کاش از گذشته درس بگیریم !
کاش از گذشته درس بگیریم !

دقیقا در همان روزی‌که رییس دستگاه قضای جمهوری اسلامی ایران از بی‌نتیجه‌ بودن بگیر و ببند در موضوعات فرهنگی گفت و تأکید کرد لازم است برای موضوعاتی چون بی‌حجابی، به‌دنبال راهکارهای فرهنگی بود، سردار احمدرضا رادان فرماندهی فراجا در آخرین اظهارنظر خود درخصوص برخورد با «کشف حجاب» گفت: از شنبه هفته آینده افرادی که در […]

دقیقا در همان روزی‌که رییس دستگاه قضای جمهوری اسلامی ایران از بی‌نتیجه‌ بودن بگیر و ببند در موضوعات فرهنگی گفت و تأکید کرد لازم است برای موضوعاتی چون بی‌حجابی، به‌دنبال راهکارهای فرهنگی بود، سردار احمدرضا رادان فرماندهی فراجا در آخرین اظهارنظر خود درخصوص برخورد با «کشف حجاب» گفت: از شنبه هفته آینده افرادی که در معابر عمومی، خودرو یا اماکن تجاری اقدام به کشف حجاب کنند با اسناد و مدارک به محاکم قضایی معرفی می‌شوند و این یعنی وحدت رویه در موضوعی به این اهمیت در میان مدیران و مسئولان کشوری وجود ندارد. البته درخصوص نوع و کیفیت حجاب و پوشش اسلامی، میان مراجع و متفکرین اسلامی هم اتفاق نظر وجود ندارد و به‌عنوان مثال برخی به برخوردهای قهری و ضرورت رعایت نُرم‌های سفت و سخت درخصوص حجاب برای بانوان باور دارند و برخی نیز نگاهی روادارانه به موضوع حجاب دارند و قائل به برخوردهای تند و قهری نه از طرف مأموران حکومت دینی و نه از طرف مومنان و باورمندان نیستند.
روی سخن ما خطاب به شخص فرماندهی فراجا است که بیش از سه دهه در حوزه پلیس انتظامی حضور داشته است و امروز به مجموعه تحت امر خود این‌گونه ابلاغ کرد با هر کسی که اقدام به کشف حجاب کرد، برخورد شود در حالی‌که روزی روزگاری اگر بانویی، بخشی از موی سرش پیدا بود، حتماً کیفر می‌شد. از سردار رادان و همه کسانی که با این نگاه و نگرش موافقت و همراهی دارند می‌خواهیم به چهار دهه گذشته گذر و نظری بیندازند چون گذشته، چراغِ راه امروز و آینده است و اگر ما از گذشته، درس نگیریم بی‌تردید نمی‌توانیم امروز و فردا را بسازیم ضمن این‌که در بررسی و مداقه در گذشته، می‌توانیم خطاها و اشتباهات خود را نیز شناسایی و مرتفع کنیم.طی چهار دهه‌ای که از عمر انقلاب اسلامی سپری شده است، شاهد افراط و تفریط‌های بسیاری در حوزه‌های اعتقادی بودیم که یکی از آن‌ها حجاب و حد پوشش است و در همه این چهار دهه، با یک روش و یک شیوه، با موضوع مواجه شدیم؛ مشت آهنین اما این سیاست چه اندازه جوابگو بوده است ؟
همه کسانی که در ابتدای دهه شصت، حدود ده سال سن داشتند به‌خوبی به‌خاطر دارند که حجاب رسمی و مورد پذیرش در این دهه برای قاطبه بانوان، چادر سیاه یا مانتوهای گشاد با مقنعه‌های بلند بود و همچنین به خاطر داریم که حتی مردان و جوانان مجاز به پوشیدن پیراهن نیم‌آستین در تابستان نبودند و اخبار مربوط به رنگ پاشیدن به دست مردانی که پیراهن نیم‌آستین داشتند یا قیچی کردن موی جوانانِ فکلی در این سال‌ها، اینجا و آنجا نقل می‌شد. مجریان این طرح‌ها و گشت‌های معروف به کمیته و دیگر بازوهای حاکمیت، همه توان خود را متمرکز کرده بودند تا ظاهر و پوسته شریعت در موضوع حجاب، کمترین تَرَکی بر ندارد و با قدرتی که قانون و نهادهای نظامی به آنان داده بود، از برخوردهای تند و خشن هم رویگردان نبودند چون تصور می‌کردند که تنها روش ترویج حجاب همین بگیر و ببندها است. جامعه از دهه ۶۰ گذشت و به دهه ۷۰ رسید اما در میانه‌های دهه دوم انقلاب مواجه شد با نسلی که در مقایسه با نسل قبل، یاغی به‌نظر می‌رسید و نهادهای قانونی که مسئولیت قانونی در این بخش داشتند، خواسته یا ناخواسته و برای پرهیز از برخوردهای تنش‌آلود با خیل عظیمی از شهروندان که حجاب آنان قابل مقایسه با دهه قبل نبود، ملاک‌های سختگیرانه خود را تغییر دادند و از آن کوتاه آمدند تا به دهه هشتاد رسیدیم. در این دهه نیز شهروندانی که قرار بود با بگیر و ببند توسط مأموران قضایی و تشکیل پرونده و داغ و درفش، به حجاب مورد نظر حاکمیت، تن بدهند، بیش از گذشته از حجاب فاصله گرفتند و حتی جامعه پر می‌شد از مردانی که مشکلی با بی‌حجابی نوامیس خود نداشتند و اساساً بی‌حجابی را مرادف با بی‌حیایی و بی‌عفتی نمی‌دانستند آن‌گونه که مراجع رسمی تبلیغ و بر آن اصرار داشتند.
