پروفسور پرویز کردوانی جغرافیدان ایرانی، پدر علم کویرشناسی کشور و دارندهٔ مدال ملی و نشان عالی دانش در ایران است. این چهره ماندگار جغرافیا درباره بحران آب و خشکسالی کشور گفت: « میگویند کشاورزها ۹۰ آب را مصرف میکنند وشما قبول میکنید مگر شهریها آب را هدر نمیدهند؟ علت اینکه تهران رود ندارد ولی ۳ […]
پروفسور پرویز کردوانی جغرافیدان ایرانی، پدر علم کویرشناسی کشور و دارندهٔ مدال ملی و نشان عالی دانش در ایران است.
این چهره ماندگار جغرافیا درباره بحران آب و خشکسالی کشور گفت: « میگویند کشاورزها ۹۰ آب را مصرف میکنند وشما قبول میکنید مگر شهریها آب را هدر نمیدهند؟ علت اینکه تهران رود ندارد ولی ۳ رود فاضلاب دارد چیست؟ چرا نمیگویند شهرداریها دیگر چمن نکارند؟ یا مثلا الان در لرستانی که باید کشاورزی ایران را تامین کند برخی ترسیده و میگویند الگوی کشت را خودشان مشخص میکنند و از این به بعد زعفران و گل محمدی میکارند! مگر مردم نان نمیخواهند؟ همه اینها نابود کردن کشاورزی است ولی بالعکس در کشورهای پیشرفته دنیا وقتی به سمت صنعت رفتند کشاورزی را نابود نکردند و حتی کمک هم کردند چون غذا مهم است. اشتباه است که میگویند اول هوا، بعد آب و بعد غذا، ولی الان نه بر اساس سیل و خشکسالی که وجود دارد غذا در دنیا مهم است به خصوص برای ما که تحریمیم.»
**آقای دکتر فرض کنیم، همه این اقدامات با همین روند ادامه پیدا کنند یعنی همچنین سد بسازیم، به کشاورز آب ندهیم و … چه آیندهای در انتظار نسل بعدی است؟
پروفسور کردوانی: بیچاره کسی که ۵۰ سال دیگر به دنیا بیاید، تا آن زمان دیگر نه آب سطحی داریم، نه آب زیرزمینی. البته این اتفاق شاید زودتر هم بیافتد.
چراکه در حوزه آب زیرزمینی حداقل فاصله ۲ چاه باید ۱ کیلومتر باشد، اگر در یک لیوان بهجای یک نی، ۳ نی قرار دهیم آب بیشتری نمیگیریم فقط زودتر آن منبع آب را از بین میبریم. وزارت نیرو هم که دارد میگوید چاه بزنید، اتفاقی که باعث شده دشت تهران هم ۳۶ سانتیمتر نشست پیدا کند.
بعد از آن هم دیگر آبی نیست، اگر هم باشد آب آلوده است چراکه آب توالت هم وارد میشود.
*درباره آب سطحی چطور؟
پروفسور کردوانی: وضعیت این موضوع خیلی بدتر است. مثلا همه میگویند سد کرج پر از آب است، اما ۶۰ سانتیمتر از این سد گل است و همین دلیلی است که برخی میگویند آمریکا همه سدها را خراب کرد. البته سد را خراب نمیکنند فقط جلوی سدسازی را میگیرند.
سدها نیاز به مدیریت دارند، برای مثال ۵ سال پیش سد تهران پر شد و در شهر سیل آمد. این اتفاق افتاد چون ما باید چند سانتیمتر از سد را خالی میگذاشتیم. دومین موضوع این است که سدها هم مثل چاهها عمر دارند، سدها وقتی پر از گل میشوند میمیرند.
پس اگر بارندگی زیاد باشد هم سدهای ما نمیتواند پر شود، همین امسال هم بعد از بارندگی سد ورامین و کرج را باز کردند چراکه دیدند سد پر شد.
*چه اقدامی میشود برای این موضوع انجام داد؟
پروفسور کردوانی: هر سدی که میسازیم باید دو برنامه روی آن پیاده کنیم، یکی باید در بالادست آن آبخیزداری کنیم و دوم اینکه از همه مهمتر است شستوشوی هیدرولیک است. اقداماتی که الان انجام میدهیم باعث میشود همه گلها از بین نروند و اگر این اتفاق نیافتد میلیونها آدم میمیرند.
