بهنام بانی متولد ۱۱ مهر ۱۳۶۶ در دامغان سمنان، خواننده است. فارغ التحصیل لیسانس رشته مهندسی عمران از دانشگاه شاهرود می باشد، یک خواهر بزرگتر از خود دارد که متاهل است و فاصله سنی اش با مادرش ۱۹ سال است. خوانندگی را با خواندن قرآن در سن ۸ سالگی سر صف مدرسه شروع کرده و […]
بهنام بانی متولد ۱۱ مهر ۱۳۶۶ در دامغان سمنان، خواننده است. فارغ التحصیل لیسانس رشته مهندسی عمران از دانشگاه شاهرود می باشد، یک خواهر بزرگتر از خود دارد که متاهل است و فاصله سنی اش با مادرش ۱۹ سال است.
خوانندگی را با خواندن قرآن در سن ۸ سالگی سر صف مدرسه شروع کرده و از آن زمان همیشه آرزوی خواندن در من بود که بتوانم یه جورایی بزرگترین کنسرت را بگذارم ولی از ۱۴ – ۱۵ سالگی بود که تصمیم گرفتم آرزویم را عملی کنم.
بهنام بانی علت گرایش خود به موسیقی را پدرش می داند، پدر بهنام بانی نوازنده آکاردئون بوده است، او در ۱۰ سالگی نزد پدرش تمرینات موسیقی را شروع کرد سپس در دوران نوجوانی بصورت حرفه ای نزد اساتید موسیقی به آموزش پرداخت.
از سن ۱۹ سالگی از سال ۸۵ همزمان با دوران دانشجویی در شاهرود با گروه موسیقی روژان آشنا شد و با آنها همکاری کرد، در اصل خواننده اول گروه روژان مهدی یغمایی بود که بعد از جدا شدن او از این گروه، بهنام بانی خواننده اصلی گروه شد و با این گروه چندین کنسرت در اجتماع کوچیک را برگزار کرد.
اولین آهنگ بهنام بانی که باعث معروف شدن او شد آهنگ علاقه خاص بود ولی در عین حال آهنگ من یه دیونم با استقبال بیشتری مواجه شد و آهنگ عاشقم کرده باعث تثبیت جایگاهی وی در حوزه موسیقی شد.
اما مدتی بعد متوجه شد روحیه اش با این نوع موسیقی سازگاری کمتری دارد به همین دلیل علیرغم آموزش هایی که در موسیقی سنتی دیده بود ترجیح داد با موسیقی پاپ ادامه دهد می گوید: البته کلاس های سنتی که رفتم باعث شد اصولی تر کار کنم و چیزهای مفیدی یاد بگیریم، اما موسیقی سنتی بسیار گسترده و وسیع است و من احساس می کنم در پاپ نسبت به سنتی راحت می توانم فعالیت کنم.
مرحوم ناصر عبداللهی هم الگوی من بوده، البته من ژانرم را عوض کردم. در میان خواننده های نسل جدید هم سینا شعبانخانی، مسعود صادقلو و شهاب مظفری را دوست دارم.
من در این مدت تمام دقت و تمرکز خودم را انجام دادم تا تکراری نباشم چرا که می دانم عدم توجه به این موضوع یعنی مرگ هنری یک خواننده. به هر ترتیب طی سال های اخیر به دلیل اینکه بدنه حرفه ای موسیقی پاپ ما چه خوب و چه بد خوانندگان ثابتی داشته، عملا به غیر از مواردی معدود رقابت چندانی در این عرصه وجود نداشت. حتی ما دیدیم که خواننده ای آمده و غوغا کرده اما بعد از چند مدت دیگر خبری از او نبود.
بنابراین من و همکارانم تصمیم داریم فضای کاری را به سمتی هدایت کنیم که آنچه از گروه ما برای مخاطب عرضه می شود تکراری نبوده و باعث رضایت آنها شود.
اولین باری که که خیلی ازم استقبال شد پلادیوم بود، من همراه خواهر و مادر و دامادمون رفتیم خرید کنیم، که دیدم یهو مردم همینجوری اومدن جلو و عکس گرفتند، که برام خیلی جالب و لذت بخش بود.
بهنام بانی هنوز ازدواج نکرده است و می گوید فعلا تصمیمی برای انجام این کار ندارد.
