آقای بی نیاز شما رزومه خیلی متنوع، پربار و جالبی دارید، دبیر دبیرستان، گوینده و سردبیر رادیو، مجری تلویزیون و مدیر اجرایی؛ چگونه به این همه مشغله می رسید؟ متاسفانه سال هاست که فرصت تدریس ندارم و تقریبا از سال ۸۷ تدریس نمی کنم، اما درس می خوانم. برای اینکه کار اجرایی و صدا و […]
آقای بی نیاز شما رزومه خیلی متنوع، پربار و جالبی دارید، دبیر دبیرستان، گوینده و سردبیر رادیو، مجری تلویزیون و مدیر اجرایی؛ چگونه به این همه مشغله می رسید؟
متاسفانه سال هاست که فرصت تدریس ندارم و تقریبا از سال ۸۷ تدریس نمی کنم، اما درس می خوانم. برای اینکه کار اجرایی و صدا و سیما این فرصت را نداد. درس خواندنم هم به درازا کشید. از سال ۹۲ PHD قبول شدم و فکر می کنم چهار سال بعد باید مدرکم را می گرفتم ولی هنوز هم مدرکم دستم نیامده و این نشان می دهد که کارهای اجرایی خیلی وقت گیر و طاقت فرساست.
از چه سالی کار اجرا را شروع کردید؟
سال ۷۱ ترم اول دانشگاه رشته ادبیات فارسی، در کلاس و دانشکده اجرای برنامهها را به عهده داشتم. یکی از اساتید من را تشویق کرد تا در رادیو یا تلویزیون برنامه اجرا کنم به همین دلیل من را به آقای پورمحمدی مدیر گروه اجتماعی رادیو معرفی کرد تا تست بدهم. دو سال طول کشید تا به عنوان گوینده در رادیو تهران، رادیو پیام و شبکه های مختلف رادیویی مشغول شوم.
تلویزیون از چه سالی شروع شد؟
همان زمان که رادیو تست دادم تا قبل از اینکه اجازه بدهند که پشت میکروفون رادیو بنشینم، کار نریتوری برنامه های تلویزیونی را انجام می دادم. اولین کاری که انجام دادم برای شبکه ۳ سیما بود و ویژه برنامه های اذان ظهر یا مغرب را داشتم. متن برنامه ها را می خواندم. در فضای حرفه ای سینمایی هم یک کار مستند سینمایی تهیه شده بود که فکر می کنم سال ۷۲-۷۳ اولین بار گوینده آن فیلم بودم که به جشنواره راه پیدا کرد.
بعد از اینکه رسما به عنوان گوینده در رادیو تهران شروع به کار کردم، به فاصله یک سال در رادیو پیام مشغول شدم و اولین برنامههای زنده رادیو قرآن را اجرا کردم. در همان فضاها گاهی تلویزیونی ها منسجمتر به سمت ما می آمدند و دنبال این بودند که از رادیو گوینده هایی را جذب کنند.
اولین سال تاسیس شبکه پنج، که آموزش گویندگی را داشتم، به عنوان گزارشگر در تلویزیون مشغول بودم و فقط دستم در تصویر بود و کلی ذوق می کردم که به عنوان گزارشگر دستم را نشان می دهند. خیلی خیلی سعی می کردم که آن را به بهترین شکل انجام بدهم. از استرس ها و فشارهایی که در ضبط برنامههای گزارشی داشتم، بسیار خاطرات تلخی دارم. آقای کاظم احمدزاده و آقای شیرازی تهیه کننده بودند و استاد علامه از بزرگترین تصویربردارهای کشور تصویربردار آن برنامه بودند. من به عنوان یک آماتور در میان حرفه ای ها بودم و توقع نداشتند که یک آدم در این سطح از گویندگی را در کنار تصویربردار سطح بالا بگذارند. من باید خیلی سعی می کردم که ایشان کمتر اذیت بشوند. چون دوران آموزش من بود.