چون هرسال آب کمتری ذخیره میشود و این خطرناک است. مثلا این سد لتیان را گفتند برای ورامین میسازند و ۰.۱ دهم آن را به تهران میدهند الان ۸ سال است که دریچه این سد بسته است. این کار ظلم است، ورامین هم شهر و باید به آن آب بدهیم ضمناً بستر این سد تخت میشود سیل میاید و میلیونها آدم میمیرند.
ممکن است بهطور موقت کاری انجام دهند و تاج سد را چند متر افزایش دهند، اما سد کرج و سد لتیان دیگر ظرفیت این اتفاق را ندارند.
پس بیچاره کسانی که ۵۰ سال دیگر به دنیا بیایند، چاه آنها که خشک است و سدشان هم خشک میشود. این کارها مدیریت میخواهند که انجام نمیشود.
*اما چرا مدیریت نمیکنند؟
پروفسور کردوانی: به خاطر تأمین آب شهر تهران، البته من برای این موضوع راهحل دارم. الان دارند با هزینه بسیار زیاد حلقهای در اطراف پایتخت درست میکنند تا بتوانند به هر نقطهای آب ببرند. اگر این کار را کردند بیایند دریچه سد کرج را باز کنند و به مردم تهران بگویند تا صرفهجویی نکنند آب ندارند.
اما این کارها را نمیکنند و باز از جای دیگری آب میآورند و همه را بیچاره میکنند مثلا میگویند آب مازندران را میآورند، مازندران بدبخت است آب ندارد. مازندران شرقی آب ندارد اما میخواهند آب بارندگی شدید را بیاورند، در پایان مازندران هم مثل ورامین میشود و همه آب خود را از دست میدهد.
همین است که باید جای آب شرب بگویند آب پایتختنشینها.
*آقای کردوانی، یکی از دیگر اقدامهایی که چند سالی برای حل مشکل آب در حال انجام است، بحث احیای تالابها است. اما شما از خشکی آبهای سطحی میگویید چطور ممکن است تا ۵۰ سال دیگر در سد آب نداشته باشیم اما تالابها احیا شوند؟
پروفسور کردوانی: امکان ندارد تالابها احیا شوند، اگر هم میگویند تالابی احیا شده اشتباه است. دارند آب نیشکر که پر از فاضلاب است را وارد این تالاب میکنند. یا مثلا میگویند باتلاق گاوخونی را زایندهرود خشک کرد نه این باتلاق را سوء مدیریت خشک کرد. اتفاقا اگر سد میساختند اوضاع بهتر بود.
من بارها دیدم این باتلاق خشکشد، اگر سد میساختند و میزان مشخصی آب را برای باتلاق باز میکردند، میزانی هم میدادند شهر توسعه پایدار به وجود میآمد. یعنی هم باتلاق داشتیم، هم کشاورزی، هم صنعت و هم شهر. اما این کار را نکردند و دیگر آب نداریم. این هم باعث میشود گردوخاک از باتلاق بلند شود.
*چهکار کنیم گردوخاک از این تالابها و باتلاقها بلند نشوند؟
پروفسور کردوانی: برای این موضوع باید ریگ بپاشند، ریگ خیلی ساده و ارزان است اما اینها قیر میپاشند که ۱۳ مشکل دارد.
*چه مشکلاتی؟
پروفسور کردوانی: ببینید استفاده از قیر برای بلند نشدن خاک، خیانت است. از سال ۱۱۳۴۲ مالچ نقتی یا قیر شل از لیبی آوردیم و در هرجایی که ما
سه میخواست حرکت کند قیر پاشیدیم. از آن زمان تا حالا دهها بار قیر پاشیدیم که اشتباه است. از مهر تا دی، سازمان جنگلها ۱۴۲ میلیون تومان مالچ نفتی گرفته است.
این قیر ۱۳ عیب دارد که ایراد دارد، اول اینکه ماده نفتی است که میتوان از آن پول بیشتری به دست آورد، از سویی این نفت باید به قیر تبدیل شود، بعد باید به آن اضافه کنیم تا نرم شود. چهارمین مسئله این است که باید ماشین مخصوصی برای آن درست کنیم که میلیونها تومان هزینه دارد.
