نیلوفر منصوری دبیر گروه گردشگری یک باور قدیمی در سیستان وجود دارد که می گوید؛ منطقه سیستان یازدهمین سرزمین آفریده شده توسط اهورامزداست. سرزمینی کمتر شناخته شده در شرق ایران که شاید کمتر مورد توجه گردشگران و سیاحان قرار گرفته باشد. سیستان، ما را به یاد شهرهای مرزی می اندازد، شهرهایی که فاقد جذابیت های […]

نیلوفر منصوری
دبیر گروه گردشگری

یک باور قدیمی در سیستان وجود دارد که می گوید؛ منطقه سیستان یازدهمین سرزمین آفریده شده توسط اهورامزداست. سرزمینی کمتر شناخته شده در شرق ایران که شاید کمتر مورد توجه گردشگران و سیاحان قرار گرفته باشد. سیستان، ما را به یاد شهرهای مرزی می اندازد، شهرهایی که فاقد جذابیت های گردشگری هستند؛ اما گذشته از برنامه ریزی برای سفر به این خطه، یک جستجوی ساده اینترنتی هم موجب می شود تا انگیزه های کافی در وجود گردشگران برای سفر به این سرزمین کهن ایجاد گردد. منطقه ای که در یک لحظه غافلگیرکننده است و در کمتر از ثانیه ای تمام تصورات قبلی را برهم می ریزد. پس تا دیر نشده و ماه مهر با آن شلوغی اش از راه نرسیده، كوله ‌بارتان را ببندید و از همین حالا خود را در این کهن دیار ببینید.

سرزمین اساطیری و باستانی سیستان که قسمت شمالی استان پهناور سیستان و بلوچستان را دربر می گیرد، در کتاب اوستا، عنوان یازدهمین سرزمینی آفریده شده توسط اهورامزدا را از آن خود کرده؛ سرزمینی که زادگاه رستم دستان، قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی است. این دیار کهن شرق ایران، در ادوار مختلف دارای اسامی گوناگون بوده است: سیوستان، سکستان، سیستن، ماساژت، آریا پلیس، درانگیانا، زرنگ، زرنج، نیمروز یا نصف النهار، زاول، زابل و ده ها نام دیگر.
کافی است مشامتان را تیز کنید تا بوی تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی را با دل و جان حس کنید. بخش سیستان، با وجود قدمت چندین هزار ساله و تمدن هایی بسان شهر سوخته، آنچنان که باید و شاید شناخته و معرفی نشده‌ اند. شاید به همین دلیل است که جذابیت ها و زیبایی ‌های این خطه، مثل خورشید پشت ابر پنهان مانده و تصوراتی اشتباه، جایشان را گرفته است. کافی است که تصوراتی که در ذهن، جاسازی شده اند را رها کنیم و قدم به منطقه ای بگذاریم ناشناخته؛ تا در گفت و گو با مردمانش، مفهوم واقعی امنیت و زیبایی را در این دیار باستانی ببینیم و درک کنیم.

سیستان، زادگاه نخستین ها
سیستان شهر اولین هاست؛ شهری که مورخان، آن را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت داده ‌اند. خاستگاه نخستین تمدن های پیشرفته بشری، كانون اجتماعات شهرنشینی، پل ارتباط آسیای غرب با مناطق هندوچین، و معبر كاروان های تجاری بوده است. شهر سوخته با ۵ هزار سال دیرینگی؛ بهترین مركز شهرنشینی در عصر مفرغ، و تركیب زیبایی از خلاقیت، فراست صنعت و فرهنگ گذشته، دهانه غلامان (یا دروازه بردگان)؛ نمونه معماری موفق یك شهر هخامنشی، كوه خواجه؛ دژ سنگی و استوار برآمده از درون هزاران رمز و راز تاریخ اشكانی، ساسانی و هنر و تمدن و فرهنگ ایران باستان، زاهدان كهنه یا به قول هنری ساوج؛ لندن آسیا، زبان تصویر گویای هزاره های تاریخ است.
اگر به تاریخ علاقه دارید مساجد، خانه‌ها و حمام‌ های قدیمی و همچنین قلعه‌ های باستانی در انتظار شماست تا تاریخ این شهر را به رخ بكشند. این شهر پر از مساجد رنگارنگی است كه هر كدام مربوط به محله و گروه خاصی است و برای درك بیشتر زیبایی و تاریخشان پیشنهاد می ‌كنم حتما با یكی از محلی‌ ها به این مساجد و محله‌ ها سر بزنید. داستان ‌ها و روایت ‌های این شهر تمامی ندارد و شنیدن این داستان‌ ها حتی از داستان ‌های رستم دستان هم شیرین تر و دراماتیك‌ تر است.
برای شناخت بیشتر مروری جزئی بر داشته ها و تمدن های کهن سیستان خواهیم داشت تا زیبایی های این سرزمین ناشناخته که سرشار از جاذبه های فرهنگی و طبیعی است را بیشتر لمس کنیم و مطمئنا در شماره های بعدی کامل تر و جامع تر خواهیم گفت.