فکر می کنم که کار نویسندگی و گزارشگری آن برنامه باعث شده بود که شبکه پنج من را به عنوان مجری قبول کند و اولین برنامه زنده خودم را با برنامه جهان امروز شروع کنم. بعد مجری برنامه زنده شبکه خبر که یک برنامه زنده اقتصادی و یک فصل بود را اجرا میکردم. این برنامه برای من خیلی سخت بود چون سابقه برنامه زنده و آن هم در یک شبکه بین المللی را نداشتم. همین دلیل باعث شد که به گویندگی خبر من را دعوت کردند و برای اینکه در کارم موفق شوم تمام دوره های گویندگی خبر را با آقای حسن سلطانی استاد گویندگی خبر و دوره نویسندگی و خبرنگاری را گذراندم. با اینکه تمام دوره ها را کامل گذراندم اما هر چی فکر کردم به این نتیجه میرسیدم که من برای رادیو مناسب هستم و یا برنامههای حوزه سیما. حتی آقای سلطانی هم این نقد را به من داشتند گاهی کلمات را به زبان معیار تبدیل میکردم و حرکت زیاد داشتم که در آن زمان جزو شاخصه های گویندگی خبر نبود.
تا زمانی که اجازه گویندگی در رادیو را داشتم. بعد از ۶ سال کار مستمر در رادیو و تلویزیون مجبور به کار در تلویزیون شدم. به دلیل محدودیت هایی که برای ما داشتند فقط در یکی دو شبکه رادیویی فعالیت می کردم. بعد از برنامه سیمای کرج و جهان امروز برنامههای متعددی را در شبکه پنج اجرا کردم از جمله و اما امروز، صبح تهران، شهر سلامتی، کارنامه و تهران ۲۰٫ از سال ۸۱ به این طرف بیشتر وقتم را در تلویزیون گذاشتم. بعد به سراغ برنامه سازی رفتم. کار سردبیری چند تا از برنامه های زنده و تولیدی را به عهده گرفتم. عمدتا با شبکه پنج همکاری کردهام.
به عنوان یکی از مجری های ثابت سیما ، جایگاه برنامه های خانواده محور در سیما را چگونه ارزیابی میکنید؟ با توجه به اینکه در سالهای گذشته چنین برنامه هایی در شبکه های دیگر هم وجود داشت، اما برنامه به خانه برمی گردیم، یک جایگاه خاص بین خانواده ها دارد. ارزیابی شما از اینگونه برنامه ها چیست؟
همه شبکه های تلویزیونی دنیا از این گونه برنامه های پرمخاطب دارند برای اینکه یک کشکول است و چیزهایی که یک خانواده نیاز دارند را دارد. برنامه های اطلاعات پزشکی، آخرین اطلاعات حوزه مشاوره، تغذیه و پخت و پز به واسطه افراد صاحب سبک که دارای کرسی دانشگاهی و آثار تالیف شده هستند، بخش های هنری و دکوراسیون، بخش کارآفرینی، اطلاعاتی از مسائل روز و حقوقی و اینچنینی جزو پرمخاطب ترین برنامه ها در کل دنیا است و برنامه به خانه برمی گردیم چون طلیعهدار است و اصالت خود را حفظ کرده، توانسته مخاطب خود را حفظ کند.
به طور قطع برنامه به خانه برمیگردیم بازخوردهایی داشته است. این بازخوردها چقدر در پیشرفت برنامهها موثر بوده است؟
اوایل از این برنامه خوشم نمی آمد و یک تصادف باعث شد که به این برنامه رفتم. آقای دکتر نظری که در کیش بودند، به دلیل بارش سنگین برف نتوانست در برنامه حاضر شود. من که مجری برنامه صبحگاهی شبکه پنج بودم انتخاب شدم که دوسه برنامه تولیدی را جای ایشان اجرا کنم، اما مدیر شبکه و مدیر گروه تصمیم گرفتند که به عنوان مجری ثابت بمانم. واقعا بعداز سال ها اجرا در رادیو و تلویزیون از نظر خودم که برنامه های خیلی بهتر از به خانه برمی گردیم اجرا می کردم به فاصله خیلی کم متوجه شدم که به واسطهر این برنامه در جامعه دیده شدم و این نشان می داد که مردم این برنامه را دنبال می کنند.
