![](https://jomlehonline.ir/wp-content/themes/aban/img/none.png)
بنیتو موسولینی در ۲۹ ژوئیه ۱۸۸۵ در رومانی به دنیا آمد. او که قرار بود پیشرو تجدد و اصلاحات در ایتالیا باشد و آن را به یکی از قدرتهای برتر اروپا بدل سازد در خانوادهای فقیر و بیبضاعت متولد شد. پدرش انقلابی متعهدی بود که از فرط شور و شعف انقلابی نام فرزندش را از […]
بنیتو موسولینی در ۲۹ ژوئیه ۱۸۸۵ در رومانی به دنیا آمد. او که قرار بود پیشرو تجدد و اصلاحات در ایتالیا باشد و آن را به یکی از قدرتهای برتر اروپا بدل سازد در خانوادهای فقیر و بیبضاعت متولد شد. پدرش انقلابی متعهدی بود که از فرط شور و شعف انقلابی نام فرزندش را از بنیتو ژوآزره، انقلابی مکزیکی گرفته بود. بعدها این انقلابیزاده، پایهگذار حزب تمامیتخواه فاشیست ایتالیا شد. با اینکه فاشیسم ایتالیا تفاوتهای محسوسی با فاشیسم هیتلری دارد، اما تاریخ این دو را به عنوان سردمدارانی میشناسد که دنیا را برای یک جنگ جهانی خونینی دیگر به مسلخ فرستاد.
موسیلینی به مدت ۴۰ سال نخست وزیر ایتالیا بود. در سال ۱۳۰۰ لقبی جدید برای خود برگزید: پیشوا این لقب تا سال ۱۳۰۲ شمسی معرف یکی از سفاک ترین دیکتاتورهای تاریخ بود. موسیلینی از آنجا که توهم قدرت همه دیکتاتورها را داشت، به این هم اکتفا نکرد و شروع به جمع آوری کلکسیونی از القاب برای خویش کرد. عنوان رسمیاو جناب بنیتو موسیلینی بود اما با عناوینی نظیر رهبر فاشیسم جهانی و امپراطور هم خوانده میشد. موسیلینی سازمان ارتشی را ایجاد کرد که در راس آن خود قرار داشت و لقب مارشال که بالاترین منصب در ارتش بود را به خود اعطا کرد. او تا اواخر سال ۱۳۲۱ در قدرت بود و کمیبعد از این تاریخ با مرگ خود آغاز جدیدی برای جامعه ایتالیا رقم زد.
موسولینی یکی از بنیانگذاران فاشیسم در ایتالیا بود، حزب فاشیسم ایتالیا خواهان ایجاد عناصری نظیر ملی گرایی، تشکلهای صنفی، اتحادیههای کارگری، توسعه طلبی، پیشرفت اجتماعی و ضدیت با سوسیالیسم بود در کنار این موارد باید نظریه سانسور موسیلینی را آورد که به نوعی یکی از اولین سیستمهای سانسور دنیا بود. موسیلینی در ابتدا تحسین بسیاری از تحلیل گران را با عزم و اراده آهنین خود برای ساخت ایتالیایی جدید بر انگیخت، اما به زودی مشخص شد که توهم قدرت نه تنها او را بلکه حزب قدرتمند فاشیست را نیز در خود خواهد بلعید.
مهم ترین دستاوردهای موسیلینی در طی سال های ۱۳۰۲ لغایت ۱۳۱۷ بود در این سالها موسیلینی راههای ایتالیا را ساخت ، پل مراداب پونتی که یکی از مهم ترین پلهای ایتالیاست را ساخت ، فرصتهای شغلی زیادی ایجاد کرد ، شبکه ارتباطی داخلی ایتالیا را بهبود بخشید و همچنین یکی از مهم ترین و غامض ترین مسایل تاریخ ایتالیا که همانا تعیین محل سکونت پاپ بود را حل کرد و به واتیکان در درون خاک کشور ایتالیا استقلال بخشید.
