هومن حکیمی دبیر گروه فرهنگی چندسال از نمایش «خرس» در جشنواره فجر می‌گذرد. بالاخره تکلیف اکران این فیلمتان چه شد؟ تا مدت‌ها پیش در حال پیگیری بودم. قرار بود که گفت‌گویی با برخی مسئولان دراین‌باره داشته باشیم و بعد از آن وضعیت این فیلم مشخص شود اما هنوز این گفت‌وگو صورت نگرفته است! شما به […]

هومن حکیمی
دبیر گروه فرهنگی

چندسال از نمایش «خرس» در جشنواره فجر می‌گذرد. بالاخره تکلیف اکران این فیلمتان چه شد؟
تا مدت‌ها پیش در حال پیگیری بودم. قرار بود که گفت‌گویی با برخی مسئولان دراین‌باره داشته باشیم و بعد از آن وضعیت این فیلم مشخص شود اما هنوز این گفت‌وگو صورت نگرفته است!

شما به خط کشی بین کارگردانان جوان و قدیمی اعتقادی دارید؟ منظورم علاقه نسل جوان به فرم و بحث‌های تکنیکی است در حالی که نسل قدیمی‌تر بیشتر به مضمون علاقه دارند.
من هیچ اعتقادی به این قضیه ندارم. سینما محصول تجربه است و کسی که در زمینه کار خودش تجربه بیشتری داشته باشد از نظر من موفق‌تر است نسبت به کسی که تجربه کمتری دارد. بحث جوان و پیر اصلا مطرح نیست. از نظر من مجموعه مضمون، فرم، نگاه و موضوع با همدیگر سینما را شکل می‌دهند.

وزارت ارشاد و ادارات کل آن در استان‌ها آن طور که باید نمی‌توانند از سینما حمایت کنند و گاهی در بحث اکران فیلم‌ها، تسلیم نهادهایی مثل حوزه هنری می‌شوند. علتش چیست؟
به دلیل این که مسئولان اصلا چنین دغدغه‌ای ندارند و نمی‌خواهند خودشان را به دردسر بیندازند. آنها فقط می‌خواهند بوروکراسی اداری را برقرار کنند و مثلا نظم در آن دیده شود و در حاشیه، یک تئاتر یا جشنواره‌ای هم برای خالی نبودن عریضه برگزار می‌کنند. این درست نیست! ساختن فیلم، آن هم در استان‌ها راهکارهایی دارد. باید اول استاندار قدم به جلو بگذارد، بعد مثلا شهردار، بعد مدیران کل پیش قدم شوند. مسئولان باید بخواهند اما وقتی دغدغه مسئولان این نیست، چرا فیلمساز باید وقتش را در این محیط‌ها تلف کند؟

به نظر می‌رسد برخی از اهالی هنری شهرستان‌ها هم چندان رغبتی به فعالیت پیشکسوتان و هنرمندان به نام کشوری که همولایتی‌شان محسوب می‌شوند، ندارند!
چند سال پیش، آقای «خسرو سینایی» می‌خواستند با شهرداری یکی از شهرهای مازندران کاری انجام بدهند. عده‌ای سعی کردند در این زمینه کارشکنی کنند و گفتند چرا آقای سینایی؟ چرا ما نه؟! حتی از قول من در سایتی نوشتند که معصومی گفته چرا آقای سینایی باید برای چنین کاری انتخاب شوند؟ در حالی که آقای سینایی استاد من هستند و من اصلا به خودم چنین اجازه‌ای نمی‌دهم که در مورد ایشان حرف ناشایستی بزنم. ما باید استقبال کنیم از این که امثال ایشان می‌خواهند موضوعی را در شهرشان دستمایه کار قرار دهند. من واقعا این تنگ نظری‌ها را درک نمی‌کنم، به جای اینکه بگویند آقای سینایی ما می‌خواهیم در کنار شمایی که سال‌ها مدرس دانشگاه بودید و شاگردان زیادی تربیت کردید، شاگردی و کسب تجربه کنیم، با اشاره به سن ایشان و موارد دیگر سعی در کارشکنی دارند و می‌گویند چرا این فیلمساز چنین بودجه کلانی بگیرد و ما نگیریم؟! دیگر سابقه کاری و تجربه ایشان را در نظر نمی‌گیرند و نمی‌گویند که اگر ایشان به چنین جایگاهی رسیدند خون دل خوردند. حالا شما می‌پرسید چرا مسئولان به فکر نیستند؟ خب نیستند دیگر!

