این هفته تازه های بازار نشر با کتاب هایی نظیر پخمه، واینزبورگ اوهایو، یاغی و گنبد کبود مورد بررسی قرار گرفته است. پخمه بیشک کتاب پخمه نیز با ترجمه رضا همراه یکی از شاهکارهای او بهشمار میآید و شاید بتوان آن را ماندگارترین اثر عزیز نسین نامید. پخمه داستان مردی است که در جامعهای فاسد […]
این هفته تازه های بازار نشر با کتاب هایی نظیر پخمه، واینزبورگ اوهایو، یاغی و گنبد کبود مورد بررسی قرار گرفته است.
پخمه
بیشک کتاب پخمه نیز با ترجمه رضا همراه یکی از شاهکارهای او بهشمار میآید و شاید بتوان آن را ماندگارترین اثر عزیز نسین نامید. پخمه داستان مردی است که در جامعهای فاسد قصد دارد تا به طریق درست و سالم ارتزاق کند ولی در این راه همواره با شکست مواجه می شود و هربار به جرم گناه ناکرده روانهی زندان میگردد. او در این کتاب از زبان فرید بگ یا همان پخمه به انتقاد از باورها و اعتقادات غلط و نادرست جامعه میپردازد. باورهایی که چنان در عمق و جان مردم ریشه دواندهاند که به سختی میتوان حتی نقدی در مورد آن نوشت ولی نسین با به کارگیری زبان طنز به شیوهای زیبا تمامی این مشکلات را بیان میسازد و به خواننده القا میکند که ریشهی بسیاری از پسرفتها و عقبماندگیها، باورها و افکار و عقاید نادرست مردمان همان جامعه هستند.
واینزبورگ اوهایو
رمان واینزبورگ اوهایو اثر نویسندهی آمریکایی شروود اندرسون، جزوی از آثار کلاسیک ادبیات اوایل قرن بیستم محسوب میشود. داستان کتاب حاضر، در یک شهر خیالی به نام واینزبورگ رخ میدهد و محور اصلی کتاب را می توان گروتسک بودن شخصیتها دانست. در حقیقت شخصیتها از کنار هم میگذرند، همدیگر را میبینند و صدای هم را میشنوند. با این حال به نظر میرسد کلا با دنیای اطراف خود قطع رابطه کردهاند و همچون ارواح گمگشته سرگردانند. اندرسون توانست در این اثر از زمانه خود جلوتر رود و لحظاتی از زندگی آمریکاییان را ثبت کند که برخی او را اولین و آخرین توصیف کنندهاش میدانند. داستانها به خاطر نگاه عجیب و به شدت شخصی و روانکاوانهای که به زندگی آمریکایی دارند، قابل توجهاند. شخصیتهای داستان، همچون شخصیتهای شکل گرفته داستانهای رئالیستی نیستند و نویسنده هم قصد ندارد آنها را اینگونه به تصویر بکشد. آنها تکههای خورد شدهای از زندگی و ته ماندههای رنج و شکستند. در هر داستان، یکی از شخصیتها ظاهر میشود و سعی میکند همراهی بیابد و دوستش داشته باشد و هر بار از این جستجو به مرز دیوانگی میرسد. هیچ کدام از این شخصیتهای گروتسک برای نویسنده به خودی خود ارزش ندارند و ارزششان برای او، عطش نامعمول و غیرقابل تعریفشان برای ارتباط از طریق سخن گفتن است.
یاغی
یاشار کمال در مقدمه رمان یاغی میگوید: «بهنظر خودم سعی و تلاش من برای شناساندن شخصیت جالب و ستودنی چاکرجالی امیدوارکننده بود. برای همین معتقدم که نسلهای آینده به این شخصیت جالب و این مردانگی عظیم و خارقالعاده توجه خواهند کرد و درباره او دست به تحقیق و بررسی همهجانبه خواهند زد. این رمان را بر اساس یک ماجرای واقعی نوشته است و شخصیت اصلی رمان، ممد افه چاکرجالی، وجود خارجی داشته است. در بخشی از توضیح یاشار کمال درباره این رمان میخوانیم: «در سال ۱۹۵۶، یکی از دوستانم به من گفت اگر بخواهم، حاضر است مردی را معرفی کند که زمانی فرماندهی یک گروه ژاندارم بوده که ممد افه چاکرجالی را کشته و اکنون زنده است و درصورتیکه مایل باشم حاضر است خاطراتش را برایم بازگو کند.
ماجرای زندگی و مرگ راهزنی که در تاریخ بشری یکی از برجستهترین چهرههای یاغیگری بود برایم جالب و شنیدنی بود. فرماندهی دستهای که چاکرجالی را کشته بود، یک سرهنگ بازنشستهی ژاندارم بود. اسمش «رشدی کباش» بود و در دهِ «سالملی» از توابع قاراسو زندگی میکرد. بههمینخاطر، برای شنیدن و یادداشت خاطرات او به ده سالملی رفتم و مدت زیادی نیز آنجا ماندم. خاطرات تمامنشدنی سرهنگ رشدی کباش را از زبان خودش شنیدم و تمامی آنها را یادداشت کردم. سرهنگ رشدی کباش از یکطرف چاکرجالی را تعقیب کرده بود و از طرف دیگر، دربارهی زندگی و تمامی علایق خاص او تحقیق دقیقی بهعمل آورده بود که در دوازده دفتر یادداشت همراهش بود. علاقهی من نسبتبه افه بعد از شنیدن حرفها و خاطرات سرهنگ رشدی و نیز خواندن دفاتر یادداشت او دوچندان شد…»
گنبد کبود
کورش اسدی حالا پس از نزدیک به یک دهه، مجموعهداستان «گنبد کبود» را با همان مؤلفهها و خصایص همیشگی داستانهایش منتشر کرده است. داستاننویسی که از آخرین روزهای روشن ادبیات ما میآید. روزهایی که ادبیات هنوز با گذشته خود پیوند داشت، و داستانهایی که گرچه متفاوت بود اما در امتداد ایدهای شکل میگرفت، که ادبیات را در نسبت با سیاست و جامعه تعریف میکرد و هنوز در فکر جداسازی ادبیات و حرفهایکردن و همهگیرشدنش نبود. از اینروست که مجموعهداستانِ اسدی علاوهبر ویژگیهای خاص و فردیاش، نمایندهای از روزهای روشن ادبیات ما نیز هست.