![](https://jomlehonline.ir/wp-content/themes/aban/img/none.png)
بالاخره غرق شدم روزگاری می انگاشتم یک نفس بی تو در توانم نیست اما امروز شاعرانه هایم چه شاعرانه در پس ذهنم پا سست می کنند و یارای جولان دادنشان نیست! در وانفسای دود و سیاست غرق شده ام چشم به آسمان می دوزم تا به جای باران اینبار خمپاره ببارد تا چنگال بشر […]
بالاخره غرق شدم
روزگاری می انگاشتم
یک نفس بی تو در توانم نیست
اما امروز
شاعرانه هایم چه شاعرانه
در پس ذهنم پا سست می کنند
و یارای جولان دادنشان نیست!
در وانفسای دود و سیاست غرق شده ام
چشم به آسمان می دوزم
تا به جای باران اینبار خمپاره ببارد
تا چنگال بشر بر حنجره انسانیت تنگ تر شود
آنگاه چشمان بی فروغم ستاره باران می شوند
اینک ستون خبرم خالی نیست
تیتر یک خوبی دارم
و من چقدر از این خوشی غمگینم
غروب های فردوسی
من و پاهایم به تنهایی و فرو رفتن در لاک شلوغی شهر
معتاد شده ایم
من غرق شده ام
من پوسته ای از آدم دیروزم
و بطنی پر از درد از آدم امروز…
اشتباه محاسبه
هومن جعفری
یکی از اثمه محترم جمعه ضمن گلایه از ثروت اندوزی مسئولین فرموده: وضع طوری است که اگر بعضی از اینها از اول انقلاب تا حالا ، روزی ده میلیون تومان هم که حقوق می گرفتند ثروتشان کمتر از اینی بود که حالا می بینیم! اول اینکه گلایه شما درست و منطقی است ولی شاید شما اشتباه کرده باشید. مثلا شاید این دوستان مسئول روزی بیست میلیون حقوق می گرفتند نه ده میلیون! با همین اشتباه شما در محاسبه دستکم نصف آنهایی که مورد اتهام شما بودند مشکلشان برطرف می شود! نکته دوم اینکه برخی از این عزیزان حقوقشان به دلار است. این را اگر در نظر بگیرید متوجه می شوید که تازه عزیزان کم هم برداشته اند و باید از آنها تشکر هم بکنیم که فقط بخش اندکی از بیت المال را غارت کرده اند و بخشی اش را برای استفاده مدیران دیگر نگه داشتند! نکته سوم اینکه در نظر بگیرید که برخی از این عزیزان حقوقشان همانی است که شما در نظر گرفتید اما پاداش و اضافه کار و حق خرید اسباب بازی برای بچه و ناهار هم داشتند که حساب نفرمودید! اینها را هم اگر حساب کنید می بینید که عزیزان ثروتشان کاملا مشروع و قانونی است. اما در آخر! من حساب همه مسئولانی که ثروت داشتند را بررسی کردم و دیدم از این جمع فقط خاوری بود که حسابش با این حساب نمی خواند که او هم فرار کرد رفت کانادا! در نتیجه از اثمه محترم جمعه که می خواهند از برخی مسئولان گله بکنند درخواست می کنیم سراغ مسائل مالی نروند چون مطمئن باشید این عزیزان پاکدست در حالی که سی و نه درصد بیت المال در جیب چپ و سی و نه در صد آن در جیب راستشان قرار دارد به شما ثابت می کنند که از دار دنیا همش یک دانه رنوی تهران بیست و نه دارند به اضافه چهل هزار تومان موجودی در بانک!
خواننده، نوازنده و هنرپیشه طنزپرداز
۹۳ سال پیش در ۳۰ ژوئن ۱۹۲۶ چنین روزی پتر الکساندر در وین زاده شد. پدر پتر الکساندر مشاور بانک و مادرش از یک خانواده آشنا به موسیقی بود. ذوق استعداد هنری را از مادر داشت. در مدرسه روی ترانه های خوانندگان روز شعرهای طنز میگذاشت و میخواست خواننده و هنرپیشه شود اما پدرش اصرار داشت که “یک حرفه جدی” را دنبال کند. او اینقدر به موسیقی و هنرپیشگی پرداخت که نخست از تحصیل بازماند. ۱۸ ساله بود که توانست “دیپلم فوری زمان جنگ” را بگیرد تا به جبهه برود و به عنوان سرباز نوجوان دستیار فرماندهان نیروی هوایی باشد. ۱۹ ساله بود که با پایان جنگ یک سال اسیر نیروهای بریتانیا شد. او دست چیرهای در نواختن پیانو داشت با این که این ساز را بیهیچ آموزگاری یاد گرفته بود. ۲۵ ساله بود که نخستین صفحه گرامافونش را با عنوان “این تنها از ساقهای دولورِس برمیآید” منتشر کرد و از آن پس نامدارترین خواننده، نوازنده و هنرپیشه طنزپرداز سرزمینهای آلمانیزبان شد و ۳۸ ترانهاش تا مدتها جزو ۱۰ ترانه پرفروش سال بودند و بیش از ۴۶ میلیون نسخه به فروش رسیدند.