گذر از جهان قدیم و فروپاشی ارزش ها
گذر از جهان قدیم و فروپاشی ارزش ها

  «سه گانه خوابگردها»، به تعبیری در زمره ده کتاب برتر در ادبیات جهان به حساب می آید و قابل قیاس و هم پهلو با شاهکارهایی چون «در جست و جوی زمان از دست رفته» از مارسل پروست و«اولیس» از جیمز جویس است. «سه گانه خواب گرد ها» با ترجمه علی اصغر حداد از سوی […]

 

«سه گانه خوابگردها»، به تعبیری در زمره ده کتاب برتر در ادبیات جهان به حساب می آید و قابل قیاس و هم پهلو با شاهکارهایی چون «در جست و جوی زمان از دست رفته» از مارسل پروست و«اولیس» از جیمز جویس است. «سه گانه خواب گرد ها» با ترجمه علی اصغر حداد از سوی نشر لاهیتا به بازار نشر آمده است.ادبیات آلمان‌ و آلمانی‌زبان، هم‌چون فلسفه‌اش، مجموعه‌ای از غول‌های ادبی را به جهان معرفی کرده که تأثیر شگرف‌شان تا امروز بر جامعه‌ آلمان و کل خوانندگان‌شان در سرتاسر جهان باقی مانده است. اگر نیمه‌ دوم قرن هجدهم و نیمه‌ اول قرن نوزدهم، زبان آلمانی با گوته، هلدرلین، شیلر و بوشنر ادبیات را دگرگون کرد، در اواخر قرن نوزدهم و نیمه‌ اول قرن بیستم این مهم با حضور و درخشش مان، دوبلین، بروخ و … میسر شد. اگر ادبیات قرن نوزدهمی آلمانی با شعرهای درخشان و نمایشنامه‌های بی‌نطیری هم‌چون فاوست و وویتسک شهره شد، چهره‌های قرن پسین، رمان را در قامت مهم‌ترین و کامل‌ترین فرم ادبی مناسب‌حال جهان مدرن برگزیدند و کوه جادو، برلین الکساندرپلاتس و خوابگردها از دل این رویکرد بود که خلق شدند و هم‌چون تکانه‌هایی عظیم جهان ادبیات را متحول کردند.نام «هرمان بروخ» در این میان تلالویی یگانه دارد که با سه‌گانه‌ی «خوابگردها» تحولی عظیم در فرم روایی رمان را موجب شد. «خوابگردها»ی بروخ با «دیگر نه‌»‌ گذشته، «هنوز نه‌» آینده و «هم‌اینک» زمان حال، سه‌گانه‌ای را ساخته که ۱۸۸۸، ۱۹۰۳ و ۱۹۱۸ را در کلیتی عجیب پیوسته و تکین جا داده و فروپاشی هرآن‌چه ارزش بود و معنایی داشت را در گستره‌ی حرکت از جهان قدیم به جهان جدید نشان می‌دهد. بروخ نه در قامت مخالف و دشمن سنت یا مدرنیته، بلکه چون روشنفکری راستین جهان قدیم و جدید را موشکافانه زیر نظر گرفته و تناقض‌ها و تنش‌هایشان را در مواجهه با یکدیگر به گونه‌ای روایت می‌کند که با تدقیق در رمان بزرگش می‌توان فهم کرد که چرا جهان در فاصله‌ کوتاه چند دهه گرفتار جنگ‌ها و مصیبت‌هایی این‌چنین عظیم شد. خوابگردها که در فاصله‌ ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۱ نوشته و منتشر شده، پس از قریب یک سده با ترجمه‌ مترجم بزرگ دوران ما، «علی‌اصغر حداد» به فارسی برگردانده شده است.هر بحران، هر نقطه ي عطف دوران هاي تاريخي، نقطه آغاز است و نيز پايان، و چنين نقطه ي عطفي در كلام ( هرمان بروخ ) يك سه گانه است: ديگر نه ي گذشته، هنوز نه ي آينده و هم اينك زمان حال.رمان هاي مهم قرن بيستم، در جست و جوي زمان از دست رفته ي ( پروست ) به زبان فرانسه، ( اوليس جويس ) به زبان انگليسي و خواب گردهاي هرمان بروخ به زبان آلماني، هر يك به شيوه ي خود اين سه لايه ي بحران را آشكار مي كنند و همين امرآن ها را به لحاظ فرم، از فرم سنتي رمان متمايز مي كند؛ از آن رماني كه بيش از ساير فرم هاي هنري متاثر از قرن نوزده بود. رمان مدرن خواننده را مستقيما با مسائل و فرم هايي رو به رو مي كند كه فقط بر كسي مكشوف مي شوند كه خود خواهان مواجهه با آن هاست.
