![](https://jomlehonline.ir/wp-content/themes/aban/img/none.png)
هومن حکیمی دبیر گروه فرهنگی دیدن فیلم بد و ضعیف بر پرده سینماهای ایران، اتفاقی غیرمعمولی نیست اما تماشای فیلمی بی محتوا، چیزی نیست که مدام رخ بدهد. پس اگر طرفدار فیلم بی محتوا و بیربط که سعی میکند خودش را آگاه و توانمند جلوه بدهد، هستید، تماشای «شاهکش» را از دست ندهید. در «شاهکش» […]
هومن حکیمی
دبیر گروه فرهنگی
دیدن فیلم بد و ضعیف بر پرده سینماهای ایران، اتفاقی غیرمعمولی نیست اما تماشای فیلمی بی محتوا، چیزی نیست که مدام رخ بدهد. پس اگر طرفدار فیلم بی محتوا و بیربط که سعی میکند خودش را آگاه و توانمند جلوه بدهد، هستید، تماشای «شاهکش» را از دست ندهید.
در «شاهکش» چه سوال «چرا زن مرده است؟» و چه «اگر به قتل رسیده، چه کسی این کار را کرده؟» مهم باشد و چه هر چیز لعنتی دیگری، نه جوابی وجود دارد و نه اصلا اهمیتی دارد که جوابی برای این سوالهای مثلا مهم اما بیربط، وجود داشته باشد.
«وحید امیرخانی» احتمالا از آن آدمهاییست که زیاد فیلم دیدهاند و عاشق «درخشش» و «آژانس شیشهای» و… هستند. «هرکول پوآرو» و مدل داستانهای «آگاتا کریستی » را هم حتما دوست دارد و شاید طرفدار تعلیقهای «هیچکاک» و «مکگافین»های او هم باشد اما همه اینها هیچ ربطی به سینما ندارند، وقتی بلد نباشی سینما را و فیلمنامه را و روایت را.
شروع «شاهکش» با آن فضای جدید برفی و…، تماشاگر را منتظر یک اتفاق خوب بصری و روایی میکند اما خیلی زود مشخص میشود که فضاسازی هم فقط به معنی داشتن یک لوکیشن متفاوت نیست و فضاسازی و هرچیز دیگری که درظاهر به بخش فیزیکال سینما مرتبط است، کاملا بعد از فیلمنامه شکل میگیرند. یعنی نمیشود که قصه و شخصیتها بلاتکلیف باشند اما فضا دربیاید. برای همین هم هست که در «شاهکش» یک مشت آدم بهعنوان شخصیت ردیف شدهاند که حتی تیپ هم نمیشوند بسکه فیلمنامه درب و داغان است. همهشان مدام پرت و پلا میگویند (با اینکه این پرت و پلاگویی به هیچ وجه عامدانه و به خواست کارگردان نیست) و مرتکب رفتارهای احمقانه میشوند.
این مزخرف گویی و مزخرف رفتار کردنها آنقدر در فیلم زیاد هستند که اگر بخواهم دربارهشان بنویسم کلی وقت میگیرد بنابراین بسنده میکنم به اینکه کارگردان، مردی که به دنبال همسرش است را جوری وارد فیلم میکند که انگار یک ضدقهرمان موثر و با هدف است. متصدی هتل جوری با او رفتار میکند که انگار بارها پذیرای او در هتل بوده و با هدف آمدنش آشناست. در ادامه اما میبینیم که تکلیف این مثلا شخصیت اصلا مشخص نیست. او یک مرد خودآزار و دیگرآزار است یا کسیست که در عین پایبندیاش به زندگی مشترک به او خیانت شده؟ یک بیمار روحی روانیست یا آدمیست که هنوز به آرمانها وفادار است؟
اینها به کنار، فیلمنامه آنقدر اشتباه و ضعیف است که بازیگران نمیدانند باید چه خاکی بر سرشان بریزند، پس «هادی حجازیفر» تبدیل میشود به احمقترین شخصیتی که در سینما دارد ادای آدم موثر و سالم و جدی را درمیآورد! «مجید صالحی» که اتفاقا در «استراحت مطلق» نشان داده بود که چه قابلیت خوبی در ایفای نقش جدی دارد، اینجا یک لوس بیمزه بیکارکرد است که نه نمکپراکنیهایش در میآید و نه مأمور نیروی انتظامی بودنش. همینطور «مهناز افشار» که انگار همان کاراکتر احمق فیلم بد «متروپل» است که به «شاهکش» آمده تا احمقتر از قبل جلوه کند!
آخر این چه فیلم و سینماییست که هیچ چیزی در آن هیچ کار خاصی نمیکند و هیچ کارکردی ندارد؟ اینها چرا فقط داد و بیداد میکنند اما اتفاقی نمیافتد و درامی شکل نمیگیرد؟ این شخصیتها (تیپها!) غیر از این «الدنگانگی» چه قبل و بعدی دارند که ما دستکم به اندازه «دوزار» آنها را بشناسیم و درک کنیم؟ آن بدبخت مادرمرده که در ابتدای فیلم مورد ضرب و شتم هادی حجازیفر قرار میگیرد و خون از همه جایش بیرون میزند، چرا از نیمه به بعد، همان «چسناله»های اندک را هم نمیکند و کارگردان اصلا فراموش میکند پیاش را بگیرد؟!
اینها به کنار؛ آن بزرگواری که این فیلم و فیلمنامه درب و داغانش را دیده و تایید کرده ساخته و اکران شود، با حقوقی که از این کار میگیرد زندگیاش را پیش میبرد یا سینما و نظارت بر آن، بخش «فان» زندگیاش محسوب میشود؟!
اینهایی که از این فیلم تعریف میکنند و خودشان را منتقد سینما هم میدانند چقدر از نفت و رانت و انتخابات، سررشته دارند و البته از چیزهای دیگر؟!
حالا البته سازندگان این فیلم اشتباهی میتوانند به آمار فروش اشتباهی احتمالی بسنده کنند و افسوس بخورند که چرا تیتراژ فیلم بیربطشان با صدای «حمید صفت» مجوز نگرفته و از این قبیل چیزهایی که مثل «شاهکش» فقط به درد دورهمیهای اشتباهی خودشان میخورد. این فیلم آنقدر احمقانه و باعث سردرد است که بعد از تماشایش حوصله ندارم بنویسم که فرزند «الیاس نادران»؛ نماینده اصولگرای سابق مجلس، چطور بهعنوان تهیهکننده این فیلم مجوز گرفت و چرا صدای کسی بابتش درنیامد که الان مجبور نباشیم دوباره چرخ را از اول اختراع کنیم.