به گزارش جمله به نقل از ورایتی، سوفیا لورن بازیگر برنده اسکار بار دیگر در برابر دوربین قرار می‌گیرد تا اولین فیلم بلندش در یک دهه اخیر را بازی کند. این فیلم به کارگردانی پسر او ادواردو پونتی ساخته می‌شود و او در آن در نقش مادام رزا بازمانده‌ای از هولوکاست بازی می‌کند که با […]

به گزارش جمله به نقل از ورایتی، سوفیا لورن بازیگر برنده اسکار بار دیگر در برابر دوربین قرار می‌گیرد تا اولین فیلم بلندش در یک دهه اخیر را بازی کند.
این فیلم به کارگردانی پسر او ادواردو پونتی ساخته می‌شود و او در آن در نقش مادام رزا بازمانده‌ای از هولوکاست بازی می‌کند که با یک پسر بچه ۱۲ ساله مهاجر از سنگال به نام مامو پیوند دوستی برقرار می‌کند.
این فیلم با عنوان «زندگی پیش رو» اقتباسی از رمان «رومن گاری» نویسنده برجسته به همین نام است که پیشتر نیز از آن برای پرده نقره‌ای اقتباس شده بود. آن فیلم با عنوان «مادام رزا» با بازی سیمونه سینیوره ساخته شده بود و سال ۱۹۷۸ جایزه اسکار خارجی زبان را نیز دریافت کرده بود.
سوفیا لورن ۸۴ ساله است و همان نقشی را ایفا می‌کند که سینیوره ایفا کرده بود.
پونتی برای سومین بار است که مادرش را در یک فیلم کارگردانی می‌کند و بابک کریمی از فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی نیز در این فیلم حضور دارد.
چرا دست از سر شعر برنمی‌داری مرگ!
یوسفعلی میرشکاک و مصطفی علیپور از مرتضی حنیفی، شاعر جوانی که به تازگی از دنیا رفت، نوشته‌اند.
در پی درگذشت مرتضی حنیفی، شاعر شعر جنگ و دفاع مقدس، یوسفعلی میرشکاک و مصطفی علیپور درباره او نوشته‌اند.
در متن این یادداشت‌ها که در اختیار ایسنا قرار گرفته است، آمده است:
«سال‌ها با درد یتیم بودن ساخت و پدر شهید خود را در رویاهای خویش جست‌وجو کرد و طی این جست‌وجو شاعری بالنده شد. و به تمایزی در سخنوری دست یافت که برای کمتر شاعری حاصل می‌شود. جست‌وجوی پدر او را نه تنها در شعر فرابرد بلکه دلی پاک و جانی تابناک به او داد و من گواهی می‌دهم که مرتضی حنیفی در میان همسالان خود همانندی نداشت. روان روشن و زبان پیراسته از دروغ و پرهیز وی از کژدلی و کژزبانی او را در دل‌های برومند جایگاهی بلند بخشیده بود.
سال‌ها در پرتو جست‌وجوی پدر شهید خویش، فراگرفت که با فقر بسازد و به دنیاداران حسد نورزد و با هیچ‌کس کین نتوزد و جز در پی گمشده خویش نباشد. اکنون در کنار گمشده خود است.
مرگ او را از ما و از شعر ربود و غربت او را به پایان رساند. از این پس می‌تواند در سایه پدر بنشیند و در بهشت جاودان از مهربانی پدر بهره‌مند باشد و دفترهایی را که در فراق پدر سروده است بر آن شهید گرامی و دیگر شهیدان بخواند و از یاد ببرد که در زندان تنگ زمین بر وی چه گذشته است.» «یوسفعلی میرشکاک»
«بی‌همگان به سر شود / بی تو به سر نمی‌شود / داغ تو دارد این دلم / جای دگر نمی‌شود
به یاد مرتضی حنیفی عزیز

چه گذرگاه بی‌رحمی است این جهان که مسافران غریبی دارد این خیابان از ازل تا به ابد. تلخ و تنهایی می‌آیی، تلخ و تنها می‌گذری و تلخ و تنها می‌روی. و تمام زندگی، این تلخی و تنهایی است. و تلخ‌تر این که مسافر این جاده شاعری باشد…
سایه‌ساری که چتری بگشاید نیست. و دستی که دراز شود و چشمی که بگرید و قلبی که بتپد چندان که گویی هرگز نبوده است.
سپس شعر می‌آید، پس جنون و راز و دلتنگی… همسفران این سال‌های بی‌هنگام تا نقطه‌ای که جهانش به پایان می‌رسد این جهان…
چه می‌خواهد این مرگ؟ چرا دست از سر شعر برنمی‌دارد؟ این جوان این طوفان تنها نهالی بوده است که ساقه ساقه راه می‌یافت به تنومندی چرا دست از سر شعر برنمی‌داری مرگ! این چه بخلی است و چه بغضی است از تو به شاعر؟ این جوان این طوفان این شعر هنوز واژه‌ها و زخم‌های بسیاری داشته در جان تا بپاشد برای کبوتران جهان. و شعله‌های بسیارتر در قلب تا چراغ معابد جهان باشد. چرا دست از سر شعر برنمی‌داری مرگ؟»
«مصطفی علیپور»

مرتضی حنیفی در سال ۱۳۶۵ چند روز پس از شهادت پدرش به دنیا آمد و به همین خاطر نام پدر را بر او گذاشتند. اغلب شعرهای او در حوزه شعر جنگ و دفاع مقدس است. از این شاعر تا کنون چند مجموعه شعر منتشر شده است که عبارت‌اند از: «جنگ خاطره‌ها را مجروح می‌کند»، «سرفه‌های قانونی»، «جنگ زیر نور ماه» و «کتاب جنگ». این شاعر در عصرگاه ۱۵ تیرماه ۹۸ بر اثر ایست قلبی تنفسی در سن ۳۳ سالگی درگذشت.