رسول بهروش / يكی، دو بار اول شاید جذاب بود و سر و صدا میكرد، اما حالا دیگر متهم كردن پرسپولیس به قهرمانیهای مهندسیشده و جعلی، بیش از حد لوس و چندشآور شده است. نه اینكه فقط پرسپولیس باشد؛ حتی اگر استقلال و سپاهان هم در همین وضعیت بودند و از سوی سایر رقبا […]
رسول بهروش /
يكی، دو بار اول شاید جذاب بود و سر و صدا میكرد، اما حالا دیگر متهم كردن پرسپولیس به قهرمانیهای مهندسیشده و جعلی، بیش از حد لوس و چندشآور شده است. نه اینكه فقط پرسپولیس باشد؛ حتی اگر استقلال و سپاهان هم در همین وضعیت بودند و از سوی سایر رقبا مدام به موفقیتهای شبههدار متهم میشدند، حوصله مردم سر میرفت. چه بسا بار اول كه یك نفر گفت «جام را برای پرسپولیس كنار گذاشتهاند» این اظهارنظر خیلیها را به فكر فرو برد، اما الان دیگر تكرار مكرر این داستان، به لجبازیهای كودكانه شبیه شده است. احسان حاجصفی كه مثلا یكی از كاپیتانهای تیم ملی است، بعد از شكست تراكتورسازی برابر پارس جنوبی جم صراحتا میگوید: «یك جام به آن تیم خاص بدهند و یك جام هم برای بقیه تیمها بگذارند.» چطور است برای كاهش تنش یك جام هم به سپاهان بدهند؛ همان تیمی كه شما قرار بود در ایران فقط برای آن بازی كنید؟!
بار دیگر به بهانهگیریهای كترهای و غیرموجه اخیر نگاه كنید. تراكتور مدعی است یك پنالتی در جم طلبكار شده و به همین علت میخواهند پرسپولیس را قهرمان كنند. این پنالتی یك امتیازی -كه حتی كارشناس انگلیسی برنامه مزدك هم تاییدش نكرد- كجای فاصله ۱۰ امتیازی دو تیم را پوشش میدهد؟ مدیران شهرخودرو میپرسند چرا دو بازیكن این تیم به خاطر انتقال غیرقانونی دقیقا قبل از بازی با پرسپولیس محروم شدند؟ این مثل آن است كه منچسترسیتی بپرسد چرا محرومیت سنگین این تیم درست قبل از بازی با رئال مادرید اعلام شد؟ خب بالاخره احكام قانونی یكجا باید صادر شوند؛ نه؟ مشكلی نداشتید اگر حكمتان قبل از بازی با سپاهان، استقلال یا تراكتور صادر میشد؟ اصلا كی حكم بدهند خوب است؟ راستی یادتان هست بازی رفت را تیم مشهدی چطور برد؟ با یك ضربه سر از جای خالی شجاع خلیلزاده كه به خاطر یك عكس مشكوك محروم شده بود. حافظه گزینشی واقعا چیز خوبی نیست. از همه جالبتر داستان سپاهان اصفهان است؛ تیمی كه سناریوی بازی نكردنش جلوی پرسپولیس را حتی بازیكنان خودش هم تایید نكردند. شایان مصلح همه رشتههای باشگاه را پنبه میكند و امید نورافكن و پیام نیازمند هم بعد از اعلام حكم، به وضوح از رفتار غلط خودیها گله میكنند. سپاهان به زمین نیامده و انتظار دارد بازنده هم نشود؛ این چه منطقی است حقیقتا؟ میگویند بازی به این مهمی نباید بدون تماشاگر باشد. خب مگر مسابقه پرسپولیس و شهرخودرو مهم نبود كه بیتماشاگر شد؟ بله؛ آنچه اجرا شد یك قانون بد بود، اما بدترین قانون هم از بیقانونی و هرج ومرج بهتر است. راستی باشگاه اصفهانی كه این همه بر حق است، چرا بلافاصله بعد از «غیبتگیت» مدیرعاملش را كنار میگذارد؟ داستان چیست؟
نه اینكه در پرسپولیس همه چیز «اوكی» باشد. آنجا هم یك محمدحسن انصاریفرد داریم كه مثل شیر مربی تیم اول جدول را دك میكند و مربی ششم جدول را با هشت میلیارد تومان هزینه به جایش مینشاند تا هم در آستانه از دست دادن زودهنگام آسیا قرار بگیرد، هم یك پرونده شكایت نجومی بسازد و هم باشگاه را بیهوده متهم به «انتقال سفارشی» كند. آنجا هم ایراد هست و حتما به درستی باید نقد شود، اما اینكه مثلا تیمی در زمین حاضر نمیشود و به رقیبش بهتان میزند بیش از حد فكاهی است. سپاهان راغب نیست بدون استنلی كیروش مقابل پرسپولیس قرار بگیرد و به همین سادگی به خودش و سایر مدعیان جفا میكند؛ این وسط گناه تیم صدرنشین چیست؟ گناه پرسپولیس چیست كه هر بار تراكتور اوج میگیرد زنوزی با تحركات هیجانی و غیرمنطقیاش این تیم را به حاشیه میبرد؛ از داستان غائله پارسال برخورد با محسن فروزان تا ماجرای این مصاحبه عجیب راجعبه اسم پرسپولیس؟ ارزش آن است كه در زمین بجنگید، وگرنه بهانهجویی بیرون از میدان به كار نمیآید. حتی اگر همه همنوا باشید و فرافكنی را همسرایی كنید، باز این چیزی بیشتر از «اركستر بازندهها» نخواهد بود؛ همانقدر بیارزش.