شهر سوخته
اگر بخواهیم شناسنامه پرافتخار سیستان را نام ببرم، چیزی جز شهر سوخته نیست. شهر سوخته بقایای شهری باستانی در ایران است که در ۵۶ کیلومتری زابل و در حاشیه جاده زابل-زاهدان واقع شده‌ است. این شهر اولین و بزرگترین استقرار شهرنشینی در شرق فلات ایران است که با توجه به بررسی‌های به عمل آمده، ابزار جنگ بسیار کمی در آن کشف شده و همواره در صلح و آرامش بوده است.
اشیای سفالی تقریبا در همه گورها وجود دارد. در کنار این دسته از اشیاء، هدایای دیگری ساخته شده از سنگ، چوب، پارچه و انواع مهر (تعداد هجده عدد مهر استامپی و استوانه‌ای) در قبور دیده می‌شود.
یک نمونه شاخص و بی‌نظیر که از قبر شماره ۶۷۰۵ بدست آمده، چشمی مصنوعی است. مطالعات اولیه نشان داده است که این چشم، چشم چپ زن تنومند مدفون در قبر بوده است.

دهانه غلامان
در دل کویر، نشانه هایی از بقایای شهری دیده می شود که به گفته مورخان، در واقع بقایای شهری عظیم از روزگار هخامنشیان است که از جهات گوناگون دارای اهمیت است. تنها شهر خشت و گلی روزگار هخامنشیان است که بر خلاف سایر شهرهای این دوره نشانگر زندگی پادشاهان و کاخ‌های مربوط به آنها است، همچنین این شهر بدون برنامه‌ریزی رشد نکرده، بلکه احداث شهر با نقشه و برنامه‌ریزی مدون صورت گرفته است. گفته می شود؛ آئین مردم دهانه غلامان یکی از آئین‌های مشترک ایرانی-هندی منطقه بوده است که به خاطر تسامح مذهبی هخامنشیان توانسته به موجودیت خود در سیستان ادامه دهد.

کوه خواجه
بدون شک اگر بخواهیم یکی از باشکوه ترین اثر طبیعی دشت سیستان را نام ببریم، چیزی جز کوه خواجه نیست. کوه خواجه یا کوه رستم در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی شهر زابل قرار دارد. اوشیدا در زبان پارسی میانه به معنی ابدی است. این کوه ذوزنقه‌ای شکل که نزد سه دین اسلام، مسیحیت و زرتشت مقدس است، از سنگ‌های بازالت سیاه رنگ تشکیل شده و با ارتفاع ۶۰۹ متر از سطح دریا، مانند جزیره‌ای در میان دریاچه هامون قرار دارد. در اطراف این کوه تعداد زیادی آثارباستانی از دوران ساسانیان، اشکانیان و بقایای اماکن اسلامی و معبد بودایی باقی ‌مانده است.

قلعه سکوهه یا سه‌کوهه یا سکوه
از جذابیت های دیگر سیستان که به دیدن چندباره آن می ارزد، قلعه سه کوه است. این قلعه بر فراز بلندی روستای سه‌کوهه ساخته شده است. بنای اصلی آن از سه قسمت به هم پیوسته ارگ جنوبی، ارگ شمالی و ارگ میدانی تشکیل شده است.
این قلعه مربوط به محمدرضا خان پردلی، یکی از خان ‌های بزرگ منطقه سیستان در روزگاران خود است. خان پردلی داماد ناصرالدین شاه قاجار بود. مصالح مورد استفاده در این قلعه عبارتند از: کاهگل، خشت خام و ملاط‌های گچ و خاک. این قلعه مرکز برافراشتن پرچم ایران در مبارزات با استعمار انگلیس در منطقه بوده و آخرین حاکم سیستان در دوران قاجاریه در آن زندگی می‌کرده است. سکوهه، روستایی از توابع بخش شیب‌آب شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان است. این روستا در دهستان لوتک قرار دارد.