حمیدرضا عرب/ فرهاد مجیدی مترصد فرصتی بود تا تغییراتی جزئی را در تیمش ایجاد کند. این هدف از دو جنبه مهم بود. در فاز اول این تغییر میتوانست فرهاد را از زیر سایه استراماچونی بیرون بیاورد و در فاز دوم تحولی در تاکتیک استقلال ایجاد کند تا شاید تیمش از یکنواختی […]
حمیدرضا عرب/
فرهاد مجیدی مترصد فرصتی بود تا تغییراتی جزئی را در تیمش ایجاد کند. این هدف از دو جنبه مهم بود. در فاز اول این تغییر میتوانست فرهاد را از زیر سایه استراماچونی بیرون بیاورد و در فاز دوم تحولی در تاکتیک استقلال ایجاد کند تا شاید تیمش از یکنواختی خارج شود که همینطور هم شد.اولین جرقههای تغییر در شیوه بازی استقلال در بازی با تراکتور زده شد. مجیدی در نیمه دوم آن بازی تیمش را با دو دفاع میانی و دو دفاع کناری راهی میدان کرد. این تغییر تاکتیکی منجر به ایجاد موقعیتهای تازه برای مهاجمان هم شد و بازیکنان استقلال که انگار به لحاظ ذهنی آمادگی بیشتری با بازی در این شیوه داشتند، خیلی زود خواستههای مجیدی را در میدان بازی پیاده کردند تا فرهاد در بازی با صنعت نفت آبادان هم از آن روش بهره بگیرد.گرچه غیبت یزدانی که یکی از ارکان اصلی دفاع ۳ نفره استقلال محسوب میشد در تغییر روش بازی مدافعان نیز اثرگذار بود اما به واقع باید این تحول را ناشی از تفکرات پنهان مجیدی برای عبور از احاطه تیمش به تفکرات استراماچونی دانست. مجیدی گرچه در ماههای آغازین حضورش در استقلال کوشید همان سبک استراماچونی را دنبال کند اما خصوصیات اخلاقی او به گونهای نیست که خود را محصور به تفکرات دیگران کند و طی زمان تلاش میکند آنچه خود میپندارد را درست یا غلط در میدان بازی پیاده کند که شاید این خصیصه در نهایت به سودش باشد و شاید هم در درازمدت از آن لطمه ببیند که اکنون مجیدی در حال بهره گرفتن از تغییر بازی است.
به واسطه آنچه در بازی با صنعت نفت آبادان برجا ماند باید انتظار داشت که استقلال با همان سیاق بازی با صنعت مقابل نساجی قرار بگیرد و روش بازیاش را عوض نکند. به این ترتیب دانشگر و چشمی در قلب دفاع قرار میگیرند و وریا غفوری و زکیپور در دفاع کناری. آنچه مجیدی را برای بازی با این روش بیشتر ترغیب میکند، نمایش ایدهآلی است که مدافعانش در بازی با صنعت نفت آبادان به اجرا گذاشتند به شکلی که به گواه آمار میلاد زکیپور که در آن بازی دفاع چپ تیمش بود، یکی از بهترین بازیهای خود را در ماههای اخیر به اجرا گذاشت و محمد دانشگر هم توانست گل اول تیمش را پایهگذاری کند.حضور آرش داجلیری هم برای آبیپوشان مفید بود به این دلیل که استقلال حالا میتواند روی یک عنصر جوان و آیندهدار برای بازیهای آتی نیز حساب باز کند. البته در این پست وریا غفوری همچنان دست نیافتنی مینماید اما سلسله تصمیمهایی که مجیدی برای پستهای دفاعی تیمش اتخاذ کرد برای استقلال در نهایت مطلوب بود و منجر به پایهگذاری بردی شیرین شد…آری، باید بخش اعظمی از دلایل پیروزی استقلال مقابل صنعت نفت آبادان را در همین سیستم دفاعی استقلال جستوجو کرد. جایی که اگر بینقص عمل کند و اشتباهها را به حداقل برساند، دست مهاجمان را باز خواهد گذاشت تا با فراغ بال به سمت دروازه حریفان یورش ببرند.
درواقع نباید تنها به عملکرد درخشان سیدحسین حسینی اشاره کرد. گرچه دروازهبان استقلال روزی به یادماندنی را با آن واکنشهای سریع در کتاب خاطرات دروازهبانیاش در استقلال به ثبت رساند اما سهم دیگر بازیکنان دفاعی نیز در کسب پیروزی در آبادان کم نبود و باید مجیدی را به خاطر انتخابهایش ستود و انتظار داشت همین روش دفاعی که حالا به خوبی در استقلال جواب داده، در بازیهای آتی نیز به کار گرفته شود. استقلال یک بازی عقب افتاده مقابل پارس جم در پیش دارد و چنانچه پیروز این بازی باشد و جمعه شب نیز از پس نساجی برآید احتمالاً با همین ترکیب ایدهآل و شیوه تاکتیکی به بازی با سپاهان خواهد رسید.