احقاق حق با چاشنی اتهامزنی!
در گیر و دار ماجرای شیوع کرونا در فوتبال ایران، باشگاه تراکتور ناگهان نامهای به سازمان صدا و سیما ارسال کرده و نسبت به بعضی اتفاقات و موضعگیریها در این سازمان اعتراض کرده است. بخشهایی از این نامه را بخوانید: «جناب آقای علی عسکری، چرا باید اجازه داده شود که در رسانه ملی مجریان و گزارشگران ورزشی صدا و سیما، به صورت جانبدارانه از تیمهای خاصی از آنها و به صورت علنی حمایت و پشتیبانی کنند؟ و اگر بخواهیم نمونهای از آنها را نام ببریم، آقای میثاقی مجری فوتبال برتر، و آقای عباس قانع و آقای احمدی گزارشگر فوتبال میباشند. جناب دکتر، چرا وقتی هواداران ما و یا هر تیم دیگری در مورد احقاق حق خود حرف میزنند، باید توسط مجریان و تحلیلگران ورزشی در تلویزیون به وطنفروشی و یا غیره متهم بشوند و در صدا و سیما نیز این امر تایید گردد؟ چرا بازیهای تراکتور که بارها از نظر هواداری در دو سال اخیر، رکورد تماشاگر در دنیا را به نام خود ثبت نموده است، از شبکه ۳ به صورت مساوی با دو تیم دیگر پایتخت پخش نمیگردد؟ مگر تراکتور حداقل ۳۰ میلیون هوادار ندارد؟» فقط چند سوال از مدیران باشگاه تراکتور! اول این که دقیقا کدام مجری و گزارشگر در صدا و سیما به صورت علنی از تیمهای خاصی حمایت کردهاند؟ حمایت کدام یک از آنها علنیتر از حمایت گزارشگران شبکه استانی سهند از تیم تراکتور بوده؟ چه کسی احقاق حق هواداران تیمها را به وطنفروشی تعبیر کرده است؟ البته احقاق حق با بعضی از رفتارهای خاص هواداران یک تیم خاص فرق دارد! سوال بعد اینکه چرا فکر میکنید تراکتور ۳۰ میلیون هوادار دارد؟ البته به نظر میرسد در این مورد شما تنها نیستید و این توهم در میان مدیران پرسپولیس و استقلال هم وجود دارد، به شکلی که اگر آمارهای این دوستان از هواداران تیمهایشان را با هم جمع بزنیم، جمعیت ایران از ۱۲۰ میلیون نفر هم فراتر خواهد رفت! نامه باشگاه تراکتور با یک اتهامزنی دیگر به پایان میرسد: «باشگاه تراکتور تصمیم گرفته بدون پخش تلویزیونی بازیهای خود را در لیگ و جام حذفی انجام دهد حتی اگر باعث شود که درهر بازی این تیم را بازنده اعلام کنند. زیرا لیگی که مهندسی میگردد چه فرقی برای دیگر تیمها دارد که در رتبه چهارم قرار بگیرند یا چهاردهم؟» این جمله آخر هم قابل توجه آقایان مدیر در فدراسیون! تحویل بگیرید لطفا!