به دلیل وزن زیادش تحت نظر مربی ورزش، فعالیت می کند و در مدت کوتاهی ۱۵ کیلو لاغر کرده است و روزی ۴ ساعت ورزش می کند، می گوید معتقد است خواننده بایدصداش خوب باشه تا هیکل …
سه سال پیش بود دقیقا، عروسی خواهرم بود، که من بهره برداری از سبیل کردم که این پیشنهاد از طرف یکی از دوستام بود، البته خیلی مخالفت داشتم ولی با کاراکترم جوره و خودم خیلی دوسش دارم.
بهنام بانی: رقابت بین چهره های نسل جدید موسیقی پاپ لذت بخش است
«بهنام بانی» مردادماه امسال در حالی طی ۱۲ سانس روی استیج میرود که فروش بلیت کنسرتهایش در زمان بسیار کوتاه و تمدیدهای پیاپی باعث شد در کانون توجهات اهالی موسیقی قرار بگیرد.
«بهنام بانی» چند سالی است که در عرصه موسیقی فعالیت دارد اما در یک سال اخیر طعم موفقیت را چشیده است.
درست یک سال پیش قطعه موفق «علاقه خاص» را منتشر کرد و پس از آن همه قطعاتش با استقبال مخاطبین روبرو شده است.
چه شد که به سمت خوانندگی آمدی؟
بهنام: من از کودکی به خواندن علاقه داشتم. از ۸ سالگی قرائت قرآن را شروع کردم. پدرم هم نوازنده آکاردئون بود و از همان زمان به موسیقی گرایش پیدا کردم.
بعدها نواختن پیانو در حد معمولی را هم یاد گرفتم. خودم خیلی به خواندن علاقه داشتم و از طرفی استقبال و تشویق اطرافیان انرژی و انگیزه بیشتری به من میدادوباعث میشدبه شکل جدیتری خوانندگی را دنبال کنم.
خوانندگی را به شکل جدی از کی شروع کردی؟
تا برداشتت از جدی چه باشد!
اینکه به صورت حرفهای کار کنی و اثری منتشر کنی.
از سال ۹۰ با آهنگ «ای کاش» شروع شد. کار را با «بهنام ابطحی» شروع کردم.
حدود دو سال با هم کار کردیم اما نتیجه مطلوبی حاصل نشد. موفقیتی کسب نکردیم و این همکاری ادامه پیدا نکرد.
به عنوان خوانندهای که در آغاز فصل جدید فعالیتهایش قرار دارد، از مسیری که طی کردی بگو.
راه و مسیر خیلی سختی است و هر کسی میخواهد در این راه قدم بگذارد باید خیلی قوی و خیلی صبور باشد.
باید تلاش زیادی کرد و در کنار آن، مسئله هزینه هم هست، چون به هر حال برای رسیدن به هدف باید هزینه کرد.
یک سری در این مسیر به من خیلی کمک کردند و یک سری هم من را عقب انداختند. اما من میگویم در همه این اتفاقات حکمتی وجود دارد.
به عقیده من تا نوبتت نشود اتفاقی برایت رخ نمیدهد و من این را از بزرگترها یاد گرفتهام. به مرور اتفاقات خیلی خوبی برای من افتاد که بابت آنها خوشحالم و خدا را شکر میکنم.
از حدود سه سال پیش حس خوبی به حامد برادران داشتم و احساس میکردم که میتوانیم اتفاقات خوبی را با هم رقم بزنیم. دورادور با هم آشنایی داشتیم.
یک روز به واسطه یکی از دوستان به استودیو حامد رفتم. همان روز یکی از کارهایی که حامد ساخته بود را خواندم و خیلی به دلم نشست. البته در نهایت آن کار با صدای من پخش نشد.
اغلب خوانندههایی که مثل تو صدای حجیم دارند، سراغ فضای ارکسترال و تحریرمحور میروند. این جابهجایی از آن فضا به فضایی مدرن و متفاوت قطعاً سخت است.
بله همانطور که گفتم خیلی خیلی برایم سخت بود. ضمن اینکه دوست داشتم استایل خودم را حفط کنم، باید فضا و نوع خواندن و تحریرهایم را تغییر میدادم و این خیلی سخت بود.
