رضا شریعتی، روزنامه نگار: نرگس مهدئی، مشاور سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی کشور، عضو هیئت علمی دانشگاه و دارای مدرک دکتری مدیریت بازرگانی-بازاریابی است که چاپ مقالات پژوهشی معتبر در ژورنالهای ISI و ژورنالهای پژوهشی داخلی، عضویت در انجمن اقتصاد کشاورزی ایران(IAES)، عضویت در کمیته علمی و هیئت داوران موسسه علوم و فناوری […]

رضا شریعتی، روزنامه نگار:
نرگس مهدئی، مشاور سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی کشور، عضو هیئت علمی دانشگاه و دارای مدرک دکتری مدیریت بازرگانی-بازاریابی است که چاپ مقالات پژوهشی معتبر در ژورنالهای ISI و ژورنالهای پژوهشی داخلی، عضویت در انجمن اقتصاد کشاورزی ایران(IAES)، عضویت در کمیته علمی و هیئت داوران موسسه علوم و فناوری خوارزمی شیراز، تالیف کتاب تابع تقاضای واردات محصولات کشاورزی ایران و داوری مقالات همایش ملی انجمن توسعه و ترویج علوم و فنون بنیادین تنها بخشی از سوابق اوست. مهدئی دارای گواهی‌های تخصصی در زمینه تحلیل استراتژیک کسب و کار، مبانی بازار سرمایه وتکنیک مهندسی و طراحی فروش است. با او هم کلام شدیم:

 

در کشور سالانه ۲۰ میلیون تن زباله تولید می‌شود. چرا نتوانستیم میزان تولید طلای کثیف و یا بهره‌برداری از آن را مدیریت کنیم؟!
ایران کشوری در حال توسعه است و در آن شاهد افزایش جمعیت درگستره شهرها و آبادی‌ها هستیم. از طرفی می‌توان گفت نیمی از طلای کثیف زباله‌های تر است که شیرابه ایجاد می‌کنند. اما گره کار کجاست، ما باید تفکیک زباله را جدی می‌گرفتیم. زباله تر را کمپوست و زباله خشک را بازیافت می‌کردیم. اما ما چه کردیم؟! در برخی شهرها گروه‌های محیط زیستی از تئاتر و همکاری با آموزش و پرورش بهره گرفتند تا نسل بعد آموزش ببیند اما به طور کلی چون هزینه آموزش بالاست چند روستا پایلوت طرح می‌شوند. اگر بخواهم مثالی از تهدید ملی محیط زیستی بیاورم در شهرستان آمل ۳۲ سال پیش اتفاقی افتاد و محلی برای زباله انتخاب شد که در بالادست رودخانه هراز قرار دارد. رودخانه‌ای که از دماوند سرچشمه گرفته و به دریاچه ی کاسپین می‌ریزد که در کشور چند استان از آن بهره می‌برند. حالا ببینید شیرابه‌ای که به راحتی قابل مشاهده است چه بلایی را بر سرکشور می‌آرود و زیست بوم را دچار چه مشکلاتی خواهد کرد؟!
برای حل مشکل زباله راهکارهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها زباله سوز است. آیا زباله سوز مشکل ساز نخواهد بود؟!
در خصوص زباله سوز در تهران و برخی کشورها بیشتر از دفن بهداشتی مورد توجه قرار دارد و با استفاده از آن سوخت نیروگاه‌های تولید برق و انرژی را تامین می‌کنند. از طرفی اين روش موثرترين روش دفع زباله است كه در مقايسه با ساير روش‌هاي دفع به زمين كمتري نياز دارد.  اما این روش هم آلاینده‌های خاص خودش را داشته، نیاز به سرمایه فراوان و مخارج سنگین نگهداری دارد .
اما باید واقع بین بود. برای همین آمل که یک تهدید ملی است عمارت زباله حاوی حجم قابل توجهی گاز متان شده است و زباله هشت شهر به آن وارد می‌شود که قابلیت انفجار را داشته و هر لحظه امکان دارد این بمب ساعتی فعال شود. سال گذشته فعالان محیط زیستی ۱۰ روز جلوی دفن زباله در این محل را با دستور دادستان گرفتند و مسئولان سه ماه مهلت خواستند اما امروز می‌بینیم که هنوز هم اتفاق خاصی نیفتده است. در حالیکه ما در نصب سطل آشغال دارای مشکل هستیم طبیعی است زباله سوز در این شرایط بهتر از روش‌های دیگر جواب می‌دهد.
آیا کشورهای دیگر هم مشکلات ما را دارند؟
در کشور‌هایی نظیر آمریکا هم مشکل زباله را دارند اما آن‌ها وضعیتشان مثل ما نیست و دستگاه‌های فوق پیشرفته برای بازیافت دارند اما ما چند نفر را می‌گذاریم تا در آلودگی‌ها با دست بگردند. در برخی کشورها مانند سوئد زباله وارد می‌کنند و از انرژی آن برای زباله سوز استفاده می‌کنند.

