این هفته کتاب های جدید عرضه شده چون ماهیگیران، قسم به زندگی، ما دروغگو بودیم، خواب عمیق گلستان و چند کتاب دیگر در بازار نشر معرفی می شود. ماهیگیران ماهیگیران داستان زندگی چهار برادر از خانواده آگوو است که در نبود پدرشان، وقتی برای کار به شهری دور منتقل شده است، به ماهیگیری می‌روند. آن‌ها […]

این هفته کتاب های جدید عرضه شده چون ماهیگیران، قسم به زندگی، ما دروغگو بودیم، خواب عمیق گلستان و چند کتاب دیگر در بازار نشر معرفی می شود.
ماهیگیران
ماهیگیران داستان زندگی چهار برادر از خانواده آگوو است که در نبود پدرشان، وقتی برای کار به شهری دور منتقل شده است، به ماهیگیری می‌روند. آن‌ها نزدیک رودخانه‌ پیشگوی دیوانه‌ای را ملاقات می‌کنند که پیش‌بینی می‌کند برادر بزرگ‌تر به دست یک ماهیگیر به قتل می‌رسد… چیگوزی اوبیوما یکی از مهم‌ترین نویسندگان معاصر ادبیات مدرن آفریقاست. او سبک استادانه نسل‌های پیشین ادبیات آفریقا را با قلم خود منعکس و آن را با سرکشی و عزم ادبیات معاصر هم‌مسیر می‌کند. اوبیوما در تراژدی خود رگه‌هایی سیاسی وارد می‌کند، اگرچه در آن اغراق نمی‌کند. او معتقد است کشورها هم می‌توانند همچون انسان‌ها مسیری نادرست را برگزینند؛ در شش دهه‌ای که نیجریه استقلال یافته است مشکل، دروغ، پیشگویی و دیوانگی به خود کم ندیده است. ماهیگیران را میثاق خلج به فارسی برگردانده و انتشارات چترنگ آن را در ۳۳۹ صفحه منتشر کرده است.
قسم به این زندگی
وقتی اولین رمان نویسنده‌ی مرموز «جی کالبی»، با فروش خیره‌کننده‌اش تبدیل به رخداد ادبی سال می‌شود، امیلین با بی‌رغبتی آن را می‌خواند. او به‌عنوان مدرس مدعو نویسندگی در دانشگاه UC که با ناکامی‌های شغلی و رابطه‌ی طولانی و پرفرازونشیبش درگیر است، علاقه‌ای به تحسین موفقیت نویسنده‌ای جوان و بااستعداد ندارد. بااین‌حال، امیلین از همان صفحه‌ی اول مدهوش داستان امرسون و جکسون می‌شود، دو دوست دوران کودکی که عاشق هم می‌شوند و رویای زندگی بهتری دور از آن جاده‌ی طولانی خاکی را که در تمام روستای فقیرشان پیچیده، در سر می‌بافند. دلیلش این است که این رمان بر اساس کودکی تلخ و تیره‌ی خود امیلین نوشته شده است، که یعنی «جی کالبی» باید «جیس» باشد: بهترین دوست دوران کودکی و اولین عشق امیلین که بیشتر از ده سال است او را ندیده. امیلین نه‌تنها اصلا از این موضوع که جیس رمان را از دید او روایت کرده، خوشحال نیست، بلکه از اینکه جیس گذشته‌ی دردناک او را انتخاب کرده و آخرش را آزادانه تغییر داده و پایانی دراماتیک خلق کرده، خیلی خشمگین است. تنها راهی که می‌تواند فکرش را آزاد کند این است که جی کالبی را پیدا کند و با او روبه‌رو شود. اما آیا امیلین آماده است حقیقت پشت رمان را بداند؟
ما دروغگو بودیم