بعد وقتی جایی قیر بپاشید میبینید انگار تمام منطقه سوخته، ضریب حرارتی هم زیاد میشود و موجودات زنده زیادی میمیرند حتی این ماده سرطان زا است.
یا اگر جایی مالچ متری ریخته شود سیل راه میافتد، آب در ماسه فرود میرود ولی وقتی قیر بریزیم ماسه این ویژگی خود را از دست میدهد. بدتر بعد از مالچ پاشی نمیتوانیم روی آن راه هم برویم.
ببینید از همه بدتر اینکه اثر قیر در ۳ سال بهطورکلی از بین میرود و قیر هم تبدیل به ریزگرد میشود. بارها در مناطق مختلفی این اقدام را انجام دادهاند و نتیجهاش را هم دیدهاند.
*اقدام دیگری که به جدیت در حال انجام است بحث جنگلکاری است این کار میتواند مفید باشد؟
پروفسور کردوانی: نه، این کار را هم نمیتوان انجام داد. قبل برای اینکه در دشتی گیاهی رشد کند ۲ سال به آن آب میدادند تا ریشه آن به عمق زمین برسد و از آب زیرزمینی استفاده کنند. الان دو مسئله داریم یکی اینکه ملک مردم را گرفتهایم، دوم اینکه چه درختی میخواهیم رشد بدهیم؟ الان مثلا آب کارون را گرفتند و دارند آبیاری میکنند، اینها باید آبیاری خود را تا آخر عمر ادامه دهند چراکه آبهای زیرزمینی به ۲۰۰ متری زیرزمین رفتهاند و دیگر ریشه درخت به آنها نمیرسد.
این است که میگویم برای مبارزه ریزگردها و تپههای ماسهای باید نوآوری داشته باشیم، من طبیعت را مشاهده کردم و دیدم درجایی که ریگزار است اندکی گردوخاک هم بلند نمیشود، مثلا از بیابان لوت هیچ خاکی بلند نمیشود. ریگ مادهای است که فراوانی زیاد هم دارد.
برای مقابله با بیابانزدایی باید از موادی استفاده کنیم که در محل وجود داشته باشد، ارزان باشد، مسائل زیستمحیطی نداشته باشد و برای همیشه مفید باشد. ریگ همه این ویژگیها را دارد و برعکس طرحهای الان بهطور فوری جلوی بلندشدن گردوخاک را میگیرد.
نیازی هم نیست از ۲۰ ریگ استفاده کنیم فقط یک ریگ جواب میدهد، این کار را میتوان یکبار برای همیشه انجام دهیم. ضمناً ریگ بوی بدی هم نمیدهد و افراد میتوانند به زندگی خود ادامه بدهند.
*پس چرا این کار را انجام نمیدهند؟
پروفسور کردوانی: من در استان یزد سخنرانی کردم و هیچ ایرادی از حرفهایم نگرفتند. حالا که برگشتم میگویند این پروژه گران تمام شده اولا که اینگونه نیست ولی حتی اگر قیمت ریگ ۵ برابر مالچ هم باشد باز آلودگی ندارد و یکبار انجام میشود.
*برای تثبیت ماسه چهکار میشود کرد؟
پروفسور کردوانی: تپه ماسهای دیگر ریزگرد ندارد، من ۲ برنامه برای آن دارم یکی برای خوزستان و یکی غیر خوزستان. در غیر خوزستان پیشنهاد میکنم جای مالچ نفتی، مالچ ماسهای استفاده شود. ۵۰ درصد مخازن همین تانکرهایی که برای ما سیمان میآورند را آب کنیم، ۳۵درصد آن را رس بریزیم و ۱۵ درصد هم ماسه. آنوقت بتن ایجاد میشود و مادهای غیرقابل نفوذ به وجود میآید.
البته میزان این مواد را باید آزمایش کنند و در پایان ماده ایجاد شده را روی تپههای ماسهای بسازیم، قیر گران است اما این مالچ ارزانتر است.
اما در خوزستان شرایط فرق دارد و تپههای شنی را میتوان با گیاه تثبیت کرد، بارندگی در این استان وجود دارد و با استفاده از گیاههای علفی میتوان جلوی ایجاد گردوخاک را گرفت. اگر هم دیدیم مثل امسال بارندگی نشد میتوان از آبهای زیرزمینی استفاده کرد./ خبر آنلاین