داوود بصیری نویسنده و ترانهسرا مهارتهای غیرکلامی در حین سخنرانی، مقولهای مهم در ایجاد ارتباط کارآمد فیمابین سخنران و مخاطبین است که در مثل بهعنوان اسلحه پنهان کلام از آن یاد میشود. تجربه نشان داده پرهیز از انجام حرکات زائد و نامناسب و ارائه کدهای روانشناختی حرکتی که مناسب شرایط موجود هستند، نقشی شگرف در […]
داوود بصیری
نویسنده و ترانهسرا
مهارتهای غیرکلامی در حین سخنرانی، مقولهای مهم در ایجاد ارتباط کارآمد فیمابین سخنران و مخاطبین است که در مثل بهعنوان اسلحه پنهان کلام از آن یاد میشود. تجربه نشان داده پرهیز از انجام حرکات زائد و نامناسب و ارائه کدهای روانشناختی حرکتی که مناسب شرایط موجود هستند، نقشی شگرف در پذیرش مطالبی گاه پیچیده را به همراه خواهد داشت. در گام اول به مجموعهای از حرکات ممنوعه در هنگامه سخنرانی خواهیم پرداخت. کنشهایی ویرانگر که باعث میشود مستمعین نسبت به ماهیت و صحت کلام دچار تردید شده و اثرگذاری سخنرانی شما به حداقل برسد.
اولین اشتباه در ایراد کلام میتواند نگریستن به زمین بهجای توجه به مخاطبان باشد. حرکتی با این پیام که شما دچار کمبود اعتمادبهنفس هستید، از لحاظ روانی آماده نیستید و به همین علت دستپاچه و عصبی شدهاید. سعی کنید ارتباط چشمی خود را بهطور مستمر حفظ نموده و در طول سخنرانی، تقریبا چهارپنجم از کل زمان را به حضار نگاه کنید. آمار نشان میدهد که اغلب سخنرانان تازهکار و عموما بسیاری از افراد دچار تردید در صلابت جایگاه شغلی، بیشتر وقت خود را صرف نگاه کردن به پایین، پرده اسلاید و یا موضعی که پیش روی آنها قرار دارد، مینمایند؛ درحالیکه سیاستمداران و مدیران کهنهکار در حین صحبت کردن مستقیما به چشمهای شنوندگان خود نگاه کرده و با توجه به بازخورد تأثیر کلامشان، جلسه را به سمتوسوی نتیجهگیری موردنظر خویش مدیریت مینمایند.
آفت دوم، افراشته نبودن قامت سخنگو هنگام روبهرویی با مدعوین است. حالتی از فرم بدن که به خمیدگی و قوز کردن معروف است. چنین حالتی مبین این پیام است که شما فاقد قدرت هستید و یا به توانمندی خویش اعتقاد ندارید. بدترین احساسی که میتوان به مخاطب یک مانیفست انتقال داد، این پیام است که شما اعتمادبهنفس خود را از کف دادهاید. توجه کنید که حتی اگر بناست در طول زمان سخنرانی در نقطهای ثابت بمانید، بهتر است بهاندازه عرض شانه بین پاهایتان فاصله باشد و اندکی به سمت جلو گرایش داشتهباشید تا با تداعی حالتی هجومی، اقتدار خویش را به مخاطب دیکته نمایید. بهترین فرم بالاتنه در این حالت تمایل حداقلی شانهها به سمت جلوست. در این پوزیشن شما تا حدودی مقتدر و مردانهتر جلوه میکنید. دقت کنید سر و ستون فقرات باید راست باشد. تا میزان ممکن تلاش کنید از تریبون و یا باکسی که پیش روی شما قرار دارد، بهعنوان موضعی برای تکیه دادن استفاده نکنید؛ زیرا این موجب انتقال حس کسالتبار بودن سخنرانی شما به مخاطب میگردد.