در مورد خودتان چطور؟
در مورد خود من، با وجود جایزه‌های جهانی متعددی که گرفته‌ام، کی اتفاق افتاده که مثلا اداره ارشاد استانم تقدیری انجام دهد؟! اینکه من به سمت استان می‌آیم و فیلم‌هایم را در آنجا می‌سازم فقط دغدغه شخصی من است چون دوستدار طبیعتم و نابودی آن و از بین رفتم اکوسیستم منطقه، من را نگران و ناراحت می‌کند. به همین دلیل دوست دارم به موضوعاتی بپردازم که در آن طبیعت، دریا، جنگل و جلوه‌های شهری خودمان به تصویر کشیده شود. در بهشهر، ساختمان قدیمی‌ای داشتیم به اسم «خانه رئیس» یا «باغ رئیس». این ساختمان را تخریب کردند تا آپارتمان‌سازی کنند در حالی که چنین مکان‌هایی که در دل قدیمی‌های شهر، خاطرات زیادی را زنده می‌کنند باید حفظ شوند. اما کسی به فکر مسائل فرهنگی نیست و اگر هم کسانی چنین دغدغه‌ای داشته باشند به تعداد انگشتان دست هستند.

آیا هراس از اکران نشدن فیلم‌ها تاثیر منفی روی ساخت فیلم بعدی یک کارگردان نمی‌گذارد؟ چون هنرمند برای آفرینش نیاز به آسایش و امنیت روحی و روانی دارد.
قطعا تاثیر منفی می‌گذارد. مانند این است که شما بچه‌ای را به دنیا بیاورید بعد بگذاریدش درون خانه و نگذارید کسی او را ببیند! تهیه‌کننده هم از این بابت ضرر می‌کند و برای ساخت فیلم بعدی دست و پایش می‌لرزد و تمایلی نخواهد داشت. من فکر می‌کنم وقتی یک کار قانونی شکل می‌گیرد و پروانه ساختی بر اساس فیلمنامه داده می‌شود، نباید دوستانی که در شورای صدور پروانه نمایش هستند کارشکنی کنند. این کارها جو فرهنگی را خراب می‌کند و سوء‌تفاهم ایجاد می‌کند بین هنرمند و مسئولان. فیلم‌هایی مثل «به رنگ ارغوان» آقای حاتمی‌کیا هم که بعد از چندین سال اجازه اکران گرفتند هیچ اتفاق ناگواری بعد از نمایش فیلم نیفتاد. ترس بعضی از مسئولان کاملا بی دلیل است چون اگر من می‌آیم و راجع به مسائل اجتماعی جامعه خودم می‌خواهم حرف بزنم برای این است که دلسوز نظام و جامعه خودم هستم. در غیر این صورت می‌رفتم به سراغ فیلم‌های سخیف و صرفا گیشه‌ای. این به نفع سینمای ما نیست. اگر که در حال حاضر سینمای ما در دنیا حرفی برای گفتن دارد به دلیل نوآوری و همین طور مطرح کردن موضوعاتی است که برای آن طرف مرزها هم جذاب است.

