند و بیشتر اهل عمل است.اعمال بزرگ و خطیری مثل فراهم کردن مقدمات و ماخرات خروج برانکو از ایران بدون پرداخت حتی یک ریال به عنوان غرامت به باشگاه. در سایه مدیریت جناب ایشان بود که سرمربی قرمزها در صورتی که روی کاغذ و به صورت رسمی باید یک سال دیگر سرمربی پرسپولیس باقی می‌ماند،خیلی راحت استوار به سو مدیریت عرب، نه تنها هیچ پولی بابت فسخ یک طرفه قرارداد نداد که حالا دست پیش را گرفته تا بتواند غرامتی را هم بگیرد. برای پی بردن به اصل ماجرا نگاهی به صفحه اینستاگرام برانکو بیامندازید تا در نهایت تعجب ببینید، همان فردی که چند ماه تمام پاسخ تلفن قرمزها را نمی دهد، سه بار متوالی با سفیر ایران در کرواسی که از دوستان و افراد نزدیک به رئیس جمهور به شمار می رود، دیدار داشت و عکس‌های آن را به اشتراک گذاشت. این دیدارها تنها برای یک هدف است؛ برانکو نخست، تمام طلبش را از پرسپولیس بگیرد سپس با خیال جمع به پیشنهاد بکر فدراسیون فوتبال ایران پاسخ مثبت بدهد. اینک طبق پیشبینی تاریخی کی روش، او با سرعت تمام به صندلی هدایت تیم ملی حمله می برد. شاید عنوان شود، عرب چه تقصیری پیرامون این جدایی داشت.؟ پاسخ خیلی کوتاه و سر راست است. اگر مدیریت وقت پرسپولیس، فریب بازی برانکو را نمی خورد و طبق قرارداد، طلب او را سر موعد مقرر با همان چمدان معروفی که مرتب از پر بودنش در ساختمان باشگاه حرف می زد، پرداخت می کرد بدون شک برانکو هرگز حاضر نمی شد یک میلیون یورو غرامت بدهد و پیشنهاد الاهلی سعودی را قبول کند.
بعد از این شاهکار، نوبت به دومین حرکت طلایی عرب شد. او که برای انتخاب سرمربی پرسپولیس، یک تور چند روزه در استانبول برگزار کرد و تنها شرطش این بود هر که پول کمتری را طلب کند، گزینه نهایی ما آن فرد است به گابریل کالدرون رسید و بعد از آن بدون هیچ تحقیق و راستایی آزمایی سراغ جونیور رفت.اگرعرب از چند مشاور خوب فوتبالی، بهره می برد و قبل از امضای قرارداد ۵۷۰ هزار دلاری، کمی در مورد گذشته این بازیکن تحقیق می کرد قطعا می فهمید چرا او هیچ گلی را در بلغارستان نزده و کلا از سری بی برزیل آمده اروپا تا فقط به صورت قرضی به دیگر تیم ها آمد و شد کند. در کارنامه ایرج عرب که سه روز کامل، هواداران را مقابل ساختمان باشگاه به اعتراض وا داشت اعمال دیگری هم دیده می شود که در حوصله این بحث نیست؛ از بازگرداندن فرشاد احمد زاده تقریبا تمام شده تا حفظ اشتباه علیپور که به راحتی می شد در ازای انتقالش ۷۵۰ هزار یورو کسب در آمد کند.

عجیب و مسئولیت ناپذیر مثل کالدرون
با وجود اینکه ایرج عرب بنا به فرار از حاشیه فوتبال، ترجیح می دهد پاسخگوی هیچ یک از کارهایش نباشد اما افراد حاضر در باشگاه شهادت می دهند که اصرارعجیب و تمام نشدنی کالدرون موجب این قرارداد شد. سرمربی آرژانتینی قرمزها لیست بلند بالایی را به باشگاه داده بود که به اعتراف خودش، گزینه نهم همین جونیور بود. اما اگر گزینه صدم هم حساب کنیم باز هم او بود که اسم جونیور را نوشت و به مدیریت باشگاه داد. با این وجود کالدرون هنوز شهامت عذرخواهی بابت این اشتباه را نداشته و در صورتی که روزهای نخست فقط تفاوت فرهنگ، زبان و سن نسبتا کم جونیور را دلیل این نمایش عجیب عنوان می کرد، کمی بعد تر که دید، زمان هم مشکل فوتبالست نبودن این گزینه آماتور را حل نکرده، به قیمت کم او اشاره کرد و گفت؛ با نیم میلیون دلار معلوم است که مهاجم خوب پیدا نمی شود!