بیقراری و پیچوتاب خوردن در هنگام ایراد سخنرانی مفهومش این است که شما درگیر استرس، دستپاچگی و ناآرامی بوده و از مهارت لازم دورید. قرص و متین باشید؛ قوی و ریشهدار. جنبشهای بیجا و بیمورد هیچ هدفی را دربرندارند. این اعمال، فقدان صلاحیت و شایستگی و عدم توان مدیریت امور را منتقل مینماید. مطالب ذکرشده به معنای عصا قورت دادن و جمود نیست؛ بلکه بیحرکت ایستادن ممکن است این احساس را پررنگ نماید که شما انعطافپذیر نبوده و فرد کسلکننده، بیانرژی و خستهکنندهای هستید. در حقیقت این موضوع بحث است که زمان، میدانداری شما در عرصه «بادی لنگویج» یا همان زبان بدن را مشخص مینماید. پرواضح است این تصور که یک سخنران خوب باید چون تندیسی بر جای خود میخکوب شود، غلط است. در زمان مقتضی نهتنها راه رفتن روشی قابلقبول است، بلکه خوشایند و مؤثر نیز میباشد اما راه رفتنی محاسبهشده و آگاهانه در مسیر کمک به نفوذ کلام؛ حرکتی هدفمند!
برای مثال، شاید یک سخنران پویا و انرژیک، پیوسته از یکسوی سن به سمت دیگر آن حرکت کند، حال شما فکر کنید که اگر هیچکسی در آن قسمت از مدعوین حضور نداشتهباشد، بالطبع این حرکت بیمورد او معقول به شمار نمیآید و نهتنها مخاطب را برای دستیابی به اعتماد متقابل در اهداف آن قسمت از کلام سخنران قانع نمینماید، بلکه او را دچار سردرگمی هم خواهد نمود. در یک سخنرانی جیبها میتوانند همانند یک دام عمل کنند. از لحاظ روانشناختی، قرار دادن دستها در داخل جیب برای یک سخنران به این مفهوم است که شما اعتقاد و دلبستگی خاصی به مطالب جلسه ندارید و نسبت به آنها غیر متعهدید. در این قسمت ترفندی ساده مشکلاتتان را حل خواهد نمود؛ این کار را نکنید! اولین موردی که متمولین تجاری و صاحبان صنایع در سخنرانیها مدنظر دارند، همین موضوع است. آنها هرگز در حین سخنرانی هردو دست خود را داخل جیبهایشان قرار نمیدهند. اگر نمیتوانید این عادت را ترک کنید، با قرار دادن یکی از دستها در داخل جیب و با طراحی ایما و فیگوری مناسب و ترسیم فضایی مهیج با دست دیگر، میتوانید این آسیب را در حین سخنرانی تا میزان قابل قبولی کمرنگتر نمایید. بسیار مراقب باشید؛ آن اشتباهی که میتواند تمامی قدرت کلام شما را در ذهن مخاطب بر باد بدهد، استفاده از ژستهای ساختگی است.
درست است که بهرهوری از پوزیشنهای متفاوت به ارتباط فیزیکی از قاب نگاه مخاطب بسیار کمک مینماید اما باید دقت کنید این عمل را به حالت افراطی انجام ندهید. علم زبان بدن اثبات نموده که ژستهای گویندگان، منعکسکننده فاکتورهای ذهنی بسیار پیچیدهای است. عجیب اینکه در آینه ضمیر ناخودآگاه مخاطبین، همین حالات هستند که اهلیت، توانمندی و شایستگی شما را بیکموکاست به شنوندگان منتقل میکنند. درست زمانی که از ایماواشارههای ساختگی و غلو شده بهره میبرید، از این حقیقت غافلید که در باور مخاطبینتان تصویری از انسانهای ریاکار هستید. بهعنوان مثال، جرج دبلیو بوش -رییسجمهور ایالت متحده- در سخنرانیهای خود اغلب از فیگورهایی استفاده میکرد که هیچ ارتباطی با گفتههای او نداشت و بهعنوان یک سیاستمدار مدعی، این نقطهضعفش همیشه مایه تمسخر رسانههای آمریکایی بود. شاید او بیشازاندازه تحت آموزش قرار گرفته بود و به تعبیری از آنسوی بام افتاده بود. حالت سخنرانیهایش بسیار تصنعی و مضحک و برد کلامش کاملا آسیبپذیر بود؛ دقیقا مانند نگاه کردن به فیلمی که در آن صدا یکچیز و تصویر چیز دیگر باشد. بههرروی، آموختن اصول ارائه کلام برای افرادی که قصد تأثیرگذاری بر تودهها را دارند، مقولهای است که اگر جدی گرفته نشود آسیبش به سخنران و باورهای مردم، اجتنابناپذیر و نگرانکننده مینماید. دوستان سخنران باید باور کنند که در انتخاب مسیر درست، اندکی تدبیر برای دستیابی به اصل حقیقت هزینه زیادی نیست.