ما توانستیم با تلاش روابط عمومی سازمان و با تولد رسانههای نو ظهور ارتباطهای مختلفی را برقرار کنیم و برنامه از حالت یک طرفه خارج شد و ما توانستیم نیازهای آنها را شناسایی کنیم. طی اجراهای مختلف در برنامههای متعدد متوجه شدم که مخاطبین و بیننده های به خانه برمیگردیم نوع دیدگاهشان با برنامه های دیگر متفاوت است و دقیقا ما را زیر ذره بین دارند و در مورد شخصیت مجری قضاوت می کنند که آیا او را در خانه خود بپذیرد یا خیر؟ دوستش داشته باشد یا نداشته باشد. یعنی من می توانم بنشینم و مهمان در جذب مخاطب موثر باشد و یا خودم هم در جذب مخاطب موثر باشم. اگر من این عوامل را در نظر بگیرم فکر می کنم که در برنامه به خانه برمی گردیم میتوانم دوام داشته باشم. اخلاق، ادب، نجابت ، تواضع و احترام به مهمان و مخاطب ملاک پذیرش مردم در این برنامه است.
چون برنامه در حوزه خانواده است و ما از ارتباط و انسجام خانوادها صحبت می کنیم که مبنای آن انسانی و اسلامی و ایرانی داشته باشد و منطبق بر فرهنگ موجود کشور ما باشد. به قول معروف (ذات نایافته از هستی بخش/ کی تواند که شود هستی بخش) قطعا من هم باید در آن چارچوب قرار بگیرم و نمی توانم یک آدم رها شده از جامعه و خانواده باشم. مجری این برنامه باید خانواده دوست و دارای ویژگیهای یک مرد ایرانی و یا زن ایرانی باشد. با همان هنجارهایی که جامعه ما میپسندد.تصویری که مخابره می شود باید با مفاهیم و چارچوب هایی که گفتم منطبق باشد یعنی من، موضوع، مهمان و مقررات حاکم بر عرف جامعه بر یک مدار جمع باشند آن موقع اجرای من می تواند دوام و بقا داشته باشد.
این روزها سخن از برگزاری پنجمین جشنواره برترین های جام جم است. به نظر شما جشنواره هایی از این دست چه هدفی را دنبال می کند و تا چه میزان در روند بهبود کیفیت برنامه های تولیدی موثر است؟
اینکه این جشنواره چه هدفی را دنبال می کند را باید از رئیس و مسئولین برگزاری جشنواره سوال کرد. اما برداشت من این است که به نوعی مجریان، برنامه ها و سریال های تولیدی سیما را به قضاوت بینندگان بگذارند. طبیعتاً این موضوع یک شور و حال ایجاد می کند و ببیندگان را تشویق می کند تا با دقت نظر بیشتری برنامه ها را دنبال کنند. به نظر من برگزاری جشنواره ها در حوزه های مختلف لازم است. یعنی اگر ما در فضای رسانه ای مانند سینما، رادیو ، تلویزیون و بخش هایی همچون بخش هایی که زبان گویای مردم هستند و یا تصویری از بخش های مختلف جامعه را در رسانه منعکس می کنند، لازم هست تا با برگزاری جشنواره ها از طرف مخاطبین و مردم مورد نقد و بررسی قرار گیرند. بنابراین شخصاً نفس این کار را می پذیرم. پیش از این زمانی که من در رادیو بودم ، جشنواره هایی از این دست برگزار می شد و ما در این جشنواره ها شرکت می کردیم و خاطرات خیلی خوبی از آن دوران دارم. برای من باعث افتخار بود که در کنار گوینده های حرفه ای و پیشکسوت رادیو مانند پریچهر بهروان و بهروز رضوی و دیگر گویندهای بزرگ رادیو در زمانی که بسیار جوان بودم رقابت کردم. به خاطر دارم زمانی که در رایو پیام به عنوان گوینده برتر انتخاب شدم و لوح یادبودی را دریافت کردم که برایم بسیار ارزشمند است چرا که مورد توجه مردم و داوران قرار گرفته بودم و این درحالی بود که تنها چند سالی بود من وارد رادیو شده بودم و رقبای من اکثراً از پیشکسوتان رادیو بودند.
