جنگل های شمال، نفس می کشند یا نفس نفس می زنند؟
جنگل های شمال، نفس می کشند یا نفس نفس می زنند؟

    بخش اول   مهندس رضا مقدم کارشناس منابع طبیعی/ جنگل های شمال کشور از دیرباز با بهره برداری غیر متعارف و البته عرفی در مسیر تخریب قرار گرفته بود و عوامل زیادی در این تخریب موثر بوده است و بعضا همچنان تا حدودی ادامه دارد. دامداری و چرای دام همیشه در جنگل های […]

 
  بخش اول
  مهندس رضا مقدم
کارشناس منابع طبیعی/
جنگل های شمال کشور از دیرباز با بهره برداری غیر متعارف و البته عرفی در مسیر تخریب قرار گرفته بود و عوامل زیادی در این تخریب موثر بوده است و بعضا همچنان تا حدودی ادامه دارد.
دامداری و چرای دام همیشه در جنگل های شمال وجود داشته است که بنا به باور اکثریت قریب به اتفاق جنگل شناسان و اکولوژیست ها یکی از مهمترین و اصلی ترین عامل تخریب جنگل و مانع تجدید حیات و پایداری جنگل می باشد که متاسفانه با وجود همه تلاش ها سازمان جنگل ها و تخلیه سطوح وسیعی از جنگل های شمال از دام این خطر بزرگ همچنان استمرار دارد.
سابقه طولانی ذغال گیری و قطع سالیانه میلیون ها اصله درخت جوان یکی دیگر از عوامل مهم تخریب این جنگل ها و ایجاد ساختلار سنی نامتعادل و مسن در جنگل های هیرکانی بوده است.
یکی دیگر از عوامل تخریب، بهره برداری بی رویه، سنگین و عموما از یک گونه بود که باعث کاهش آمیختگی و در برخی نقاط نابودی کامل گونه هایی نظیر گردو، بلوط و شمشاد شد.
طغیان آفات به دلیل برداشت های غیر علمی، موجب نابودی و انقراض گونه های با ارزش مثل ملخ و شب خسب وولی گردید. اقداماتی نظیر تاج بری، شاخه زنی، کت زنی و نظایر آن بر روی اکثر درختان نیز مزید بر علت بوده و باعث ضعف فیزیولوژیک درختان و پوسیدگی و مرگ زودرس درختان بوده است.
علاوه بر این خسارات کیفی با اعلام ملی شدن جنگل ها و سلب مالکیت از اربابان، تغییر کاربری عرصه های جنگلی به اراضی کشاورزی سرعت گرفت و سطح وسیعی از عرصه های جنگلی در زمانی کوتاه کاهش یافت. به این ترتیب جنگل های شمال قبل از شروع طرح های جنگلداری جزو جنگل های دست خورده قرار داشته و از وضعیت طبیعی و شرایط کلیماکس فاصله گرفته بودند.
رای ارائه تصویری روشن و مستند از وضعیت جنگل ها قبل از اجرای طرح های جنگل داری به عنوان نمونه برخی نشانگرها از مرغوب ترین جنگل های حوزه رودخانه های نکا و ظالمرود در ناحیه دانگ تجدید نسل اوی به این ترتیب بوده است. (مطالعات اولیه سال های ۱۳۴۸ الی ۱۳۵۱)
۸۸ درصد سطح جنگل های ناحیه مذکور تحت اشغال گروه های سنی ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال، ۱۰ درصد سطح شامل گروه های سنی ۱۵۰ سال و در مقابل فقط ۲ درصد سطح پوشیده از طبقات سنی کمتر از ۵۰ سال گزارش شده است.
انبوهی آشکوب بالا بین ۴ درصد تا ۲ درصد متغیر بوده و میانگین آشکوب بالا و پایین حدود ۷ درصد بوده است.
رویه زمینی در اکثریت سطح جنگل با موجودی متوسط حدود ۲۸۰ مترمکعب در هکتار بین ۲۰ تا ۲۵ متر مربع بوده است.
