فشار ایالات متحده برای فعال اسنپ بک، رسما شکست دیپلماتیک سیاست آمریکا در مقابل ایران را تأیید کرد. چراکه نه تنها رقیبان اصلی واشنگتن یعنی روسیه و چین، بلکه نزدیکترین متحدان اروپایی آمریکا یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان نیز صریحاً این ادعای آمریکا را که همچنان با وجود خروج از برجام […]
فشار ایالات متحده برای فعال اسنپ بک، رسما شکست دیپلماتیک سیاست آمریکا در مقابل ایران را تأیید کرد. چراکه نه تنها رقیبان اصلی واشنگتن یعنی روسیه و چین، بلکه نزدیکترین متحدان اروپایی آمریکا یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان نیز صریحاً این ادعای آمریکا را که همچنان با وجود خروج از برجام از حقوق خود در چارچوب این توافق بهره مند است، رد کردند.
هر دو نماینده عالی اتحادیه اروپا برای سیاست خارجی یعنی جوزپ بورل و سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان بلافاصله پس از تلاش واشنگتن برای اجرایی کردن اسنپ بك، بیانیه هایی صادر و به وضوح تصریح كردند كه آمریكا دیگر عضو برجام نیست و بنابراین این اقدام هیچ ارزش قانونی ندارد.
نامه ی تروئیکا به شورای امنیت سازمان ملل متحد در واقع بیشتر شبیه یک درس در حقوق بین الملل بود. در این نامه به تشریح دلایلی که ایالات متحده حقوق قانونی خود را تحت برجام از دست داده است، پرداخته شد. این نامه یک نقطه اوج مناسب از مخالفت اتحادیه اروپا و تروئیکا با تلاش های چهار ساله دونالد ترامپ برای نابودی برجام بود.
اتهامات مایك پومپئو، وزیر امور خارجه آمریكا مبنی بر اینکه اتحادیه اروپا و تروئیکا در کنار «آیت الله ها» هستند، توخالی و ریاکارانه است. آنچه مشاهده می کنیم بیشتر بی کفایتی دیپلماتیک مواضع واشنگتن و نه پیمان شکنی کشورهای اروپایی است. با این حال، ایالات متحده به طور مداوم نشان داد كه علاقه ای به توافق ندارد و تنها خواستار این است که دیگران تسلیم بی قید و شرط درخواست های او شوند. اگرچه می توان این مورد را مطرح کرد که یک فشار قوی اروپایی نسبت به تلاش برای آرام کردن ترامپ ارجح است، اما باید در نظر داشت که تلاش های کشورهای اروپایی نشان داد که مقصر اصلی واشنگتن است و باید مورد سرزنش قرار بگیرد. کل موضوع ایران نشان می دهد که برای اتحادیه اروپا، ایفای یک نقش مستقل بین المللی فقط محصول برخی از وسواس های ضد آمریکایی ایدئولوژیک نیست بلکه یک ضرورت استراتژیک است.
ایران با اعمال محدودیت استراتژیک در مقابل تحریکات بی پایان آمریکا در واقع به اروپا کمک کرد تا این موقعیتش را در محیط بین الملل حفظ و مستقل از واشنگتن عمل کند. به این ترتیب، تهران سزاوار دریافت اعتبار در محیط بین الملل است. مهم اینکه تهران به صورت سنجیده و برگشت پذیر، تعهداتش در برجام را کاهش داد. پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در ماه نوامبر می تواند این وظیفه ی اتحادیه اروپا را تسهیل کند، البته اگر او به وعده های حزب دموکرات مبنی بر بازگشت به برجام عمل کند و حداقل تحریم های یک جانبه واشنگتن علیه تهران را بردارد. با این حال، برای تأثیرگذاری واقعی باید لغو تحریم ها علیه ایران سریع و بدون قید و شرط اتفاق بیفتد. مثلاً بایدن نباید در پی اعمال فشار بر تهران برای به دست آوردن امتیازات بیشتر در مقابل بازگشت واشنگتن به برجام باشد. اروپایی ها می توانند این نکته را قویاً به کمپین بایدن یادآوری کنند. دیگر زمانی برای از دست دادن نداریم که به ارزیابی شرایط برای دست یافتن به توافقی بهتر بپردازیم. تلاش برای انجام این کار به احتمال زیاد منجر به سخت تر شدن موضع ایران می شود. با این حال، اگر به جای بایدن، ترامپ برای بار دوم روی کار بیاید، اتحادیه اروپا و تروئیکا چاره ای ندارند جز اینکه بپذیرند که با یک دولت به شدت تهاجمی و یکجانبه گرا روبرو هستند و دوباره باید با آن کار کنند.
اروپا باید تشخیص دهد که حفاظت از منافع و ارزش هایش بدون هزینه نخواهد بود. این به معنای اختصاص دادن منابع مالی برای حفظ برجام است، به طوریکه ایران در مقابل انجام تمام تعهداتش در توافق هسته ای از مزایای اقتصادی بهره مند شود.
و اگر این اقدام منجر به فاصله ی بیشتر با واشنگتن شد، باید به یاد داشته باشید که طی چهار سال گذشته اقدام آمریکا مبنی بر توسل به اسنپ بک به اوج خودش رسید و آمریکا آشکارا نشان داد که هیچ علاقه ای به حفظ منافع متحدان اروپایی اش ندارد. حالا نوبت اروپا است که مسیر خود را انتخاب کند.