چه خبر از اوضاع و احوال تئاتر مازندران ؟ خیلی خوب نیست. یک علت عمده وضعیت نا به سامان تئاتر شهرستان این است که تئاتر متمرکز شده در تهران، برای همین نظارت و رسیدگی جدی به تئاتر شهرستان نمی‌شود و اشخاصی در صدر و به‌عنوان کارشناس هنری منصوب می‌شوند که درک و سابقه هنری ندارند […]

چه خبر از اوضاع و احوال تئاتر مازندران ؟
خیلی خوب نیست. یک علت عمده وضعیت نا به سامان تئاتر شهرستان این است که تئاتر متمرکز شده در تهران، برای همین نظارت و رسیدگی جدی به تئاتر شهرستان نمی‌شود و اشخاصی در صدر و به‌عنوان کارشناس هنری منصوب می‌شوند که درک و سابقه هنری ندارند و از وجهه هنری برخوردار نیستند و تدبیر لازم را برای سازماندهی گروه‌ها و اجراها ندارند. همه این دلایل موجب شده که تئاتر پایگاه مردمی خوبی نداشته باشد. در کنار اینها معضل عمده‌ای که هنرمندان تئاتر شهرستان با آن دست به گریبان هستند، نبود سالن‌ها و بلک باکس‌های استاندارد است و باید از مسوولان پرسید این بودجه‌هایی که برای بازسازی و ایجاد سالن و بلک باکس تخصیص داده می‌شود، چرا هیچ نظارتی به آن نمی‌شود و کجا صرف می‌شود؟

برای این که به این جایگاه برسی و بازیگر موفق و شناخته شده تئاتر باشی چه قدر سختی کشیدی؟
قطعا با دشواری‌هایی رو به رو بودم و هستم. مثل خیلی از کسانی که در کنار فعالیت‌شان مسئولیت یک خانواده را به عهده دارند امورات خانه و فرزند و…، من به خودم قبولاندم که این وظیفه مثل نفس کشیدن است و قابل حذف نیست. ما خانم‌ها اگر هویت و موجودیت خودمان را مستقل بدانیم قطعا مدیریت بی‌نقص‌تری در زندگی خصوصی خواهیم داشت. هیچ چیز نمی‌تواند مانع و ناممکن باشد برای رسیدن به هدف و شیرینی مسیر رسیدن به هدف، همین دشواری‌هاست.

آیا تا امروز توانستی از کار تئاتر و بازیگری درآمدی داشته باشی؟
اغراق نیست که بگویم هیچ چون تئاتر اسپانسر ندارد. البته منظورم تئاتر در شهرستان است. باید از جیب بگذاری، باید از هزینه خانه‌ات کم کنی و… .
به‌عنوان یک خانم، چقدر برای رفتن به تئاتر و بازیگری موانع داشتی و سرزنش شدی؟
زیاااد…! هنوز نگاه درست و قشنگی به حرفه ما به خصوص که خانم باشی نمی‌شود و بدتر اینکه بازیگری شغل محسوب نمی‌شود. شده است که من برای پر کردن فرم به جایی مراجعه کردم و در کادر شغل نوشتم بازیگر و آن مسوول گفته؛ “خانم شغلتون؟!”.

دوست داری پسرت بیاید به عرصه تئاتر؟ برای این نسل، چه آینده‌ای در تئاتر می‌بینی؟
پسرم طبع هنری دارد، خیلی وقت‌ها ایده‌های نابی به من می‌دهد و دوس دارد بازی کند اما ته دلم می‌گویم نه، تئاتر در ایران درآمد ندارد. بعد می‌گویم انتخاب با خودش است و من فقط فانوس را برایش روشن نگه می‌دارم.
آینده بدی برای تئاتر نمی‌بینم. اگر یک عده خودشان را بازنشست کنند و دست از متولی بودن بردارند جا برای همه هست. نسل جدید نسل ریزبین و با دقتی است و نگاه جدی و طناز عمیقی دارد.