با توجه به اینکه در این جشنواره و در کنار چهره های شاخص گویندگی و اجرا، برخی از چهره های معروف در حوزه بازیگری و طنز نیز قرار دارند، به نظر شما این موضوع مردم را در قضاوت دچار سردرگمی نمی کند؟
در برگزاری چنین جشنواره هایی می توان به دو شکل عمل کرد. اول اینکه از برخی افراد صاحب نظر در حوزه های مختلف مانند گویندگی و اجرا، موسیقی، طنز، بازیگری و… برنامه های شاخص را مورد نقد و بررسی قرار دهند و آنها را داوری کنند. روش دوم آنکه در کنار رای داوران یک بخشی هم مانند جشنواره فیلم فجر، نظر مخاطبان مورد برسی قرار گیرد و مردم این برنامه ها را داوری کنند. به هرحال تولیدات صدا و سیما در هر بخش و حوزه ای مخاطبان خاص خودش را دارد. بنابراین داوری کردن به این نحو و رای عادلانه دادن کار آسانی نیست و نمی توان امیدوار بود که نتیجه منصفانه ای در آخر به دست آوریم. در واقع اگر شما در یک فضای حرفه ای اگر اصل را بر این قرار دهید که گویندگی و اجرا یک کار تخصصی است و شرایط و ویژگی های خاص خود را دارد و آن را به عنوان یک اصل بپذیریم و بدانیم که نمی توان یک فرد را بدون داشتن ویژگی های خاص یک گوینده و مجری و همچنین بدون داشتن علم و تخصصی گویندگی و اجرا به عنوان مجری و گوینده معرفی کنید، آن وقت شخصی مانند من باید با کسانی رقابت کند که یک دوره ای در سازمان صدا و سیما به عنوان گوینده و مجری پذیرفته شده اند. اگر کسی مانند من سال ها پیش رفته ام و کسانی همچون جواد مانی، رضا ملکوتی از بنده تست گرفته اند و بعد دوره های گویندگی را گذرانده و قدم به قدم مراحل مختلف را طی کرده تا به عنوان گوینده و مجری بر اساس ویژگی ها و شرایط خاص پذیرفته شده ام با کسانی رقابت خواهم کرد که دارای همین ویژگی ها هستند. درواقع باید مجری تلویزیون با مجری تلویزیون رقابت کند نه با مجری بازیگر حال این سوال مطرح می شود که آیا آقای مهران مدیری و یا رامبد جوان هم همین دوره ها را طی کرده اند؟ یا اینکه این هنرمندان بزرگ کارشان و حوزه تخصصشان چیز دیگری بوده است. من شخصاً استاد مهران مدیری و رامبد جوان را دوست دارم و برنامه های آنان را می بینم اما وقتی قرار است ما یک جشنواره ای برگزار کنیم به طور حتم باید این موارد نیز در نظر گرفته شود که مجری یا گوینده دارای چه شرایطی است و به چه کسی باید گفت گوینده و مجری. بنابراین من از این جهت من به این جشنواره نقد دارم.
بنابراین با توجه به اینکه فضای جشنواره یک فضای حرفه ای و تخصصی نیست ، لزوم برگزاری چنین جشنواره هایی چیست؟
با وجود نقدهایی که به این جشنواره هست باز هم برگزاری این جشنواره خالی از لطف نیست. همانطور که می بینید این جشنواره شور و حال خاصی در جامعه ایجاد کرده و آن فضایی را که تلویزیون ایجاد کرده که مخاطبین دست به گوشی شوند و به مجری یا برنامه مورد پسند خود رای دهند و باعث شود ما و همکارانمان بیشتر به چشم بیایم، کار خوبی است. اما می شد کمی حرفه ای تر این جشنواره را برگزار کرد تا من و امثال من بدانند که با چه کسی رقابت می کنیم.
