محمدرضا شفیعی کدکنی بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب / که باغ ها همه بیدار و بارور گردند بخوان ‚ دوباره بخوان ‚ تا کبوتران سپید / به آشیانه خونین دوباره برگردند / بخوان به نام گل سرخ در رواق سکوت که موج و اوج طنینش ز دشت ها گذرد پیام روشن باران […]
محمدرضا شفیعی کدکنی
بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب / که باغ ها همه بیدار و بارور گردند
بخوان ‚ دوباره بخوان ‚ تا کبوتران سپید / به آشیانه
خونین دوباره برگردند / بخوان به نام گل سرخ در رواق سکوت
که موج و اوج طنینش ز دشت ها گذرد
پیام روشن باران / ز بام نیلی شب
که رهگذار نسیمش به هر کرانه برد / ز خشک سال چه ترسی
که سد بسی بستند / نه در برابر آب
که در برابر نور / و در برابر / آواز / و در برابر شور
در این زمانه ی عسرت / به شاعران زمان برگ رخصتی دادند
که از معاشقه ی سرو و قمری و لاله
سرودها بسرایند ژرف تر از خواب / زلال تر از آب
تو خامشی که بخواند ؟ / تو می روی که بماند ؟
که بر نهالک بی برگ ما ترانه بخواند ؟
از این / گریوه به دور / در آن کرانه ببین / بهار آمده
از سیم خاردار / گذشته
حریق شعله ی گوگردی بنفشه چه زیباست / هزار آینه جاری ست / هزار آینه / اینک
به همسرایی قلب تو می تپد با شوق / زمین تهی دست ز رندان . همین تویی تنها / که عاشقانه
ترین نغمه را دوباره بخوانی / بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان / حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
آهنگساز نواهای نامتعارف
۱۴۵ سال پیش در چنین روزی آرنولد شونبرگ در وین پایتخت اتریش زاده شد. میگفت: “هنوز پس از گذشت سالها از خود میپرسم من کی هستم”. مادر آرنولد شونبرگ اهل چک و پدرش یک کفاش مجاری بود. نُه ساله بود که بی آموزگار نواختن ویلون را آغاز کرد و دیری نپایید که چند ساز کششی را خوب مینواخت.
۱۵ ساله بود که پدرش را از دست داد و مجبور شد برای تأمین هزینه خانواده مدرسه را رها کند و یک دوره حسابداری در بانک ببیند. ۱۹ ساله بود که رهبر یک ارکستر آماتور در وین او را به گروهش راه داد و از آن پس همکار و یار همیشگیش ماند. تا آغاز جنگ جهانی اول او گاه در وین گاه در برلین به تدریس موسقی میپرداخت ولی تقاضایش برای استخدام در دانشگاه رد میشد.
۴۷ ساله بود که قطعهای بر پایه سبک “۱۲ آوایی” که خود از بنیانگذارانش به شمار میآمد، ساخت. در این سبک ۱۲ نیمپردهای که در یک گام موسیقایی وجود دارند به ترتیب و قاعدههای تاکنونی پشت سر هم نمیآیند که به نت خاصی کشیده شوند بلکه رشته نتها در مخالفت با نواهای هارمونیک، آهنگی پدید میآورند که شنونده عادی به آسانی نمیتواند ساختار آهنگین آن را تشخیص دهد. این سبک از یکسو در واکنش به موسیقی “نا نوا” یا “ضد نوا” و از سوی دیگر در مخالفت با موسیقی کلاسیکهارمونیک پدید آمد.
۵۰ ساله بود که سرانجام دانشگاه هنرهای زیبای برلین کرسی استادی آهنگسازی را به او سپرد اما ۸ سال پس از آن با روی کار آمدن نازیها او را اخراج کردند و مجبور ساختند که به آمریکا بگریزد.
او که در جوانی به آیین مسیحیت گرویده بود در واکنش به نازیسم به آیین اجدادیاش یهودیت بازگشت و تمام تلاشش را برای پایداری علیه نازیها و زنده نگاه داشتن آثار یهودیان به کار برد. او افزون بر آثار موسیقی، کتابهای تئوریک درباره آهنگسازی، چند جُنگ شعر و چند اختراع ثبت شده دارد که برخی از آنها مانند یک شطرنج بزرگ با ۳۶ مهره را برای فرزندانش ساخته بود. آرنولد شونبرگ در ۷۶ سالگی در لوسآنجلس درگذشت.