کادنس از خانواده‌ای قدیمی و متشخص است که عادت دارند همیشه بی‌نقص به نظر بیایند؛ حتا در چشم خودشان، حتا به قیمت پنهان‌کاری. عادتِ دیگرشان این است که همه‌ی تابستان‌ها، کل خانواده به جزیره‌ی شخصی‌شان می‌روند. بعد در تابستان پانزده حادثه‌ای رخ می‌دهد و کادنس حافظه‌اش را از دست می‌دهد. کسی از حادثه حرف نمی‌زند و رفتارِ همه از همیشه عجیب‌تر شده است. بعد تابستان شانزده اجازه نمی‌دهند کادنس به جزیره بیاید. تابستان هفده خانواده او را در جزیره می‌پذیرد، اما همه بیمار شده‌اند و خانه‌ی قدیمی و خاطره‌انگیزشان را کوبیده‌اند و خانه‌ای مدرن به جایش ساخته‌اند و کماکان هیچ‌کس حاضر نیست برایش تعریف کند چه بر سرش آمده. حتا دخترخاله‌ها و پسرخاله‌هایش که حاضر نشده بودند پس از آن حادثه و غیبت دراز با او هیچ ارتباطی برقرار کنند، الان طوری رفتار می‌کنند که انگار همه‌چیز بر روال سابق است.
ما دروغگو بودیم رمانی پیچیده و مدرن با فضایی تعلیقی و پایان‌بندی بی‌نهایت غافل‌گیرانه است که بعید است به این آسانی فراموشش کنید. کتاب را بخوانید و اگر کسی پرسید پایانِ قصه چه می‌شود، مثل همه‌ی شخصیت‌های داستان دروغ بگویید.
رنو۵
«رنو ۵» داستانِ داستان‌هایی است که بر ما گذشته. داستان‌هایی که ریشه در گذشته و شکل زندگی ما در دهه‌های اخیر دارند، داستان‌هایی درهم تنیده با خلق‌وخو و فرهنگ ایرانی. «رنو ۵» راوی گذشته‌ای است که هیچ‌وقت از ما نخواهد گذشت… ارغوان پورعلی متولد ۱۳۶۶ محله‌ی یوسف‌آباد تهران؛‌ فارق‌التحصیل کارشناسی ارشد علوم اقتصادی و مترجم انگلیسی و فرانسه است. نشر بان اولین مجموعه داستان او با نام «رنو ۵» را در خرداد‌ماه ۱۳۹۸ منتشر کرد.
خواب عمیق گلستان
آدم‌ها بسته به موقعیتی که در آن قرار می‌گیرند، عقاید سفت و سخت‌شان تغییر می‌کند. در این داستان زنی که جز به راستگویی فکر نمی‌کرده، بار سنگین دروغی پانزده‌ساله را بر دوش می‌کشد. مردی که جز به خانواده نمی‌اندیشیده، وارد مسیری می‌شود که جز پنهان کاری راه‌حلی برایش باقی نمی‌ماند.پروانه سروانی در این رمان نشان می‌دهد برای هر آدمی راه‌های خطا و لغزش، ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی است.
اگر بمانم
میا هیچ خاطره‌ای از آن تصادف ندارد؛ تنها پس از آن را به خاطر می‌آوَرد: بدنِ آسیب‌دیده و غرق در خونِ خود را می‌بیند، می‌بیند که او را سوار آمبولانس می‌کنند، خانواده‌اش را هم می‌بیند که…
اندک‌اندک باید خود را بازبیابد، باید بفهمد چه وضعیتی دارد، باید بفهمد چه از دست داده و زندگی‌اش چگونه خواهد بود؛ اما بدنش روی تخت بیمارستان است و خود او سرگردان و نامریی. مهم‌تر از همه آن‌که می‌فهمد خودِ او باید تصمیم بگیرد بماند یا برود. داستانی زیبا که بی‌شک دل خواننده را به درد می‌آوَرَد اما شاید نگاهِ ما را به زندگی و خانواده و عشق تغییر بدهد.