مقدار رشد جاری در هر هکتار ۲٫۵ تا ۳ متر مکعب اندازه گیری شده است. ارقام فوق به وضوح بیانگر این مسئله است که جنگل های شمال قبل از اجرای طرح های جنگل داری نه تنها در مرحله کلیماکس نبوده اند بلکه به شدت تخریب شده بودند. ۲۵ تا ۳۰ درصد سطح این جنگل ها دارای رشد منفی بوده و به دلیل فقدان کامل تجدید حیات و عدم توان خودبازپروری جنگل، محکوم به نابودی بوده اند.
با ملی شدن جنگل ها و اندکی قبل از آن، سازمان جنگلبانی کشور به منظور جلوگیری از سیر مخرب موجود و ساماندهی انواع بهره برداری های عرفی و مخرب از کارشناسان خارجی جهت مطالعه و شناخت علمی جنگل های هیرکانی دعوت کرد و نسبت به تهیه و اجرای طرح های جنگلداری با همکاری اساتید و کارشناسان ایرانی اقدام نمود. به عبارتی مدیریت علمی جنگل های شمال در سال های پایانی دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ به این ترتیب آغاز شد.
نگاهی اجمالی به سیر تحول اجرای طرح های جنگلداری گویای این حقیقت است که مدیریت جنگل های شمال با افزایش داشتن نظری در حوزه تحقیق و آموزش و تجربه کارشناسان در میدان عمل طی حدود ۶۰ سال، با اعمال اصبلاحات اساسی از اواسط دهه ۸۰ با تغییر نگرش در قالب تفکر جنگلداری همگام با طبیعت در مسیری صحیح قرار گرفته بود.
اگرچه در شروع طرح های جنگلداری به ویژه اوایل دهه ۵۰ و آغاز فعالیت طرح های با وسعت زیاد نظر به برخی محدودیت ها از جمله فقدان زیر ساخت های لازم (شبکه جاده و سایر تاسیسات و تجهیزات) کمبو.د اعتبار کافی، ضرورت تخلیه جنگل از دام قبل از اجرای طرح و با توجیه لزوم تسریع در جوان سازی جنگل های مسن و احیای جنگل های مخروبه، شیوه جنگل شناسی متمرکز با برداشت های سنگین (شیوه پناهی) انتخاب گردید.
در اثر برداشت های سنگین و عدم موفقیت استقرار تجدید در همه سطوح مورد عمل صدماتی به این مناطق وارد شد و لکه هایی به صورت فضای خالی (حدود ۵ تا ۱۰ درصد ناحیه دانگ) تحت اشغال گیاهانی نظیر تمشک، سرخس، اقطی و امثالهم باقی ماند.
طی دهه های بعد ضمن تلاش برای رفع آسیب های اولیه و ترمیم فضاهای خالی-چنانچه گفته شد در ادامه راه با نگاهی طبیعت محور و توجه به توان اکولوزیک جنگل و انتخاب شیوه های جنگل شناسی متناسب با ساختار جنگل های هیرکانی میزان برداشت به شدت کاهش یافت به طوری که حجم برداشت سالیانه از حدود یک میلیون متر مکعب از سطح حدود ۲۰ هزار هکتار برداشتگاه سالیانه در سال ۵۸ (سطح کل جنگل های تحت پوشش طرح حدود ۵۰۰ هکتار بوده است) تحت شیوه پناهی به ۵۰۰ هزار مترمکعب از سطح حدود یکصد هزار هکتار برداشتگاه سالیانه (سطح کل جنگل های تحت پوشش طرح حدود یک میلیون هکتار بوده است) تحت شیوه تک گزینی رسید. به عبارتی تراکم برداشت از ۵۰ متر مکعب در هر هکتار به ۵ متر مکعب در هکتار (برداشتگاه سالیانه) تقلیل یافت. هرچند توان اکولوژیک و ظرفیت برداشت از جنگل های شمال بیش از این هست.ضمن اینکه ضرورت احیای هرچه سریعتر جنگل های مخروبه امکان برداشت بیشتر و خودکفایی اقتصادی طرح های جنگلداری و تامین بخشی از مواد اولیه صنایع چوبی به ویژه صنعت مبلمان کشور را ممکن می سازد.
ادامه دارد….