شاهد سیل‌های اخیر در شمال کشور هستیم. در چنین شرایطی مسئولیت حقوقی و قانونی دولت در جلوگیری از تخریب منابع طبیعی تا چه اندازه در کاهش بلایای طبیعی تاثیرگذار است؟
ما در کشور برای جلوگیری از بهره‌برداری غیر اصولی از چوب طرح‌های نظیر تنفس و یا صیانت از جنگل را داریم اما باید ببینیم کارکرد این طرح‌ها چیست و توانسته است به درستی اجرا شود؟! برای مثال ما درختکاری را انجام می‌دهیم و در این زمینه شاهد فعالیت موثر فعالان محیط زیست و کوهنوردان هستیم، اما بحث نظارتی که باید توسط دولت و دستگاه‌های متولی انجام شود به درستی صورت نمی‌پذیرد. در گذشته به همراه یکی از این انجمن‌های فعال در زمینه محیط زیست ۴۰۰ اصله درخت کاشتیم که ده مورد هم به بار ننشت چون جانمایی درست و نظارت در آن جدی گرفته نشد. شما در خصوص سیل پرسیدید در این مورد می‌دانیم که جنگل‌های مختلط کاسپینی هیرکانی بکرترین جنگلی است که تاثیرات خاص خودش را با قدمت بالغ هزارساله بر محیط زیست دارد و در جلوگیری از سیل موثر است. علی رغم اینکه قرار است این جنگل‌ها ثبت جهانی شود در منطقه الیمستان آمل تصمیم به احداث تله کابین می‌گیرند. تله کابینی که در سال ۹۱ با طرحش مخالفت شده بود اما در سال ۹۳ مجوز گرفت، آن هم در حالی که چنین طرحی باید مجوز کشوری داشته باشد با مجوز استانی مشغول به فعالیت شدند. اینجاست که نقش دستگاه‌های نظارتی پررنگ‌تر می شود و باید جلوی طرح را گرفت. هرچند با صدور مجوز، لغو آن کار حضرت فیل است. قبول داریم تله کابین در آمل توسعه است اما ما داریم آن را در مکان نامناسب احداث و محیط زیست را قربانی می‌کنیم، آن هم در حالی که در کشورهایی نظیر چین و قطر به دنبال آن هستند تا بخشی از بیابان‌های کشورشان را به مناطق سرسبز تبدیل کنند و ما در بیابان‌هایمان درگیر ریزگردها هستیم، مدیریت صحیح نمی‌کنیم و در عوض خاک می‌خوریم.
شما مشاور سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی کشور هستید. به نظرتان در خصوص سدسازی و احداث معادن جانمایی درستی صورت می‌گیرد؟!
اگر به محل احداث معادن برویم می‌بینیم نیمی از کوه‌ها تراشیده شده است و کوهخواری آن هم به صورت غیر اصولی رواج یافته است که دلیلش به صدور مجوز کیلویی، برداشت بیش از حد و عدم نظارت وزارت صنعت، معدن و تجارت بر می‌گردد. با صدور مجوز اکوسیستم دچار تغییر می‌شود. اما نمی‌توان انکار کرد بخش فراوانی از درآمد اقتصادی ما با صادرات مواد اولیه معادن تامین می‌شود. در کشور نروژ بعد از اکتشاف چاه‌های نفت درب برخی چاه‌ها را می‌بیندند و یا حتی برخی کشورها پول حاصل از فروش نفت را سرمایه‌گذاری کرده و بخشی از سود حاصل از آن را به اقتصاد ملی وارد می‌شود و بخش اعظمی از درآمد برای نسل بعد ذخیره می‌شود. اما ما در اقتصادمان نفرین منابع طبیعی داریم. در کشورهایی نظیر ایران که از لحاظ منابع طبیعی ثروتمند هستند به رشد اقتصادی توجه نشده است و اگر تحریم شویم در تولید پوشاک می‌مانیم. ما دچار اقتصاد تک محصولی و یا صادرات مواد اولیه بدون فراوری شدیم که برای رسیدن به توسعه باید از آن فاصله بگیریم اما به طور کلی نمی‌توانیم در معادن را تخته کنیم. در واقع اقتصاد ما جزیره‌ای مدیریت می‌شود.
در خصوص سدسازی در کشورهای دنیا این روش منسوخ شده است و منابع آبی را تهدید می‌کند. آنها به شبکه فاضلاب شهری، تصفیه و مدیریت آب روی آوردند. اما ما در مدیریت آب در بخش‌های مختلف نظیر بخش کشاورزی و سایر بخش‌ها دچار مشکل هستیم. در حالی که تمام دنیا آب شور را شیرین می‌کنند، ما در کازرون سدّ گُتوَند عُلیا را داریم که آب شیرین را شور می‌کند. در سدسازی هرچه گفتند سد در کنار کوه نمک است آنها از دیوار رسی حرف زدند و در پایان شاهد شوری آب بودیم یا در خصوص آمل سدسازی در هراز لازم بود اما سد را کجا ساختند، در جایی که شیرابه زباله به هراز می‌ریزد آن هم در حالیکه در دوره ۲۰ ساله خشکسالی ایران هستیم. ما با مدیریت فله‌ای و ناصحیح با بدترین مشکلات روبرو شدیم و مدیریت سیستمی نداریم. هندوانه را که محصولی با مصرف آب بالاست صادر می‌کنیم این یعنی صادرات آب! از طرفی سیستم یکپارچه سازی فاضلاب نداریم و در برخی شهرها نظیر آمل با توجه به ورود شیرابه به سدها مردم اعتماد ندارند و از کوه‌های اطراف نظیر پلور آب می‌آورند.

