چرا استقلال قدر داشته‌‌هایش را نمی‌داند؟
چرا استقلال قدر داشته‌‌هایش را نمی‌داند؟

    سعید سرفرازیان/ باشگاه استقلال در زمینه پرورش مربیان خوب فوتبال یکی از باشگاههای موفق کشور است، حتی اگر بگوییم موفق‌ترین باشگاه هم حرفی به گزاف نگفته‌ایم. خیلی از اهالی فوتبال به این موضوع اذعان دارند و بابتش به استقلال غبطه می‌خورند، اما چه فایده که مدیران باشگاه قدر این توفیق اجباری را نمی‌دانند […]

 

 

سعید سرفرازیان/

باشگاه استقلال در زمینه پرورش مربیان خوب فوتبال یکی از باشگاههای موفق کشور است، حتی اگر بگوییم موفق‌ترین باشگاه هم حرفی به گزاف نگفته‌ایم. خیلی از اهالی فوتبال به این موضوع اذعان دارند و بابتش به استقلال غبطه می‌خورند، اما چه فایده که مدیران باشگاه قدر این توفیق اجباری را نمی‌دانند و برنامه‌ای برای استفاده از این شرایط بی‌نظیر نداشته و ندارند.‌
به عنوان مثال موفق‌ترین، باثبات‌ترین و رکورد‌دار قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران با تمام محدودیت‌ها، کارشکنی‌ها و دشمنی‌ها با استقلالی جماعت یک استقلالی است و او کسی نیست جز امیر قلعه‌نویی ژنرال بی بدیل آبی‌پوشان که ثابت کرده اگر بخواهید می‌توانید موفق باشید، البته علاوه بر امیر قلعه‌نویی مربیان استقلالی دیگری هم هستند که در کادرهای فنی تیم‌های مختلف تحت عنوان سرمربی و مربی در حال کار و فعالیت هستند و اتفاقا جزو مربیان موفق لیگ برتر و لیگ های مختلف فوتبال ایران می‌باشند. اینجا این سوال مطرح است که آیا مدیران باشگاه در این همه سال برنامه‌ای برای سازمان دهی این افراد داشته‌اند؟ آیا به فکر طراحی و تدوین یک برنامه‌ی مدون و اصولی بوده‌اند تا حداقل از این ظرفیت بی‌نظیر به سود باشگاه استقلال و برنامه‌های فنی آن بهره برداری شود؟ آیا اصلا اراده‌ای وجود داشته و دارد تا این افراد به هم نزدیک شوند و از اندیشه و تفکرات آنان برای کمک به رشد و ترقی آبی‌پوشان در تیم‌های مختلف استقلال استفاده شود؟ و پاسخ این پرسش‌ها غیر از خیر چه می‌تواند باشد! متأسفانه مدیران باشگاه نه تنها از توانایی و مهارت مربیان استقلالی استفاده نکرده‌اند حتی به نوعی با رفتارهای غلط و عملکردی نسنجیده موجبات تفرقه و اختلاف بین مربیان استقلالی را هم به وجود آورده‌اند که این موضوع باعث شده تا بین این افراد گاردی تهاجمی و خصمانه وجود داشته باشد. این جدال و رقابت منفی به گونه‌ای است وقتی یکی از استقلالی‌ها به عنوان سرمربی، مربی و عضوی از کادر فنی استقلال به خدمت گرفته می‌شود برای او مشکلات زیادی به وجود می‌آید، تخریب، انتقادات شدید و هر چیزی دیگر که منجر به پایین آمدن ضریب موفقیت آن فرد شود به راه انداخته می‌شود حتی طعنه و متلک‌های آبداری که باعث شود فرد مورد نظر عطای کار کردن در استقلال را به لقای آن ببخشد. بهره‌برداری های آنی از محبوبیت بازیکنان قدیمی استقلال برای عبور از بحران ها دم دستی‌ترین و تنها هنری است که ما از مدیران و مسئولان باشگاه در به کارگیری مربیان جوان دیده‌ایم.‌ هدف مدیریت استقلال در انتخاب مربیان جوان برای ساختن و به وجود آوردن قهرمانی و موفقیت استقلال نیست، بلکه پنهان شدن پشت محبوبیت و شهرتی است که فرد مورد نظر دارد تا با ایجاد آرامشی نسبی و خلاص شدن از اعتراض هواداران پایه‌های مدیریت و صندلی لرزان ریاست به قوام برسد تا بعد هم خدا بزرگ است.
به همین دلیل، مربی مورد نظر با سلام و صلوات به کار گرفته می‌شود و به محض پدیدار شدن اولین نشانه‌های شکست و عدم موفقیت، جناب مدیر پشتیبانی و حمایت کردن را فراموش می‌کند تا علی بماند و حوضش، اوضاع چنان قمر در عقرب می‌‌شود که هیچ‌کسی جرأت ندارد بگوید این فرد همان کسی است که مدیران برای آوردنش قصه‌ها گفتند و وعده‌ها دادند. این موضوع حکایتی است که تقریباً در سال‌های اخیر در استقلال جاری و ساری بوده، البته پیشتر هم از این نوع برخوردها در استقلال کم ندیده‌ایم.‌
حجازی، قلعه‌نویی، مظلومی، مرفاوی، منصوریان، زرینچه را به این ترتیب از دور خارج کردیم تا اینکه نوبت به فرهاد مجیدی رسید، محبوب‌ترین استقلالی دو دهه‌ی اخیر هم تا حدود زیادی به آخر خط نزدیک شده است.
مقصر اصلی در این اتفاقات ابتدا مدیرانی هستند که به هوای کارهای احساساتی و زود گذر و جذب حمایت هواداران افراد محبوب را در رأس کادر فنی استقلال قرار می‌دهند حتی اگر آن فرد تجربه و دانش کافی نداشته باشد، سپس خود مربیان جوان، آن‌ها هم بدون اینکه متوجه باشند که در چه تله‌ای افتاده‌اند با مدیران همراه می‌شوند، دیدن طعمه‌ی درشت در چشم بودن و قبضه کردن عنان اختیار نیمکت پرطمطراق استقلال باعث می‌شود که از سنگینی مسئولیتی که روی شانه‌های نحیفشان گذاشته شده غافل شوند. شانه‌ای که هنوز آمادگی این بار سنگین را ندارد و باید در کشاکش فوتبال آن هم تیمی غیر از استقلال آماده و قوی شود.