عروسك بازی، دنیایی است كه همه ما با آن آشنایی داریم و اگر حتی اهل عروسك بازی هم نباشید حتما عروسك یا عروسك های محبوبی داشته و دارید. همین حالا هم عروسك یكی از رایج ترین كادو هایی است كه افراد در هر سن و سالی به هم میدهند و آیتم محبوبی به حساب میآید. […]
عروسك بازی، دنیایی است كه همه ما با آن آشنایی داریم و اگر حتی اهل عروسك بازی هم نباشید حتما عروسك یا عروسك های محبوبی داشته و دارید. همین حالا هم عروسك یكی از رایج ترین كادو هایی است كه افراد در هر سن و سالی به هم میدهند و آیتم محبوبی به حساب میآید.
عروسك بازی، دنیایی است كه همه ما با آن آشنایی داریم و اگر حتی اهل عروسك بازی هم نباشید حتما عروسك یا عروسكهای محبوبی داشته و دارید. همین حالا هم عروسك یكی از رایجترین كادوهایی است كه افراد در هر سن و سالی به هم میدهند و آیتم محبوبی به حساب میآید. در دنیای رسانه هم استفاده از عروسكهای مختلف در برنامههای نمایشی، آموزشی، گفتوگو محور و. . . به یك عنصر جذاب بدل شده تا جایی كه مجموعههای عروسكی خاصی هستند كه سالهاست پخش شده و همچنان بینندگان پروپاقرص خود را دارند. گاهی شهرت بعضی از این عروسكها حتی به حدی میرسد كه در حد یك ستاره میدرخشند.
اگرچه در صنعت سرگرمیسازی ایران، خاستگاه محبوبترین عروسكها تلویزیون بوده اما شهرت و استقبال از بعضی از آنها به حدی بود كه پایشان به سینما هم كشیده شده است. تازهترین چهرهای كه در دنیای عروسكهای تلویزیونی ما قدم به وادی شهرت گذاشته «جناب خان» است. عروسكی بزرگسال با طراحی آشنایی از الگوهای قدیمی و محبوب ما«پت»ها كه در رسانه ما سابق بر این به اشكالی مشابه چون «سنجد» یا قبلتر از آن «ژولیپولی» تجربه شده بود اما این نمونه به خاطر ویژگیهای متعددی، شهرت فراگیرتری را تجربه كرده است. ساختار ظاهری جناب خان پیچیدگی ندارد اما بسیار متناسب با شخصیت جذابش خلق شده است. او یك جنوبی و لبوفروش است كه تركیب این دو عامل باعث شد رنگ بنفش گرمی پیدا كند؛ یعنی هم شما به یاد لبو بیفتید هم تداعیكننده پوست آفتاب سوخته یك كاراكتر جنوبی باشد.
فرم دهان گشاد و چشمهای درشت بیرون زده هم باعث شده تا آن حالت تعجب و حیرتی كه در ویژگیهایش گنجانده شده باورپذیرتر شود. آنچه از برآیند حضور جناب خان در خندوانه برمیآید این است كه اگرچه به شكلی فكر شده از مجموعه «كوچه مروارید» عاریه گرفته شد اما واقعا كسی فكرش را نمیكرد با این حجم استقبال روبهرو شود. البته آن ریسك اولیه جواب داده و یك شخصیت عروسكی با صداپیشگی فوقالعاده محمد بحرانی و بازیهای بداههای كه تعامل خوبی با رامبد جوان دارد، به وزنهای در كار بدل شده كه موجی از هواداران را به راه انداخته و یكی از ستارههای این شبهای تلویزیون شده است؛ تا جایی كه حالا این پرسش پیش میآید خندوانه بدون حضور جناب خان قابل تصور هست یا نه؟!
خلق جناب خان ماحصل یك سینرژی چند جهته است؛ وگرنه در حد یك عروسك عادی همچون هزاران عروسك سازمان راهی آرشیو میشد. درست است كه بخش اعظم جذابیت این مخلوق عاشق پیشه را باید در حنجره توانا و ذهن بداههپرداز و طناز بحرانی جستوجو كرد اما نمیتوان اهمیت دو عروسكگردان او یعنی حامد ذبیحی و مهدی برقعی را كه به ترتیب دستها و سروتنه او را حركت میدهند در تكامل این شخصیت نادیده گرفت. همچنین ساختار فیزیكی او یا نام عجیب اما در عین حال جذاب و پرطمطراقش كه احتمالا از سوی محمد نادری پیشنهاد داده شد و حتی پیشینهای كه برایش به عنوان بیوگرافی آورده شده از سوی نویسندگان ارائه شده است.
