آرتین زهرابی / پرداختن به سوژههایی مانند پاداشهای افسانهای کارلوس کیروش، هر چقدر با پاسخگویی واحد مالی فدراسیون فوتبال مواجه شود، باز برای عدهای جذاب است. اصل و اساس قصه این است که تیم ملی ایران مربی بدی داشت! او پاداشهای سنگینی از فدراسیون فوتبال مطالبه میکرد و قراردهای سنگینتر هم میبست. متر […]
آرتین زهرابی /
پرداختن به سوژههایی مانند پاداشهای افسانهای کارلوس کیروش، هر چقدر با پاسخگویی واحد مالی فدراسیون فوتبال مواجه شود، باز برای عدهای جذاب است.
اصل و اساس قصه این است که تیم ملی ایران مربی بدی داشت! او پاداشهای سنگینی از فدراسیون فوتبال مطالبه میکرد و قراردهای سنگینتر هم میبست. متر و اندازهگیریها اگر بر همین اساس باشد، کیروش از دیدگاه منتقدان، یک خائن تمام عیار بود که باید محاکمه میشد اما در حال حاضر کیروش در ایران نیست. او رفته و قصهای که پشت سرش بافتهاند هم در حال حاضر خریدار ندارد.
کیروش هر چه بود، دیگر نیست تا پاسخگوی اتهامات تازه ای باشد که نثارش میکنند. شخم زدن همه بلاهایی که کیروش بر سر فوتبال ایران آورد، حتی اگر به تاریخ هم باشد «قدیمی و کهنه» است. اگر حاضر شویم تقویم را ورق بزنیم سوژههای فوقالعادهتری پیدا میشوند تا برایش سر و دست بشکنیم.
راستی آنهایی که به طرح سوژههایی مانند پاداش ها و قراردادهای میلیاردی و دلاری علاقه دارند، چرا به افتضاح قرارداد مارک ویلموتس، هیچ اشارهای نمیکنند؟
کیروش که در حال حاضر پرونده مالی با فوتبال ایران در دادگاههای بینالمللی ندارد اما اگر ویلموتس از فیفا رای بگیرد، فدراسیون فوتبال باید تاوان بسیار سختی بابت ندانم کاری مدیرانش پس بدهد. هیچ میدانید رقمی که وکلای ویلموتس در فیفا از فدراسیون فوتبال ما مطالبه کردهاند چقدر است؟
منتقدان کیروش که همچنان تا سنت آخری که او از فدراسیون فوتبال گرفته را در رسانه ملی و سایر خبرگزاریها محاسبه میکنند، عجیب است چرا به دوران «پسا کارلوس» نمیاندیشند. مگر قرار نبود پس از کیروش، یکی در اندازههای زیدان، کیلنزمن و مورینیو روی نیمکت سرمربیگری تیم ملی کشورمان بنشیند؟ پس چگونه شد که از زیدان به اسکوچیچ رسیدیم؟ این مربی بدون داشتن سابقه مربیگری در لیگهای کلاس بالا یا تجربه در تیمهای ملی، چگونه یک شبه سرمربی تیم ملی ایران شد؟ کسی که حتی جام جهانی را روی سکوها تجربه نکرده از چه طریقی به اینجا رسید؟
کیروش رفته و احتمالا هر وقت نام فوتبال ما به میان بیاید، به یاد روزهای خوش خود با هواداران فوتبال و شاگردانش میافتد؛ جز این خاطره دیگری برای او باقی نمانده اما پس از کیروش اتفاقات متعددی در فوتبال ما رخ داده است؛ چرا آنها، کیروش را رها نمیکنند و با نکتههای بدیهی و روز نمیپردازند؟ به نظر شما عجیب نیست؟