کوروش معصومی، متولد ۱۰ تیرماه ۱۳۵۴ که در سریال‌ها و مجموعه‌های بسیاری به خصوص در عرصه طنز نقش آفرینی کرده، اصالتا تهرانی است و در محله شمیرانات بزرگ شد. وی به دلیل علاقه به مقوله هنر به خصوص دوبلوری و بازیگری به این حرفه روی آورد و در سریال نوروز ۷۷ برای اولین بار کار […]

کوروش معصومی، متولد ۱۰ تیرماه ۱۳۵۴ که در سریال‌ها و مجموعه‌های بسیاری به خصوص در عرصه طنز نقش آفرینی کرده، اصالتا تهرانی است و در محله شمیرانات بزرگ شد. وی به دلیل علاقه به مقوله هنر به خصوص دوبلوری و بازیگری به این حرفه روی آورد و در سریال نوروز ۷۷ برای اولین بار کار حرفه‌ای خودش را با مهران مدیری آغاز کرد. جمعه بازار، کت جادویی، کوچه اقاقیا، دختران، خنده بازار، شکرآباد، نگى كه نگفتى، شام عروسی و تاکسی نارنجی بخشی از فعالیت‌های هنری این بازیگر است. گفت و‌گویی با وی ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

حامی کوماهی
خبرنگار جمله

مهران مدیری با ایجاد فرصت بازیگری در برنامه نوروز ۷۷ در دیده شدن شما نقش مهمی ایفا کرد. موافق هستی؟!
معصومی: بله، دقیقا همین طور است و مهران مدیری من را بازیگر کرد. مهران فردی بسیار باهوش و دارای چشمان تیز و شخصیت با نمک و طنزپرداز است که خودش سعی دارد این شخصیت را بروز ندهد، اما ذاتا شخصیت دوست داشتنی دارد. بسیار خوشحال هستم که فعالیتم در عرصه بازیگری از سال ۱۳۷۶ با مجموعه نوروز ۷۷ عاملی شد تا در کار مهران مدیری ایفای نقش کنم. البته قبلش از افراد تست می‌گرفتند و من چون خودش را دوست داشتم سعی کردم همان جا ادای مدیری را دربیاورم یعنی کارکترهایی که از من می‌خواستند عین خودش بازی کردم. جالب است بدانید سایز لباس من و مهران شبیه به هم بود، بعضی مواقع مهران از من پیراهن و شلوار قرض گرفت و چون سایزها اندازه هم بود با همان لباس‌های من بازی می‌کرد.
بیرون از قاب دوربین هم شخصیت بانمکی داری؟
معصومی: همیشه سعی کرده‌ام رفتار منطقی داشته باشم و شوخی و یا جدی بودنم متناسب به مکان و زمان باشد. یادم می‌آید وقتی که می‌خواستم در یک سکانسی که بسیار حالم بد بود و چشمان پر اشکی داشتم جلوی دوربین بروم در این فاصله که باید بازی می‌کردم سریع تغییر حالت دادم و کمدی بازی کردم چرا که من پولم را می‌گیرم و باید به درستی نقش ایفا کنم، اما به طور کلی خارج از فضای فیلم و سریال وقتی نخواهم بخندم هرکس به چهره‌ام نگاه کند از من می‌ترسد.(خنده ).
نقش جدی هم بازی کرده‌ای؟
معصومی: بله، در مجموعه کت جادویی نقش جدی داشتم. همچنین در سریال دختران یک نقش خیلی منفی و جدی بازی کردم و سریالی هم بازی کردم به نام نفس شیرین که کاملا در آن نقش جدی داشتم.
از شوخی کردن دیگران با خودت ناراحت می‌شوی؟
معصومی: اگر کسی من را مسخره کند ناراحت نمی‌شوم، چون در این دنیای پر از آشوب و غم توانسته‌ام به یک نفر شادی و خنده هدیه بدهم.
خنده بازار فرصت خوبی بود تا شوخی و نقد افراد با زبان طنز رواج پیدا کند. نظرتان چیست؟!
معصومی: به هر حال همه می‌دانستند که خنده بازار بدون سوء نیت و جسارت با شخصیت‌ها شوخی می‌کند که خدا را شکر با گذر زمان این اعتماد از سوی مجموعه ما جلب شد اما بخش عمده‌ای از این موارد که ما توانستیم با فراغ بال با برخی‌ها شوخی کنیم به مدیریت آگاهانه مدیریت محترم شبکه سه « علی اصغر پور محمدی» برمی‌گردد که به شدت از ما حمایت کرد تا بتوانیم ادامه بدهیم.
از چه چیزی می‌ترسی؟