زخمی که از فصل نقل و انتقالات باقی ماند
علی مغانی
استقلال در آغاز فصل یکی از تیمهایی بود که خانه تکانی اساسی در ترکیب بازیکنانش کرد و حالا بعد از ۲۵ هفته به وضوح میبینیم که از این تغییرات افراطی، لطمه دیده. به جز دو خارجی باکیفیت آبیها که با نظر استراماچونی به ایران آمدند، استقلال اغلب خریدهای آغاز فصل را در حالی انجام داد که هنوز تکلیف نیمکت مربیگری تیم مشخص نشده بود و مشخص نیست دقیقاً چه کسانی به مدیران سابق استقلال برای خرید بازیکنان جدید، مشورت داده بودند.
حسین پورحمیدی، عارف غلامی، سیاوش یزدانی، میلاد باقری، علی دشتی، آرش رضاوند، مسعود ریگی و محمد بلبلی، هشت بازیکنی بودند که در فصل نقل و انتقالات آبی پوش شدند. از این جمع، میلاد باقری که از مس کرمان آمده بود، بدون اینکه حتی یک دقیقه در زمین حضور داشته باشد، در نیم فصل از استقلال جدا شد. پورحمیدی هم که از ابتدا مشخص بود به عنوان دروازهبان ذخیره خریداری شده، هنوز فرصتی برای بازی کردن پیدا نکرده. سیاوش یزدانی که قرار بود در ۲۷ سالگی از استقلال به تیم ملی برسد، اغلب هفتهها را به دلیل مصدومیت از دست داده و وقتی هم که در زمین بوده، چهره درخشانی در خط دفاعی استقلال نبوده. این وضعیت در مورد آرش رضاوند هم صدق میکند که روزگاری بازیکن ردههای پایه استقلال بود و با اینکه مصدومیت طولانی داریوش شجاعیان و فرشید اسماعیلی، فرصت کافی را در اختیار او گذاشت ولی هنوز در تیم تبدیل به «مهره اصلی» نشده.
در میان خریدهای این فصل استقلال، علی دشتی یکی از ناامیدکنندهترینها بوده. او که در سایپا وینگر بود، اکثر اوقات به نیمکت ذخیرهها چسبید و گفته میشد در نیم فصل به تیم دیگری منتقل میشود اما کمبود شدید بازیکن در استقلال باعث شد که او همچنان آبیپوش بماند. دشتی در این فصل هروقت فرصت حضور در ترکیب اصلی را پیدا کرده، بیاثر بوده. و بالاخره محمد بلبلی که با برچسب «پدیده» به استقلال آمد و اگرچه نیمی از فصل را به خاطر محرومیت از دست داد اما در روزهایی که بازیکنان گمنام رده امید مثل خدامرادی و داجلیری به میدان میروند، بلبلی همان جایی است که قبلاً بود: نیمکت ذخیرهها
در واقع استقلال در آغاز فصل که مهرههایی مثل سیدمهدی رحمتی، پژمان منتظری، امید نورافکن، اللهیار صیادمنش، آیاندا پاتوسی، طارق همام، میثم تیموری و آرمین سهرابیان را از دست داد، فقط ۲ خرید مؤثر (عارف غلامی و مسعود ریگی) و دو خرید متوسط (سیاوش یزدانی و رضاوند) داشته. طعنهآمیز اینکه رسانههای افراطی هواداری وقتی عارف غلامی به استقلال آمد، شروع به جار و جنجال کردند و ادعا میکردند عارف به عنوان بند تمدید قرارداد علی کریمی، توسط یک ایجنت به تیم تحمیل شده!
این ۶ هفته باقیمانده در لیگ، در کنار اهمیتی که همچنان برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا وجود دارد، فرصت مناسبی است تا استقلال تکلیف خروجیهای فصل بعدش را روشن کند. طبعاً کنار گذاشتن ۱۰ بازیکن و خرید مهرههای جدید به تنهایی نمیتواند موفقیت یک تیم را تضمین کند و اتفاقاً تحولات زیاد در ترکیب یک تیم، نتیجه مثبتی به همراه ندارد اما استقلال در طول این فصل بازیکنانی داشت که حتی برای نیمکتنشینی هم گزینه مناسبی نیستند!