اما تکنیکهایی که در خواندن به وجود آوردیم، برایم خیلی شیرین و جالب بود. فهمیدم چقدر نکات ساده و زیبایی وجود داشته که به آن دقت نمیکردم.
اینکه میتوان به دور از پیچیدگی، اثر زیبایی خلق کرد نکته خیلی مهمی است.
با تنظیمکنندههای قبلی، کارها را خیلی بالا و پایین میکردیم و شاید یک کار را ۱۰ بار میخواندم و روی تحریرها خیلی وسواس داشتم.
در صورتی که آن موارد آنقدرها مهم نبود. امروز مردم دوست دارند همراه با خواننده، کار را بخوانند و این نکته مهمی است که من به آن دقت نمیکردم و میخواستم قدرت صدای خودم را در کارها ارائه کنم.
دوستان تنظیمکننده هم همین نظر را داشتند. مثلاً بهنام ابطحی میگفت هر چقدر تحریر بلد هستی بزن. یا میگفتیم خواندن را از اوج شروع کنیم، یا اینکه ۱۵ لاین ارکستر زهی داشته باشیم!
ولی آن فضا در بازار امروز موسیقی چندان جواب نمیدهد. شاید مثلاً برای خوانندهای در فضای کاری «سالار عقیلی» جواب بدهد و خود من هم دوست داشته باشم.
تغییراتی که گفتی در فضای ترانههایت هم اتفاق افتاد. مثلاً در قطعهای خوانده بودی «یه شهرزاد دیگه باش، پایان این کابوس شو…» که این را در کارهای امروزت نمیشنویم.
بله. البته این قطعهای که گفتید یک کار سفارشی برای یک تیتراژ تلویزیونی بود.
تا حالا چند کار با حامد براداران داشتی؟
هشت قطعه و خدا را شکر همگی هم موفق بودند. اولین کار «علاقه خاص» بود. دومین کار «عشق پاییزی» بود که من خیلی دوستش داشتم.
برای این کار کاور هم آماده کرده بودیم و قرار بود سه روز بعد پخش شود که حامد گفت این کار خوب نیست و پخش نکنیم.
من ته دلم گفتم شاید کار را به شخص دیگری داده! ولی چیزی نگفتم و کار بعدی که «من یه دیوونم» بود را پخش کردیم.
آنجا بود کهموجهای مثبت را دریافت کردم. وقتی در خیابان راه میروی و صدای خودت را میشنوی، احساس بسیار خوبی به آدم میدهد.
سالها آرزویم این بود که مردم صدایم را بشنوند و نزد مردم محبوب باشم. خدا را شکر احساس میکنم چنین دیدگاهی را از مردم دریافت میکنم.
هشت قطعهی اخیر تو با موسیقی «حامد برادران» و ترانههای «عاطفه حبیبی» منتشرشدهاند. آیا در ادامه راه هم قرار است همه کارهایت توسط این دو نفر تولید شوند؟
یک تیم خوب هیچوقت دست به ترکیبش نمیزند، البته میتواند به تیمش بازیکن اضافه کند.
حامد در زمینه ترانه با «عاطفه حبیبی» کار میکرد و کلامش خیلی خوبروی کارهای او مینشست، این همکاری را ادامه دادیم و خدا را شکر تا به امروز جواب مثبتی گرفتهایم.
هرچند بعضی از ما همیشه دوست داریم به یکچیزی گیر بدهیم! شاید در آینده تنوع در همکاریها هم داشته باشیم که به تشخیص حامد صورت خواهد گرفت.
از سال گذشته چهرههای جدیدی به عرصه موسیقی پاپ وارد شدند که در واقع نسل جدید خوانندههای پاپ را تشکیل میدهند. فکر میکنی تو در این میان چه اتفاقی برایت خواهد افتاد؟
اول اینکه از این اتفاق خیلی خوشحال هستم. صداهای خوبی در حال ورود به بازار موسیقی هستند و این تنوع برای شنونده لذتبخش است، چون بازار موسیقی چند وقتی یکنواخت شده بود.
کارهای خوبی در حال تولید است و خوشحالم که مردم کارهای خوب گوش میکنند. این رقابت خیلی لذتبخش است.
هیچوقت نمیتوانی احساس کنی که بهترین هستی و هر وقت به خودت مغرور شوی با سَر به زمین میخوری!