بعضی‌ها البته می‌گویند؛ سیاه‌نمایی!
سیاه‌نمایی برای آنها هیچ معنا و تعریفی ندارد که به این دلیل بخواهند از فیلمی حمایت کنند یا جایزه‌ای بدهند بلکه از اینکه فیلمساز جسارت داشته و به سراغ سوژه حساسی رفته که در خط قرمزها قرار می‌گرفته و به فکر اعتلای سینما بوده حمایت می‌کنند. در شرایط نامطلوب اجتماعی، رسالتی به دوش هنرمند اعم از نقاش، موسیقیدان، نویسنده، فیلمساز و… هست که باید دست روی معضلات مردم و اجتماع بگذارند و آنها را مطرح کنند و هنرمند واقعی کسی است که با وجود همه کارشکنی‌ها، حرفی را بزند که به نفع مردم جامعه‌اش باشد و البته این بهایی دارد که باید بپردازد.
شما با فیلم «رسم عاشق کشی» توانستید هم از جذابیت‌های طبیعی مازندران به درستی استفاده کنید و هم به خوبی قصه را سینمایی کنید. چرا داستان‌گویی در سینمای امروز ما کمرنگ شده؟
فکر می‌کنم داستان‌گویی کمرنگ نشده بلکه به شکل درستش انجام نمی‌شود و یا جعلی است یعنی سوژه فیلم را از روی فیلم دیگری می‌گیرند و آن را ایرانیزه می‌کنند و یک قسمت‌هایی را تغییر می‌دهند ولی اصل فیلم را از جای دیگری گرفته‌اند. شما اگر راجع به موضوعی که درباره منطقه زندگی‌ات است و خودت هم به آن اشراف داری صحبت کنی حتما جذاب‌تر خواهد بود. رسم عاشق‌کشی با چنین ایده‌ای و با بودجه بسیار اندک هم در تولید و هم پس از آن شکل گرفت و فیلمی بود که هم در داخل و هم خارج از کشور از آن استقبال شد.

به نظر می‌رسد سینمای مازندران حال و روز خوبی ندارد. چرا این طور است؟
مگر مازندران سینمایی هم دارد؟! باید چیزی وجود داشته باشد که بتوان در مورد آن صحبت کرد. در مورد چیزی که وجود ندارد نمی‌توان حرف زد!

فکر می‌کنید چرا این اتفاق افتاده است؟
علتش کم‌توجهی مسئولین امر است به هنرمندان و این که انگیزه بیشتر سینماگران استان هم کار اصولی سینما نیست. انگیزه‌شان کسب پول از این کار است و این اتفاق خیلی بدی است. من تابه حال -دست‌کم تا یکی دو سال گذشته- فیلم برجسته‌ای از این بچه‌ها ندیدم که بتوانند به واسطه آن به بازار جهانی راه پیدا کنند. هر چند سال یک بار اتفاقی می‌افتد، تلاش می‌کنند ولی تلاششان کافی نیست. این افراد محدودی که تعدادشان به انگشتان یک دست نمی‌رسد و اینجا حضور دارند باید تلاش بیشتری را معطوف این کار کنند چون وارد سینمای حرفه‌ای شدن، دشوار است. فقط فیلم ساختن نیست، فیلم باید اکران و نمایش داشته باشد و این پروسه سختی است که فیلمسازان استان باید پشتکار بیشتری در آن داشته باشند.

یک سوال شخصی‌تر؛ نسبت به شما به‌عنوان یک فیلمساز مازندرانی در استان خودتان توجهی که شایسته‌تان باشد شده است؟ چرا به هنرمندانی مثل شما که شناخته شده و تاثیرگذارند در دیار خودشان توجه کافی نمی‌شود؟
البته منظورم از انتقادهایم این نیست که من را تشویق کنند یا از من دعوت کنند و جایزه‌ای بدهند ولی حتی نشده که مثلا در یکی از سینماهای مازندران، نمایشی از تعدادی از کارهای من بگذارند مثلا به بهانه «پنج شب نشستی با این فیلمساز» و به نمایش و نقد و بررسی تعدادی از آثارم بپردازند؛ کاری که در اغلب جاهای دنیا و ایران مرسوم است. البته گاهی حرف‌هایی مطرح شده بود ولی پیگیری نشد. من هم کاسه داغ‌تر از آش نیستم که بگویم چه شد و چرا از من دعوتی نشد؟ اما وقتی این بی توجهی‌ها می‌شود خب من هم به سمت این نهادها نخواهم رفت. برآیند همه این تنگ نظری‌ها و کم توجهی‌ها باعث می‌شود که در مقابل سوال شما در مورد مسئولان، من چنین پاسخی داشته باشم.

