فرهاد فخرایی/ هنر نمایانگر احساس و عاطفه ی آدمی بر پایه اندیشه و خلاقیت فردی است که اثر صادر شده، برداشت او را از زندگی و جهان هستی نمایان می کند. در واقع یک اثر هنری تلفیق منطقی احساس و اندیشه است که بینش هنرمند را به چالش می کشد. بینشی که جهان […]
فرهاد فخرایی/
هنر نمایانگر احساس و عاطفه ی آدمی بر پایه اندیشه و خلاقیت فردی است که اثر صادر شده، برداشت او را از زندگی و جهان هستی نمایان می کند. در واقع یک اثر هنری تلفیق منطقی احساس و اندیشه است که بینش هنرمند را به چالش می کشد. بینشی که جهان بینی او را نسبت به آنچه که اثر هنری خوانده، هویدا می کند. جهان بینی او نسبت به مسائل پدیدار شناسی، مسائل اجتماعی، ارتباطات (فردی و اجتماعی) ، مسائل فرهنگی و سیاسی، بیان افکار عمومی و مسائل بسیاری که هنرمند را در جامعه با نگاهی که به مسائل ذکر شده دارد، به عنوان یک نخبه معرفی می کند. نخبه ایی که با رتبه ممتاز می تواند در میان دو قشر تاثیرگذار باشد.
قشر دانشگاهیان برای مطالعه ابژه ی به تصویر کشیده شده در یک اثر هنری و بازتاب آن در قالب پژوهش های علمی مرتبط که می تواند در نحوه تصمیم گیری های حاکمان جامعه موثر باشد و قشر عام که با تاثیر پذیری نسبت به یک اثر هنری می تواند نحوه تفکر او را در مواجهه با ابژه مشابه در جامعه و فضای واقعی تغییر دهد. برای اثبات فرضیه فوق می توان به آثار فئودور داستایوفسکی اشاره کرد. جنایت و مکافات که از ارتباطات فردی، انسانی سخن می گوید که درگیر خطای خود است و توانست تاثیر شگفت آوری در علم روانشناسی از خود به جای بگذارد و توهین و تحقیر شدگان او که نگاه مخاطبان را در جامعه به سمت کسانی کشاند که تا بحال دیده نشده بودند.
با توجه به توضیحات فوق به بررسی محتوای هنری در قالب سینمای خانگی می پردازیم. چند صباحی است که سینمای خانگی به مهمانی خانه های ایرانیان آمده و از قاب تلویزیون به تماشای خنده ها، گریه ها، نگرانی ها و احساسات آنان نشسته است. آنچه از محتوای این رسانه بر می آید گاها شکاف عمیقی میان واقعیتهای اجتماعی و تصاویر ارائه شده از این رسانه است. شکافی که این سوال را در ذهن تداعی می کند که آیا سازندگان اینگونه فیلم ها و سریال ها در این جامعه زندگی می کنند و اگر در این جامعه زندگی می کنند، واقعیت های اجتماعی عنوان شده در آثار خود را از کدام کوچه و خیابان وام گرفته اند؟
در عصر حاضر مخاطب انتخاب گراست و می تواند محتوای مورد علاقه خود را به شکل پادکست، فیلم های اینترنتی و اشکال مختلف دیگر دریافت کند. سینمای خانگی نیز گزینه مناسبی برای آزادی انتخاب اوست. اما مبحث مهم ارتباط او با محتوا و نحوه کنش او در جامعه بر اساس تغییری است که محتوا در ذهن او ایجاد کرده است. بازنمایی تصاویری از زندگی مرفه و بورژوایی، استفاده از ادبیات نمایشی که سواد رسانه ایی آن را مبلغ خشم نرم اجتماعی می داند، تعارض محتوا با واقعیت های اجتماعی که به انتظار لمس مخاطب در کوچه و خیابان ها نشسته است، ترویج ارتباط انسانی که از نگاه علوم ارتباطات اجتماعی او را به جایگاه کمال انسانی که همان گفتمان اجتماعی است نمی رساند، می تواند موجب پارادوکس ارتباطی شده و به انزوای فردی منجر گردد. نتیجه ایی که درست در مقابل تعریف هنر قرار می گیرد.
معضل اقتصادی که این روزها گریبان گیر زندگی روزمره اجتماعی شده است و میان کوچه وخیابان ها جولان می دهد و هر روز آثار خود را پشت ویترین جامعه با نام های فقر، طلاق، اعتیاد، بیماری، بی انگیزگی جوانان به ازدواج با توجه به نیاز جنسی و عاطفی و آثار بسیاری دیگر به نمایش می گذارد، نگاه بینایی از یک هنرمند اجتماعی می طلبد که متاسفانه در بسیاری از محتواهای ارائه شده توسط سینمای خانگی که مخاطبان بسیاری هم دارد، نادیده گرفته شده است. در واقع سینمای خانگی نه با هدف و رسالت خویش جهت تببین معضلات ذکر شده بلکه با پاک کردن صورت مسئله به تبلیغ زندگی اجتماعی می پردازد که ایده آل سازندگان آنهاست. این امر نه تنها به قشرهای عنوان شده ابژه ایی جهت تحقیق و تفکر ارائه نمی دهد بلکه به طور وارونه مخاطب را با معضلات اجتماعی و ذهینتی منطبق بر ایده آل های متضاد تنها می گذارد.
سینمای خانگی می توانست چون حوزه جامعه شناسی به بازنمایی معضلات اجتماعی بپردازد و به کمک صاحب نظران بشتابد. در واقع یکی از رسالتهای هنر نیز همین موضوع است. حوزه جامعه شناسی در یک نگاه کلی به تبیین معضلات اجتماعی و دلایل تاثیر گذار بر رشد این معضلات در کنار سایر علوم می پردازد که هنر بویژه سینمای خانگی با توجه به داشتن تعداد مخاطب بالا می توانست با نمایش معضلات اجتماعی به شکل واقعی آن، کمک شایانی به حوزه های علمی جهت تحقیق و ارائه راهکار بپردازد. اما متاسفانه صنعتی شدن هنر و فرهنگ و منافع صرفا مادی از یک سو و شرطی کردن مخاطب و همسان سازی شعور اجتماعی برای باور پذیری محتوای ارائه شده و در نهایت ایجاد مخمصه ایی بنام پارادوکس اجتماعی میان واقعیت ها و تصاویر برای مخاطب از سوی دیگر، معضلی بنام سینمای خانگی بوجود آورده است.