اخیراً شاهد حضور برخی سلبریتی ها در برنامه های سیما و در ظاهر مجری هستیم. همانطور که شما اشاره کردید برای گویندگی و اجرا شرایط ویژه ای لازم است و یک مجری یا گوینده باید مراحلی را قدم به قدم طی کند تا به عنوان یک مجری و گوینده توسط مخاطبین پذیرفته شود. ارزیابی شما از حضور این چهره ها به عنوان مجری در رسانه ملی چیست و آیا ورود این افراد غیر متخصص در حیطه گویندگی و اجرا به این جایگاه لطمه نمی زند؟
حضور هنرپیشهها و سلبریتیها در اجرای برنامههای تلویزیون از آنجایی که با جذب مخاطب همراه بوده تجربه ناموفقی نیست ولی این کار مصداق آن عبارت معروف آقای مهران مدیری در سریال مرد هزار چهره است که میگفت «من اشتباهی بودم». یک از جا کندگی و دور شدن از اصول اتفاق افتاده است. اشکالی وجود دارد که باید برطرف شود. ما مجریان قوی و حرفه ای بسیاری داریم که اینها سوابق طولانی در گویندگی و اجرا دارند. در گذشته برنامههای پرمخاطب را گویندگان و مجریان حرفهای صدا و سیما اجرا میکردند که در جذب مخاطب بسیار هم موفق بودند. به نظر من در برخی بخش ها یا نتوانستیم مجری ها و گویندگان حرفه ای را حفظ کنیم و یا در جذب آنان مشکل داشتیم. حال برای برطرف کردن چنین نواقصی و برای جذب مخاطب دست به دامان سلبریتی ها شده ایم. نکته دوم مسائل مالی است. کسانی که اسپانسر برنامههایی سلبریتی محور هستند، بدشان نمیآید یک چهره معروف مانند آقای گلزار مجری برنامه آنان شود تا مسائل مالی و تجاریسازی آنان روان تر صورت گیرد. این یک اشکال و تداخل است. در یک زمان تصمیم گرفتند من که شش سال به طور مستمر در رادیو اجرا داشتم، دیگر در رادیو نباشم به این دلیل که در تلوزیویون اجرا داشتم. حال چه اتفاقی افتاده است که با وجود افراد توانمند و حرفه ای در حوزه اجرا و گویندگی ، برنامه سازان از یک بازیگر به عنوان مجری در برنامه های خود استفاده می کند. از نظر من سلبریتی هایی که مجری شده اند، مجری خوبی نیستند بلکه بازیگران خوبی هستند. و این رویکرد برنامه سازان به سلبریتی ها به صورت یک اپیدمی درآمده و باعث نگرانی گویندگان و مجری های حرفه ای شده است. ما مجریان حرفه ای، توانمند، بداهه گو و متخصص زیادی داریم که امروز میتوانند به کار گرفته شوند. نباید به صرف اینکه ۲ بازیگر در اجرای تلویزیونی موفق بودهاند با حضور پرتعداد بازیگران دچار اختشاش هویت شدهاند.
اگر قرار باشد از میان مجریان رسانه ملی به یکی از همکاران خود رای دهید، به چه کسی رای می دهید؟
از نظر من حرفه ای ترین و ایرانی ترین مجری صدا و سیما، آقای رشیدپور هستند. رشیدپور ضمن داشتن شاخصهای یک گوینده و مجری معیارهای فرهنگ ایرانی مانند ادب، طنازی، فروتنی را یکجا دارد در کنار اینها رشیدپور یک مجری توانمند در حوزه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که تسلط بسیار خوبی در این حوزه ها دارد. وی یک مجری باهوش با دایره کلمات و واژگان گسترده است که ارتباط خوبی با مخاطبانش برقرار کرده است. بنابراین با توجه به ویژگی های منحصر به فردی که در ایشان می بینم قطعاً رای من به رضا رشیدپور خواهد بود.