در کشورمان مناطق فراوانی وجود دارند که با داشتن جذابیت‌های محیطی و طبیعی و بصری، محل مناسبی برای ساخت فیلم و فیلمبرداری‌اند. چرا معمولا از این ظرفیت استفاده نمی‌شود و چرا در فیلم‌های ما کمتر به مسائل بومی پرداخته می‌شود؟
به دو دلیل. اول اینکه فیلمساز چنین دغدغه‌ای ندارد و دیگر، شناختی نسبت به محیط زیست خود ندارد.
هر دو عامل بسیار مهم هستند. فیلمسازانی هستند که اصلا نمی‌دانند تخریب جنگل یعنی چه؟ چه کسانی جنگل را تخریب می‌کنند و محیط زیست را چگونه نابود می‌کنند؟ هنرمندان ما دغدغه‌های بومی ندارند. حال من سوالی را مطرح می‌کنم که خودم هم پاسخش را خواهم داد. در همه استان‌ها سعی می‌کنند شخصیت‌های برجسته سیاسی، ادبی، هنری و… خود را در قالب فیلم یا سریالی معرفی و مطرح کنند. ما شخصیت برجسته‌ای مثل نیما در یوش داریم چرا هیچکس تا به حال راجع به آن فیلم یا سریال درست و حسابی نساخته است؟ هیچ ارگانی قدم به جلو نگذاشته که ما به توی فیلمساز مازندرانی، این امکانات را می‌دهیم تا یک فیلم یا سریال در مورد این شخصیت بسازی. البته من می‌دانم که کسانی هستند که در تلاشند که وارد سینمای حرفه‌ای شوند ولی بسیار کند عمل می‌کنند. اگر یک فیلم ساختند، ساخت فیلم بعدیشان با وقفه‌های ۵-۴ ساله همراه خواهد بود. انگار که زیاد برایشان مهم نیست و با ساخت همان یک فیلم ارضا می‌شوند. در حالی که کار سینما نیازمند تداوم است. اگر شما فیلمی ساختید دست‌کم برای ۲ سال بعد باید فیلمی را برای اکران داشته باشید، در غیر این صورت نمی‌توانید در سینمای حرفه‌ای بقایی داشته باشید. سینمای حرفه‌ای کسی را می‌طلبد که کارش جنبه‌های فرهنگی و تجاری را به طور توامان داشته باشد و اصلا به همین دلیل سینما را هنر- صنعت می‌نامند.

برای تغییر فضای رخوتناک سینمای کشور چه باید کرد؟
تغییر از همین حرکت‌های کوچک شروع می‌شود. مثلا همین گفت‌وگو را اگر مسئولی دلسوزانه بخواند حتما روی تصمیماتی که خواهد گرفت تاثیر خواهد گذاشت. شما و سایر رسانه‌ها باید در گفت‌وگو با مسئولان و یا معاونان فرهنگی‌شان این مسائل را مطرح کرده و از آنها راهکار بخواهید. ما دست‌کم پنج فیلمساز مازندرانی خیلی خوب داریم. می‌شود هر شب یک فیلم از هر فیلمساز نمایش داده شود و نقد و بررسی شود تا اهالی سینما به انجام کارهای بهتر ترغیب شوند. از دانشگاه UCLA آمریکا من را از ایران دعوت کردند برای اینکه دو فیلم من را نمایش بدهند. ببینید چقدر برای آنها سینما مهم است که می‌گردند کسی مثل من را پیدا کرده و دعوت می‌کنند. آن وقت در کشور و شهر خودمان از من و دوستانم چنین دعوتی به عمل نمی‌آید. اگر هم در جشنواره‌ای، جایی پا پیش می‌گذارند صرفا برای نمایش و پر کردن برنامه است. برایشان این مهم است که بگویند ما این کار را انجام دادیم. در حالی که باید پرسید این کار تو چه بازتابی داشت؟ چه تغییری در شرایط فرهنگی منطقه ایجاد کرد؟ متاسفانه شرایط به گونه‌ای شده است که تماشاچی با سینما و محیط‌های فرهنگی قهر کرده است و تا شرایط به همین روال ادامه دارد هیچ اتفاق مثبتی نمی‌افتد.