در كنار همه اینها فضایی كه رامبد جوان برای درخشش این عروسك در نظر گرفته بسیار قابل توجه و احترام است. محمد بحرانی چند سال پیش با عروسك «استاد همه چیدان» نشان داد كه میتواند در هدایت یك عروسك بذلهگو بسیار موفق عمل كند و بعدها در قالب «ببعی» كه اوایل تنها منحصر به چند آوای نامفهوم بود قدرت خلاقانهاش در محبوب كردن عروسك را به رخ كشید. «آقوی همساده» هم در یكی دو حضور اولش درخشید و با گویش خاص با آن لهجه شیرازی به دل مخاطب نشست.
این روند اگرچه سیر صعودی بحرانی را نشان میدهد اما نمیتوان از این نكته مهم غافل شد كه جانبخشی به یك كاراكتر عروسكی تازه كه هم نباید به كارهای قبلی شبیه شود و هم نباید از عرصه رقابت در محبوبیت از آنها عقب بماند، چالش بزرگی برای این هنرمند در پی داشته كه تا اینجای كار به خوبی از این آزمون سربلند بیرون آمده است. بخش قابل توجهی از شخصیت جناب خان در كوچه مروارید شكل گرفت یعنی آن پیشه لبوفروشی و جنوبی بودنش به نوعی ماحصل پیشنهادهای بحرانی در آن مجموعه بود كه بعد از ورود به خندوانه ویژگیهای دیگری هم برایش خلق شد. خود بحرانی میگوید آشناییاش با رامبد جوان و فضای شوخیهایی كه پشت صحنه كار داشته و البته شوخیهایی كه جزء كار بود و خان و رامبد در «كوچه مروارید» داشته باعث شد تا رابطه آنها در خندوانه پختهتر و در عین حال راحتتر باشد. نتیجه این ارتباط و تفاهم هم حالا به خوبی در آیتمهایی كه این عروسك حضور دارد قابل مشاهده است. شاید بد نباشد باقی ماجرا را از زبان خود جناب خان بشنویم.
جنابخان برامون بگید كه شما دقیقا مال كجای جنوب هستید؟
اهل جنوب هستُم، اهل همهجای جنوب. . . مثل همه بروبچههای جنوبی خیلی هم باحال هستُم و عاشق كل مردم ایران.
دقیقا چند ساله هستید و چقدر با رامبد اختلاف سن دارید؟
بزرگی و كوچیكی مهم نیست كه! مهم اینه كه مُو رامبد رو مثل برادر خودُم دوست دارُم.
چرا اینقدر به اسم رامبد گیر میدید و میخواید اسمش رو عوض كنید؟
برادرهایی كه همدیگرو دوست دارن خیلی باهم از این شوخیها میكنن!
به نظرتون اسم باید چه ویژگی داشته باشه؟ باید مثل اسم خودتون بامسما باشه؟
بالاخره موُ اسم خودُم رو خیلی دوست دارُم و برای اینكه كسی هم بخواد اسم خودش رو عوض كنه، ما خیلی مویرگی اینور اونور آشنا دارُم و میتونُم اسمش رو عوض كنُم.
چرا شغل لبوفروشی رو انتخاب كردید و از اول مجری یا حتی خواننده نشدید!؟
اصلا پیشنهادش هم خوب نیست، این حرفها چیه!؟ لبوفروشی بهترین شغل دنیاست و اصلا شغل روی دست لبوفروشی نداریم!
با همین درآمد لبوفروشی تونستید اونقدر پول جمع كنید كه باشگاه پاریسنژرمن رو بخرید!؟
آدم توی هر كاری تلاش كنه و وقت بذاره، آخرش موفق میشه و به چیزایی كه میخواد، میرسه. مُو هم از این راه به چیزایی كه میخواستم رسیدُم.
چرا آهنگ سیاهه نارگیله اینقدر معروف شد و مردم دوستش دارند؟ حتی بارها به تیتر مجلات تبدیل شده!؟
برای اینكه آهنگ باحالیه و ضربتیمپو داره و همه مردم آهنگ بندری دوست دارن.