اگر به عقب برگردی آیا دوباره تئاتر را انتخاب می‌کنی؟ آیا کاری هست که حسرتش برایت باقی مانده باشد؟
تا حالا به آن فکر نکردم اما اگر زمان برگردد به عقب، بله. چون هیچ چیز جز بازیگری با روح من سازگار نیست. البته حسرت، زیاد به دلم مانده؛ یکی‌اش از دست دادن فرصت کار با استاد مسعود کیمیایی و همین طور با استاد زنجانپور .
*چه قدر مسوولان تئاتر استان به بهتر شدن وضعیت تئاتر کمک کرده‌اند؟
ما هر سال شاهد سیر نزولی کیفیت تئاتر هستیم که دلایل مختلفی دارد از قبیل مالی، آموزشی و… اما امروز با آمدن مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد مازندران که مدیر منعطف و آشنا نسبت به فرهنگ و هنر است، امیدوار به شنیدن خبهای خوب هستیم. امیدوارم آقای زارع با تدبیر و مدیریت، این رسم نوچه‌پروری را که در هنر ریشه دوانده، ریشه‌کن کند تا شاهد رشد استعدادهای خوب و ناب استان باشیم.

پیشنهادت به مسئولان؟
اول یک حرف بعد پیشنهاد. مسوول عزیز! تئاتر همین زندگی‌ای هست که شما دارید، همین مشکلاتی است که شما دارید، بیایید تئاتر ببینید بخندید، گریه کنید و هم تغییر کنید. من نوعی هم قول میدم تئاتر خوب ارائه بدهم… .
ارگان‌ها یک درصدی از بودجه‌هایشان را که کم هم نیست و مختص هنر و فرهنگ است، در کنار ساخت مساجد به ساخت مجتمع‌های آموزشی، فرهنگی و هنری، سالن‌های چند منظوره و سالن تئاتر استاندارد توجه کنند. تئاتر آیینه فرهنگ یک جامعه است.

دیدگاه هنرمندان حرفه‌ای تئاتر تهران به تئاتر شهرستان به چه شکلی است؟ آیا هنوز دیدگاه تهرانی و شهرستانی وجود دارد؟
این ماییم که موضع‌گیری‌ها را می‌سازیم وگرنه درصد قابل توجهی از هنرمندان حرفه‌ای تئاتر تهران از شهرستان هستند. معضل آموزش، بودجه و… در همه حرفه‌ها وجود دارد. ما تافته جدا بافته نیستیم اما این دلیل نمی‌شود درجا بزنیم و حق خواهی نکنیم. به‌عنوان هنرمندی که در شهرستان مشغولم باید برای ارتقای سطح علمی و تکنیکی خودم وقت بگذارم.

اوضاع مخاطب تئاتر به چه شکلی است؟ آیا مردم دوست دارند تئاتر ببینند؟
اگر بخواهم با کنسرت‌های موسیقی مقایسه کنم هیچ مخاطب تئاتری نداریم. توی شهرستان مدیریت زمان معنا ندارد. وقتی آموزش ضعیف است، در مدیریت زمان تاثیر می‌گذارد و پروسه تولید یک نمایش به درازا می‌کشد و همین باعث می‌شود سالی یک کار آن هم در حد کیفی نامطلوب اجرا شود و این یعنی رکود. نبود شورای نظارت و کیفی آثار، بدون غرض‌ورزی و با حداقل آگاهی و نبود اجراهای مستمر، ریزش مخاطب را در بر دارد.

به آخر مصاحبه رسیدیم، الان چی دلت می‌خواهد؟!
دلم می‌خواهد آن چه را یاد گرفتم، آموزش بدهم و مجبور نباشم دنبال کارهای کم پرسوناژ یا تک پرسوناژ بروم؛ چون بازیگر، آموزش دیده نیست، عده‌ای می خواهند حکومت ارباب رعیتی درست کنند و سقف خواسته‌های استعدادهای خوب را پایین بیاورند.