روز آخر زبانش ناگهان باز شد
اما بخش کمدی این جدا شدن،مربوط به صحبت های مهاجم برزیلی بود.او در صورتی که در این مدت، حتی یک ضربه خشک و خالی هم به درون چارچوب رقبا نزد وعوض گلرها بلای جان توپ جمع کن ها پشت دروازه شده بود، مدعی شد فوتبال ایران بابت از دست دادنش بعدا حسابی پشیمان خواهد شد اما دلمان را نشکست و گفت؛ آن روز دوباره باز می گردد! البته هیچ پیشرفتی هم نکند با این مدیریت شوت و دلالان مشکوک، چندان هم محال نیست! او در دروغی تاریخی مدعی شد بهترین ترانسفر لیگ دو برزیل به اروپا در این ۱۰ ساله گذشته بوده و حتی در ادعایی کاملا کذب گفت؛ در سری آ برزیل بازی کرده است. البته جونیور زمان خوبی را برای بیان کردن این حجم از هجویات انتخاب کرد چرا که نه تنها ایران که بعید است تا آخر عمر دیگر پایش را به خاور میانه، آسیا و حتی جاهای دیگر جهان جز همان زادگاهش و تا نواحی رود و جنگل آمازون بگذارد!جونیور ادعا کرد که به زودی شاهد گلزنی‌هایش در سری آ برزیل خواهیم بود و آن وقت است که منتقدان احساس پشیمانی می‌کنند. او در آخر بابت اینکه تنها حقوق ماهانه از پرسپولیس گرفته منتی را بر سر هواداران گذاشت و گفت که می توانست حدود ۶۰ در صد قرارداداش را بگیرد و بعدا فسخ کند.با این وجود باشگاه پرسپولیس طبق اعلام کرد که جونیوز در سه نوبت مبالغ؛ صد هزار دلار بعنوان پیش قرارداد، ۵۰ هزار دلار در اولین دریافتی و ۱۰۲ هزار دلار هنگام فسخ، دریافت کرده است که در مجموع ۲۵۲ هزار دلار می شود. پیشتر مبلغ قرارداد او پانصد و اندی هزار دلار اعلام شده بود. یک جمع و تفریق ساده نشان می دهد که او تقریبا نزدیک به ۵۰ درصد مبلغ قراردادش را گرفته اما می گوید قید گرفتن ۵۰ درصد را زده و تنها حقوق ماهانه گرفته است! این بازیکن هرچه در زمینه فوتبال و مستطیل سبز آماتور بود نشان داد در لاف زنی حرفه ای است.البته یک احتمالا دیگر وجود دارد که حساب و کتابش هم مثل فوتبال بازی کردنش در سطح محلات خودمان باشد!
هر چه بود جونیور که لقب شایسته دی کارموی دوم را به یدک می کشید از ایران رفت اما خودفریبی محض است که تصور کنیم تجربه این کلاهبرداری ها توسط دلالان داخلی و خارجی دیگر در فوتبال ما تکرار نمی شود. مادامی که در بدنه مدیریت ورزش ما تنها روی حساب دوستی دیرینه با افراد، به آنها پست های مهمی مثل مدیریت پرسپولیس داده می شود بازهم شاهد چنین گاف هایی خواهیم بود.شاید این ارقام در ورزش حرفه ای چیزی به حساب نیاید اما مهمتر از این دلارهای سوخته، بلایی است که مدیریت اشتباه بر سر تیمی می آورد که چند ده میلیون هوادار در سطح کشور دارد و چه آسیبی از این بزرگتر و غیر قابل جبران تر؟