موسیلینی در سال ۱۳۱۸(مصادف با ۱۹۴۰ میلادی) بزرگترین اشتباه خود را با ورود به جنگ جهانی دوم مرتکب شد. موسیلینی میپنداشت که این جنگ به سرعت پایان مییابد. از این رو با قرار گرفتن در صفوف متحدین نخستین گام اشتباه را با حمله مشترک به همراه آلمان به فرانسه برداشت و این آغازی بود بر پایان موسیلینی.سه سال بعد از این تاریخ موسیلینی با حمله متفقین به ایتالیا از طرف شورای مرکزی حزب فاشیست ایتالیا از حکومت سرنگون شد . موسیلینی زندانی شد، اما ظرف مدت کمیتوسط کماندوهای نیروی ویژه آلمان از زندان گران ساسو ایتالیا گریخت. موسیلینی پس از فرار از زندان مدت کوتاهی کنترل بخشهایی از ایتالیا که تحت کنترل متفقین نبود را بدست گرفت. در سال ۱۳۲۳ مصادف با ۱۹۴۵ میلادی موسیلینی با شکست کامل از نیروهای متفقین در حال فرار به سوئیس توسط پارتیزانهای ایتالیایی در نزدیکی دریاچه Como دستگیر و بلافاصله اعدام شد. بدن موسیلینی بلافاصله به میلان انتقال یافت و برای آنکه مردم مرگ او را بعد از ۴۰ سال دیکتاتوری باور کنند در شهر و برای بازدید عموم، از پا آویزان شد.
زیر چکمه فاشیسم
در اوایل دهه ۱۹۲۰ فاشیستها به رهبری بنیتو موسولینی در ایتالیا قدرت را به دست گرفتند. آنها برنامه گستردهای برای توسعه “فرهنگ مردمی” پیاده کردند که رشد تمام رشتههای هنری و به ویژه سینما را در بر میگرفت. به دستور رهبر فاشیستها در جنوب شرقی رم، “چینه چیتا” یا شهر سینما ساخته شد، با سالنهای متعدد و استودیوهای مجهز که یکسره به تولید و توزیع و نمایش فیلم اختصاص داشت. چنین پروژهای در آن زمان نظیر نداشت.چینه چیتا برای تولید فیلم سینمایی همه نوع خدمات عرضه میکرد، و حتی در سالهای بعد بسیاری از سینماگران ایتالیا فیلمهای خود را در همین شهرک ساختند. گام مهم بعدی فاشیستها برای رشد سینما، پایهگذاری فستیوال جهانی فیلم در ونیز بود که قدیمیترین جشنواره سینمایی جهان به شمار میرود.
سینما در دوره موسولینی
هيچ سياستمداري بهاندازهي بنيتو موسوليني فاشيست سينما را دوست نداشت و هيچ سياستمداري بهاندازهي بنيتو موسوليني از راز بزرگ سينما آگاه نبود. موسوليني ميدانست سينما در قرنِ بيستم جايگزين هنرهاي ديگر شده است و بياعتنايي به سينما، يا کماهميت شمردن سينما، چيزي ضرر به همراه نميآورد. موسوليني داعيهي شناخت همهي هنرها را داشت، ولي وقتي پاي سينما در ميان بود، رسماً به کارشناس اين هنر بدل ميشد. به نظر ميرسد موسوليني ميدانست که سينما رسانهي مهمي است براي سياستمداران و اين نکته را در روزهايي فهميده بود که هنوز به چشم خيلي از سياستمداران سينما جز يک وسيلهي تفريح نبود. فاشيسم گوشهي چشمي هم به هنر داشت و هنر را به چشم ابزار تبليغاتي ميديد.
در ميانهي دههي ۱۹۳۰ بود که موسوليني وسوسهاي را که مدتها بود به جانش افتاده بود با صداي بلند اعلام کرد: اينکه سينماي ايتاليا ميتواند رقيب بزرگي براي سينماي امريکا باشد. اين حرف در روزهايي به زبان موسوليني آمد که در سينماي ايتاليا هر سال کمتر از ده فيلم ساخته ميشد و از اين ده فيلم دستکم پنج فيلم به مذاق تماشاگران خوش نميآمد. به دستور موسوليني استوديوهاي فيلمسازي و کارگردانها و بازيگرها در جلسههاي توجيهي شرکت کردند و نتيجهي اين جلسه اين بود که هر سال بايد صد فيلم بلند سينمايي در ايتاليا ساخته شود. طبيعي بود که نميشد نظر موسوليني و حزب را تغيير داد. بنابراين همه دستبهکار شدند و همان سال هشتاد و چهار فيلم سينمايي در ايتاليا ساخته شد که باورش براي خيليها ممکن نبود.