معصومی: از این می‌ترسم که در مورد یک اتفاق عدالت را رعایت نکرده باشم. بعضی وقت‌ها کاری انجام می‌دهم بعد با خودم خلوت می‌کنم و فکر می‌کنم آیا در این مورد درست برخورد کردم و خدای ناخواسته از توان خودم سوء استفاده نکرده‌ام؟! این همیشه دغدغه من بوده است. چون نمی‌خواهم حق کسی را ضایع کنم.
این عدالتی که گفتی در رانندگی شما هم سرایت پیدا کرده است؟
معصومی: در رانندگی خیلی تو سری خور، آدم خوب و با انضباطی هستم.
تا به حال شده خودت نان از نانوایی بگیری؟
معصومی: بله، یادم می‌آید چند ماه پیش به نانوایی رفتم و نان گرفتم. اتفاقا با هر دو نانوا رفیق هستم.
صف را رعایت می‌کنی یا اینکه از چهرت برای صف‌های طولانی استفاده می‌کنی؟
معصومی: به شدت معکوس بوده‌ام، یعنی به این موارد حساس هستم و همیشه ته صف ایستاده‌ام . بعضی وقت‌ها مردم خودشان می‌گویند آقای معصومی بیا جلو اما من این کار را نکرده‌ام و این همان عدالتی است که گفتم خیلی هراس دارم که مبادا حق کسی را ضایع کنم.
تا به حال شده لحظه‌ای آرزو کنی که برای چند روزی شهرت نداشتی؟
معصومی: خیلی زیاد. وقت‌هایی بود که برایم آرزو شده تا یک روز مثلا از حمام بیام بیرون و با یک لباس ساده و موهای سیخ سیخ خیس شده و نامرتب بیام بیرون از خانه و قدم بزنم، یا اینکه لب ساحل بشینم و بلند برای خودم آواز بخوانم یا در تونل داد و فریاد بزنم که متاسفانه این‌ها با شخصیت هنرمندان همخوانی ندارد.
اصالتا کجایی هستی؟
معصومی: اصالتا اهل شمیرانات تهران هستم.
اهل سفر هم هستی؟
معصومی: به سفر و گشت و گذار اعتیاد شدیدی دارم و اغلب کشورها و شهرها را رفتم.
در ایران بیشتر مسافرت به کجا خوش می‌گذرد؟
معصومی: کیش و شمال راخیلی دوست دارم.
شمال همراه با جوج؟
معصومی: جالب است بدانید اصطلاح جوج سبک خودم بود که در خنده بازار مطرح می‌کردم. آره جوج هم می‌زنم.
امسال عید به کانادا سفر داشتی؟
معصومی: بله من به همراه پدرم به خانه خواهرم در کانادا سفر کردیم.
آیا کانادا کشور خوبی است که هموطنان زیادی در آنجا هستند؟
معصومی: بله به خاطر همین اگر کسی باری یا کاری دارد به من بدهد تا به کانادا ببرم ( خنده )
مهمترین دغدغه کوروش معصومی چیست؟
معصومی: مهمترین دغدغه من این است که بسیاری به روح و روان خود توجه‌ای ندارند و همیشه مسائل جسمی برایشان اولویت داشته است، در حالی که روح و اخلاق مقوله بسیار مهمی بوده که متاسفانه این روزها کمتر به آن توجه می‌شود. خیلی راحت دروغ می‌گوییم و به یکدیگر تهمت می‌زنیم، به راحتی دزدی و حق خوری می‌کنیم. این موارد دغدغه‌های فکری من است. یک روز ماشینم را در مکانی پارک کردم و وقتی آمدم دیدم ماشینم خسارت دیده است. هرچقدر گشتم که ببینم طرف شماره یا کارتی گذاشت، چیزی پیدا نکردم در حالی که خودم یکبار به راهنمای بغل یک ماشین زدم و سریع شمارم را گذاشتم که با من تماس بگیرد. جالب است من این موضوع را به هر کی می‌گویم خیلی برایشان عادی شده و راحت با این قضیه کنار آمده است که اگر به ماشینی زدی بگذاری و بروی.
نظرتان را در مورد این کلمات بگوئید؟
اعتیاد: متنفر هستم و واقعا ناراحت می‌شوم جوانانی را می‌بینم که به اعتیاد یا حتی سیگار روی می‌آورند.
شانس: در معاملات و تجارت خیلی خوش شانس هستم.
حاتمی‌کیا: فیلم ساز ماهر و کاربلد.
رضا عطاران: رفیق دوست داشتنی است و اگر به مراحل بالا رسی نوش جانش.
مادر: مثل دست راستی می‌ماند که اگر خدای ناکرده قطع شود دیگر مثل سابق در نمی‌آید. مادر المثنی ندارد.