به نظر میرسد برخی واژهها و عبارات در ادبیات سیاسی کشور از جایگاه خود خارج شده اند. مباحثی مثل دولت ائتلافی، دولت وحدت ملی، دولت وفاق ملی، ائتلاف اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو و معتدل و دیگر موارد اکنون به انواع و اقسام روشها تعبیر میشوند. آخرین مورد، همین مسئله وفاق ملی است که دکتر پزشکیان، در چارچوب دولت چهاردهم مطرح کرده اند و این سوال وجود دارد که این وفاق حول چه محوری، قرار است شکل بگیرد. وحدت و وفاق و همراهی و همگامی، نیازمند محوریتی است که همه روی آن وفاق پیدا کنند.
مردم، زمانی این دولت را دولت وفاق ملی میبینند که قبل از هرچیز، درون خود، وفاق و همدلی داشته باشد، اگر قرار باشد خود وزرا، سلیقهای و جزیرهای عمل کنند یا در انجام مسئولیتهای تود چالش داشته باشند، مردم وفاق ملی را در حد شعار می بینند.
اگر طرح دکتر پزشکیان که محصول تلاش جبهه اصلاحات برای ریاست جمهوری ایشان بوده با شکست مواجه شود، انگشت اتهام به سمت اصولگرایان و سایرین گرفته میشود و گویی از هم اکنون به فکر هستند که خود را چگونه تبرئه کنند. مسئله دیگر این است که وقتی وفاق ملی مطرح میشود، انتظار میرود یک منشور ارائه شود. من هنوز هیچ منشور یا مانیفستی ندیدم که از سوی اصلاح طلبان و نخبگانشان مطرح شود. این سوال وجود دارد که بالاخره این وفاق ملی چه مفهومی دارد. مردم زمانی اعتماد میکنند که احساس کنند دولت از خودشان است و دولت این سرمایه اجتماعی که اعتماد مردم است را به ثمر بنشاند. اگر قرار بر شعار دادن باشد که مردم در ۴۵ سال گذشته گوششان با شعارهای مختلف پر شده و زیاد شنیده اند. اتفاقا آنها که شعارهای زیادی داده اند در این سالها کمتر عمل کرده اند.
اصلاح طلبان تمام قوای خود را برای پیروزی آقای پزشکیان صرف کرده اند؛ بنابراین منطقی است که پذیرای نقدها نسبت به عملکرد ایشان نیز باشند. آقای پزشکیان صحبتهایی هم درباره حکومت اسلامی کرده اند که بیشتر نزدیک به نگرش پایداریها نسبت به حاکمیت است تا اصلاح طلبان و حتی میتوان گفت با نگرش اصلاح طلبان در تضاد است. انتظار از آقای پزشکیان این است که رابطه بین مشروعیت، مقبولیت و مشروطه را به صراحت تبیین کنند. این نگرانی وجود دارد که بار دیگر دوقطبی مشابه کاشانی و مصدق ایجاد شود و برنده این دوقطبی هم ایالات متحده باشد. به عنوان دبیرکل یک حزب در ایران، هنوز درک دقیقی از وفاق ملی پزشکیان ندارم.
- نویسنده : حسین کنعانی مقدم