به عنوان سوال آخر شما در بخش گل و گیاه زینتی هم فعال بودید. مهم‌ترین مشکلات این بخش را چه می‌دانید؟
مهم‌ترین مشکل این است که ما متغیر و مولفه فراوانی در ساختار و قانون داریم. از طرف دیگر خصوصی سازی را جدی نگرفتیم و ارگان‌های ما خصولتی شدند، در نتیجه نتوانستیم پاسخ درستی در بخش‌های مختلف نظیر صادرات بگیریم. برای گل‌های زینتی ما به کوکوپیت و پرلیت به جای خاک‌های مورد استفاده در کشت سنتی نیاز داریم . این خاک وارداتی است با شرایط موجود بازار آیا کسی به سمت مدرن شدن کشت می‌رود؟
خودم در سال ۹۱ قصد راه‌اندازی کارگاه بسته بندی گل و گیاه زینتی با همکاری کشاورزان را داشتم که با گران شدن دلار آرزویم محقق نشد. از طرف دیگر مشکل ما این است که ارگان متحد کننده کشاورزان برای آموزش تولید مدرن و بازاریابی نداریم . ما برای صادرات می‌توانیم به کشورهای حوزه دریاچه کاسپین که با آنها مرز آبی داریم امیدوار باشیم چرا که برای مثال روسیه سالانه مقدار قابل توجهی گل وارد می‌کند و سال گذشته یک میلیارد شاخه گل مصرف داشت. از طرفی هلند که مساحتش از مازندران کم‌تر است را ببینید که چگونه خودش را برند کرده و زمین کم آورده به کنیا و اکوادر برای کاشت گل می‌رود اما ما آبان ماه درب گل خانه را تخته می‌کنیم. البته در بخش کیوی خوب عمل کردیم اما باید توجه داشت کافیست تا در بازار جهانی ۲۴ ساعت جا بمانی تا جایگزینت پیدا شود.