همین باعث میشود هر کس به تکاپو بیفتد که خوب کار کند. اولین حرفی که به حامد گفتم این بود که کاری ندارم دیگران چه میخوانند، ولی ما کار خوب تولید کنیم. خدا را شکر خوشحالم که این اتفاق رخ داد.
قصد انتشار آلبوم داری؟
ما قطعات مختلفی تولید کردهایم که بهتدریج آنها را منتشر میکنیم و فکر میکنم تک آهنگها بیشتر از آلبوم شنیده میشوند.
اما شاید در آینده آلبومی هم بهعنوان یادگار در اختیار مخاطبین عزیز قرار دهیم.
چه ایدهآلی در موسیقی مدنظر داری؟
اینکه مردم آهنگهایم را بشنوند و با آن خاطره بسازند و آهنگهایم برایشان تکراری نشود.
خدا را شکر امروز که به این شکل است و خیلی خوشحالم در شرایطی که بسیاری از موزیکها تاریخ مصرف دارند، هنوز «علاقه خاص» هم شنیده میشود.
فکر میکنی با کدام خواننده رقابت داری؟
با همه رقابت دارم! همانطور که گفتم این رقابت لذتبخش است و نتیجه خوبی خواهد داشت که به نفع موسیقی است.
کدام خوانندهها را دوست داری؟
از خوانندههای قدیمی، محمد اصفهانی و محمد علیزاده را دوست دارم و تا چند سال پیش قطعات حامی را هم گوش میکردم.
مرحوم ناصر عبداللهی هم الگوی من بوده، البته من ژانرم را عوض کردم. در میان خوانندههای نسل جدید هم سینا شعبانخانی، مسعود صادقلو و شهاب مظفری را دوست دارم.
تمریناتتان برای کنسرت را از کی آغاز کردید؟
ماهها است که مشغول تمرین برای کنسرت هستیم تا آمادگی کامل را به دست آوریم. حامد برادران ارکستر را جمع کرده و روی آن نظارت دارد و تنظیم قطعات برای ارکستر را هم حامد انجام داده است.
خدا را شکر خیلی خوب پیش رفتیم و برای اجراهای زنده آمادهایم.
فکرش را میکردی اولین کنسرتت با استقبال مواجه شود؟
در این مدت از محبت مردم برخوردار شده بودم و میدانستم که حمایت میکنند. ولی واقعاً انتظارش را نداشتم در این حد لطف خدا و حمایت مردم شامل حالم شود.
دست تکتکشان را میبوسم و امیدوارم در کنسرتهایی که برگزار خواهیم کرد شبهای خاطرهانگیزی برایشان بسازیم.
با این اتفاق فکر میکنم کارتان در ادامه مسیر سختتر شده.
صد در صد مسئولیتمان سنگینتر شده. اما ما همیشه برنامهریزی بلندمدت داشتهایم.
وقتی «علاقه خاص» را منتشر میکردیم روی ۳-۴ قطعه بعدی همفکر کرده بودیم و الان هم برای آینده برنامه مفصلی داریم.
حامد برادران همیشه آیندهنگری داشته و در این زمینه به من کمک کرده است. انشاالله بتوانیم با قدرت برنامههایمان را عملی کنیم تا مردم را راضی نگهداریم.
و کلام پایانی…
لازم میدانم از دوستانی که کنارم بودهاند قدردانی کنم. ما اتاق فکری داریم که ایمان ابراهیمی، یاسر داوودیان و محمدرضا گلزار در آن حضور دارند و از آنها بابت همفکریهایشان ممنونم.
از خانواده و مخصوصاً پدر و مادرم، اعضای گروه موسیقی دانشجویی روژان در شاهرود، راشا تقیپور و همچنین از آقایان حاتمپور و میلاد حسینی تشکر میکنم.
بیش از همه قدردان زحمات «حامد برادران» هستم. او ازنظر من خواننده بسیار خوبی است که میتواند کارهای خوبش را خودش بخواند، اما این قطعات در اختیار دیگران قرار میدهد.
کمتر کسی چنین کاری میکند. از او به خاطر همه زحماتش ممنونم. بزرگترین آرزوی من هم برگزاری کنسرت است و لحظهشماری میکنم که ۲۰ مرداد فرابرسد و مردم با من همصدا شوند.