دستگاه‌های مسئول راه خود را رفتند و شهروندان نیز به راه خود رفتند اما کاش مدیران فرهنگی و عوامل انتظامی این اندازه صداقت داشتند و اعتراف می‌کردند به‌رغم سیاست‌های تند و قهری در موضوع حجاب، در مقابل مبارزه منفی شهروندان شکستی مفتضحانه خوردند و کار به جایی رسید که در اواخر دهه نود، برخی شهروندان اقدام به برداشتن روسری در خیابان‌های شلوغ پایتخت کردند و به زندان رفتند اما کوتاه نیامدند و جای تأسف است که آن روز هم مدیران فرهنگی، عوامل انتظامی، قانون‌گذاران، وُعاظ و صاحبان تریبون متوجه نشدند که این وضعیت، نتیجه سخت‌گیری‌های غیرموجه و برخوردهای غیرشرعی در موضوع حجاب بود و امروز به جایی رسیدیم که هیچ کدام از مدیران فرهنگی و همچنین فرمانده فراجا، گلایه از شل‌حجابی ندارند و با آن کنار آمدند، همان شل‌حجابی که طی دهه ۶۰ و ۷۰ گناهی نابخشودنی بود و تنها از برنامه برخورد با کسانی می‌گویند که اقدام به کشف
حجاب می‌کنند.
موضوع واضح است؛ چهار دهه برخورد قهری و بگیر و ببند با آنچه که بی‌حجابی عنوان می‌شود، نه تنها هیچ نتیجه مثبتی نداشت و نه تنها موجب متوقف کردن جامعه در پشت حصارهایی که مد نظر مدیران فرهنگی که در شوراهای مختلف نشسته‌اند و بابت جلسات بی‌نتیجه خود، خدا می‌داند چه اندازه دریافتی دارند، نشد بلکه کار را به کشف حجاب رساند و امروز فرمانده نیروی انتظامی اصرار دارد همان بگیر و ببند را برای «کشف حجاب»
اعمال می‌کند.
اگر یکبار دیگر این خط سیر را مرور کنیم و ببینیم که طی این چهار دهه، اجرای سیاست بگیر و ببند اتفاقاً به تعبیر مولانا، «صفرا فزود» باید قبول کنیم که روشی که سردار رادان بر آن تأکید کرد یعنی همان داغ و درفش برای کشف حجاب نیز حدود یک دهه دیگر، به شکست کامل خواهد کشید و باور ما این است که اگر سردار احمدرضا رادان و شرکا، اصرار به بگیر و ببند داشته باشند، کمتر از ده سال دیگر، کشف حجاب در جمهوری اسلامی متداول، رایج و هم‌گیر خواهد شد و آن روز عوامل انتظامی و گروه‌های مذهبی نیز با آن کنار خواهند آمد، چون بگیر و ببند در امور فرهنگی و دینی چیزی جز تخریب عزت نفس انسانی و توهین به شعور جامعه نیست و این کار قطعاً اراده قاطبه جامعه و حتی بخش‌هایی از متدینین را در مبارزه منفی تقویت می‌کند و نتیجه معکوس به بار خواهد آورد.