سیاهه نارگیله اصلا یعنی چی؟
سیاهه نارگیله یعنی ممكنه كه موُ رنگمون سیاه باشه كه اتفاقا خیلی هم رنگ قشنگیه ولی دلمون خیلی سفید و پاكه.
جنابخان، شما معمولا خیلی جدی خالی میبندید و لاف میزنید. . . مثل فاصله یك ساعته جنوب تا ریودوژانیرو و گرفتن لیسانس توی ۲-۳ ساعت و. . .
میخوای بیام برات!؟ یك كلمه از حرفهای ما لاف نیست و همش عین واقعیته!
یعنی یه ایطور چیزایی رو توی خودتون دارید دیگه!؟
پس چی!؟ اگر مشغول مصاحبه نبودیم، حتما میومدُم برات!
این تكهكلامها (یه ایطور چیزایی، بیام برات و. . . ) از كجا آمده؟
اینها همه تكهكلامهای بچههای جنوبه دیگه! مال لهجه خودمونه! اگه اینُم نمیدونی كه بازُم بیام برات!؟ مثل اینكه كلا دوست داری بیام برات!
راجعبه عینك ریبن برامون بگید كه همیشه به چشم دارید؟
عینك ریبن كه نباشه موُ اصلا كار نمیتونُم بكُنم! موُ حتی شبها هم عینك ریبن میزنُم چون حتی بدون عینك خوابُم نمیبره!
هندزفری بلوتوثی كه همیشه همراه دارید چطور؟
بالاخره بیزینس آدم رو وادار میكنه كه همیشه منتظر اتفاقات تجاری باشه و موُ هم همیشه منتظر این اتفاقات هستُم و باید همیشه جوابگو باشُم.
چقدر مثل جنوبیها فوتبالی هستید؟
موُ كه خودُم یكی از بهترین فوتبالیستها هستُم و لیدر هم بودُم و هستُم و با قدرت به كار خودُم ادامه میدُم. باشگاه پاریسنژرمن رو هم كه اداره میكنُم و حالا هم دیماریا رو خریدم و با قدرت به كار خودمون ادامه میدیم! دیگه چی میخوایم!؟
ولی زلاتان ابراهیموویچ رو دارید از دست میدید؟
نه، زلاتان رو هم نگه میداریم. . . یه چالشهایی توی باشگاه بوده و اجازه بدید كه این چالشها رو رسانهای نكنیم. ولی بدونید كه زلاتان رو هم نگه میداریم.
شما هم معتقد هستید كه آبادان برزیلته!؟
یعنی شما به این موضوع معتقد نیستید!؟
من، نه، چون استقلالی هستم و طرفدار اسپانیا. . .
خُب پس مثل اینكه تو واقعا لازم داری كه بیام برات!
برسیم به موضوع داغ ازدواج شما با احلام. . . چند سال هست از احلام خواستگاری میكنید؟ احلام چه ویژگی داره كه این همه سال به پاش نشستید؟
ووووویییییی. . . اینو بگید كه احلام چه ویژگی نداره!؟ تمام ویژگیهای مثبتی كه یك آدم میتونه داشته باشه، توی شخصیت احلام وجود داره. موُ ۳۵ ساله دارُم ازش خواستگاری میكنُم و اگر ۳۵۰ سال دیگه هم طول بكشه بازُم ازش خواستگاری میكنُم.
همه شرطهایی هم كه برای ازدواج با شما گذاشته رو اجرا میكنید؟
همه شرطها رو با سر انجام میدُم!
حتی شرطی كه برای شما گذاشته بود كه مثل شوهر شحلام باید لیسانس بگیرید!؟
مرد وظیفه داره كه چیزهایی رو كه زنش میخواد براش انجام بده. . . لیسانس كه چیزی نیست، موُ بالاتر از اینها رو برای احلام انجام میدُم.
این شرطها توسط خود احلام برای شما گذاشته شده یا فرد دیگهای دخیل هست؟
دیگه موُ وارد مسائل خانوادگی خانواده احلام نمیشُم!
فكر میكنید بالاخره با احلام ازدواج میكنید؟
شك نكنید كه بالاخره ازدواج موُ با احلام سر میگیره!
و نظر شما راجعبه رامبد جوان؟
رامبُد!!! رامبد خیلی مشتی هست و خیلی مرد هستش. رامبد رو عین رادر دوست دارُم و خیلی خیلی باهاش حال میكنُم. رامبد از جونش برای مردم مایه میذاره. دمش گرم!/ مجله زندگی ایده آل