اما به اين ترتيب رمان، اين همه فهم ترين فرم هنري كه تا كنون از بيش ترين مخاطب برخوردار بوده است، ناگهان به پيچيده ترين و اسرارآميزترين فرم هنري بدل مي شود. هنر ايجاد هيجان به معني پيشين كاملا كنار گذاشته مي شود و با از ميان رفتن هيجان، ديگر خبري از مجذوب شدن منفعل پيشين نيست.
اين اثر سه گانه اي است كه به سه دوره از تاريخ اروپا مي پردازد و سال ۱۸۸۸، فروپاشي رمانتيك دنياي قديم، سال ۱۹۰۳ آشفتگي آنارشيستي دوران پيش از جنگ و سال ۱۹۱۸ نهيليسم واقع نگر فعال شده را به عنوان سه مقطع مهم تاريخي برجسته مي كند. البته نه براي آن كه با تكيه بر اين سه مقطع سير رويدادها را اين يا آن گونه روايت كند، بلكه مي خواهد با نگاهي پي گير و منطقي آن چيزي را شرح دهد كه بروخ آن را فروپاشي ارزش ها مي نامد.
هرمان بروخ (۱۸۸۶ – ۱۹۵۱)، نویسنده و شاعر اتریشی آلمانی‌زبان، دانش‌آموخته فلسفه و فیزیک و ریاضیات در دانشگاه وین بود و تعدادی از عظیم‌ترین آثار ادبی قرن بیستم را خلق کرد و بسیاری سه‌گانه‌ی «خوابگردها»ی او را جزو ۱۰ اثر ادبی بزرگ تاریخ ادبیات می‌دانند.
هرمان بروخ، نویسنده و شاعر اتریشی، که دانش‌آموخته فلسفه و فیزیک و ریاضیات در دانشگاه وین بود، نمونه‌ای برجسته از این دسته از نویسندگان معاصر آلمانی‌زبان است. او پس از پایان تحصیلاتش به رُمان‌نویسی و سرودن شعر و جستارنویسی روی آورد. بروخ خود فلسفه‌دان بود و از نسل اکسپرسیونیست‌های آلمانی و مانند هم‌نسلانش متأثر از اندیشه‌های فریدریش نیچه.
افزون بر این، نشانه‌هایی از نظریه‌های روان‌کاوانه زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ و همچنین اندیشه‌های هستی‌شناسانه مارتین هایدگر را به وضوح در آثارش می‌توان دید. در میان کتاب‌های بروخ به عناوینی چون «روح و روحِ زمان»، «شعر و شناخت» و «شناخت و کنش» برمی‌خوریم که در شمار جستارهای منتشر شده او با درونمایه‌های فلسفی‌اند. هانا آرنت، نظریه‌پرداز فلسفه سیاسی، از سال ١٩٤٦ تا زمان مرگ بروخ در سال ١٩٥١ میلادی با او نامه‌نگاری داشت.
به باور بروخ، آنگاه که گستره خِرد محدود می‌شود و معنویت از گستره آن برون رانده می‌شود، ما تنها با «خِردهایی تکه‌تکه شده» روبرو می‌شویم. در این وضعیت است که عقلانیت‌های متفاوت تلاش می‌کنند، در محدوده اعتباری خود، مطلقیت انعطاف‌ناپذیرشان را به کرسی بنشانند.
او رمان «مرگ ویرژیل» را که در سال ١٩٣٦ در آلمان آغاز کرده بود، در مارس سال ١٩٤٥ میلادی در نیویورک و همزمان به زبان‌های آلمانی و انگلیسی منتشر کرد. این رُمان روایت ساعات پایانی زندگی ویرژیل، شاعر و حماسه‌سرای رومی قرن هفتم پیش از میلاد است. بروخ در «مرگ ویرژیل» دگرگونی‌های فرهنگی و آغاز دوره‌ای تازه در عصر آگوستوس، اولین قیصر امپراتوری روم، را که با جنگ‌های بسیار همراه بود، با زمانه خود مقایسه می‌کند.
او نیز چون ویرژیل در رؤیای برقراری صلح و جهانی بهتر است. تجربه دردناک دوره کوتاه زندانِ نازی ها که با ترس از مرگ همراه بود و بروخ در آن هر لحظه مرگ را در انتظار نشسته بود، در آفرینش این رُمان بی‌تأثیر نبود. افزون بر این، سال‌های پایانی عمر بروخ در آمریکا، همچون آخرین ساعات زندگی ویرژیل، با بیماری و تنهایی و ترس از مرگ توأم بود.