هومن حکیمی دبیر گروه فرهنگی ۱ «خجالت نکش»، فیلمی کمدی با سوژه‌ای نسبتا جذاب است همراه با بازی‌های خوب «شبنم مقدمی» و «احمد مهران‌فر» که این دومی به نظرم حقش بود که پارسال جزو نامزدهای سیمرغ بازیگری انتخاب شود. فیلم اگرچه خیلی عمیق نمی‌شود و به‌خصوص در بخش‌های پایانی کمی طولانی و تلویزیونی می‌شود اما […]

هومن حکیمی
دبیر گروه فرهنگی

۱ «خجالت نکش»، فیلمی کمدی با سوژه‌ای نسبتا جذاب است همراه با بازی‌های خوب «شبنم مقدمی» و «احمد مهران‌فر» که این دومی به نظرم حقش بود که پارسال جزو نامزدهای سیمرغ بازیگری انتخاب شود. فیلم اگرچه خیلی عمیق نمی‌شود و به‌خصوص در بخش‌های پایانی کمی طولانی و تلویزیونی می‌شود اما درمجموع یک کمدی شسته‌رفته و شریف است که برای خنداندن مخاطب، تن به استفاده از دیالوگ‌ها یا موقعیت‌های سخیف نمی‌دهد و تماشاگر را راضی
می‌کند… .

۲ «مغزهای کوچک زنگ زده» فیلمی ناب و بکر و جذاب در مقیاس سینمای ایران است. فیلمی که با کارگردانی عالی و یک روایت متفاوت به زندگی بخشی از حاشیه‌نشینان خلاف‌کار در حومه تهران می‌پردازد.
فیلم، آشکارا خشونت و تلخی دارد و البته خوشبختانه ابایی هم از نشان دادن این خشونت و تلخی ندارد. «هومن سیدی» در ادامه مسیر رو به جلوی فیلمسازی‌اش، در این اثر، چندین گام به جلو رفته است. طراحی صحنه و بازی‌های فیلم عالی هستند؛ مخصوصا «نوید محمدزاده» و همین‌طور بازی هنرپیشه‌های نقش مادر و خواهر فیلم که فراتر از حد انتظارند.
«مغزهای کوچک زنگ زده» غیر از کلیت، سه چهار سکانس بی‌نظیر دارد که بی‌تردید سکانس مواجهه دو برادر در زندان و گره‌گشایی صورت گرفته در آن، یکی از بهترین‌ها است.
بده‌بستان‌های نوید محمدزاده و «فرهاد اصلانی» -که در این فیلم هم بازی درست و به اندازه‌ای دارد- و جای مناسب دوربین، نفس‌گیر است. نکته جذاب دیگر فیلم، شخصیت‌پردازی‌های عالی کاراکترهاست، طوری که بااینکه فضای کلی فیلم، منفی است و شخصیت‌هایش آدم‌های خوبی (البته با تعریف صفر و یکی از اخلاق و انسانیت) محسوب نمی‌شوند اما هر کدام دارای ویژگی‌های مثبت انسانی هم هستند.
گویی جبر روزگار آنها را به این ورطه کشانده است اما کاملا سیاه نیستند بنابراین وقتی فرهاد اصلانی فیلم توسط پلیس دستگیر می‌شود و می‌دانیم که این دستگیری منجر به اعدامش خواهد شد، نگرانش می‌شویم و حتی در ناخودآگاهمان به او کمی حق هم می‌دهیم. فیلم در مقیاس سینمای ایران به لحاظ زمان، طولانی است اما اینقدر درست و سینمایی روایت می‌کند و جلو می‌رود که نه تنها گذر زمان را حس نمی‌کنیم، بلکه حتی اگر یک ساعت دیگر هم ادامه داشت، خسته نمی‌شدیم… .

۳ «دارکوب» شروع خوبی دارد و «سارا بهرامی» با آن گریم خاص و نقش زنی معتاد، بازی نسبتا خوبی دارد اما فیلم هرچه جلوتر می‌رود، سردرگم، خسته‌کننده و کشدار می‌شود.
ایده خوب فیلم پرداخت نمی‌شود و تبدیل می‌شود به یک ملودرام آبکی؛ شبیه سریال‌های تلویزیونی که زیاد دیده‌ایم.
کارگردانی «بهروز شعیبی» در این فیلم، یک شکست واضح است؛ مسئله‌ای که با توجه به کارگردانی خوبش در دو فیلم قبلی تعجب‌آور است… .

۴ «جاده قدیم» از همان شروع و تیتراژش، کشدار و کند است. فیلمی درباره موضوعی که مثلا «اصغر فرهادی» با «فروشنده»، خیلی بهتر و کامل‌تر به آن پرداخته است. «جاده قدیم» بلاتکلیف است. مسئله تجاوز به زن نقش اول فیلم را مطرح کند اما در پرداختش ناتوان است و هیچ چیز متفاوت و جدیدی را درباره این حادثه شوم، نشانمان نمی‌دهد. رویکرد فیلم دراین‌باره اصلا معلوم نمی‌شود. نه وجه روان‌شناسانه دارد، نه از زاویه پلیسی جنایی به آن ورود می‌کند، نه این مسئله را به‌عنوان یک پدیده تلخ اجتماعی واکاوی می‌کند و نه حتی تلاش متفاوتی از این زن را به تصویر می‌کشد. فیلم رسما در دقیقه ۴۰ متوقف می‌شود و مدام با موقعیت‌های بدون حادثه و تکراری، تکرار و تکرار می‌شود… .

۵ «مصطفی کیایی» در «چهارراه استانبول» با همان فرمول همیشگی و با سه نفر تیم بازیگری آشنایش، قصه‌ای مرتبط با حادثه «پلاسکو» را روایت می‌کند. فیلم همچنان از صحنه‌ها و چند سکانس خوب و بامزه از جنس سینمای کیایی برخوردار است اما کلیت ناهمگونی دارد. دیالوگ‌ها جذاب و موقعیت تا حدی تاثیرگذار است اما نه تا آن اندازه که بتوان «چهارراه استانبول» را جزو فیلم‌های خوب محسوب کرد. «بهرام رادان» و «محسن کیایی» همان رادان و کیایی دیگر فیلم‌های کیایی هستند و تنها «سحر دولت‌شاهی» است که سعی کرده متفاوت با نقش‌های دیگرش در فیلم‌های این کارگردان باشد. کارگردان نتوانسته حادثه غمناک پلاسکو را حتی در پس‌زمینه فیلم با درام اصلی پیوند بزند و فیلمش تکه‌تکه است… .