شهرزاد قصه گو: بخش پایانی
شهرزاد قصه گو: بخش پایانی

مجید عابدینی راد حالا مثلاً توی داستان های عهد کهن همیشه این بوده که مرد در مقام مظلوم قرار بگیره تا خودکامه و ظالم! درست مثل مورد اون پادشاهی که زنش با جادو قسمت پائین تنش رو به صورت سنگ مرمر در آورده! از طرفی هم روزی صد ضربه به بالا تنه شوهرش شلاق می […]

مجید عابدینی راد

حالا مثلاً توی داستان های عهد کهن همیشه این بوده که مرد در مقام مظلوم قرار بگیره تا خودکامه و ظالم! درست مثل مورد اون پادشاهی که زنش با جادو قسمت پائین تنش رو به صورت سنگ مرمر در آورده! از طرفی هم روزی صد ضربه به بالا تنه شوهرش شلاق می زنه و خونش رو به خورد معشوقش می ده، تا هر جور هست طرف زنده بمونه….! تازه همه این کارا برای مردی ست که یک جورایی فرومایه و از نژادی پست و خارجی و از کیش و آئینی دیگه در نظر گرفته شده! تو حسابش رو بکن که شهرزاد در همون قصه طولانی ماهیگیر و غول این حرف ها رو می آره! خب معلومه که بعضی از گفته ها، در زمانی دیرتر، به اصل این قصه پیوند خورده ان.

رضا نوشت: حالا چیزی که نظر من رو خیلی جلب کرد این بود که توی این داستان عامل پیوند بین شهرزاد و شاه شهریار، حرف و قصه های اعجاز آمیز و غریب هست. با این که به طور مستقیم حرف از عشق در میون نیست، اما نمایانگر یک جور چسبندگی شاه به شهرزاد قصه گو ست. من خیلی همش به فکر رابطه بین تو و محبوبه بودم! چون ببین، خود شاه، مثل محبوبه، حالت دریافت کننده حرف رو داره و یک جورایی دوام ارتباط به ادامه حرف های قصه ها توسط شهرزاد با کمک خواهرش، ربط داره!
نوشتم: راست می گی که از جنبه ای این شباهت وجود داره که عامل جوش چیزی نیست بجز خود حرف قصه! برای شهرزاد این مهمه که حرفش هیجان زا و اعجاز آور و سؤال برانگیز باشه! توی قصه های من برا محبوبه باید حرفم هر بار خلاقانه تر و مخلصانه تر و تا اون جا که می شه صادقانه تر و دل نشین تر باشه!
در وضع و حال من و محبوبه بازموندن از گفتن و قصه سرایی، تنها یک خلاء موقتی رو می تونه پیش بیآره! چیزی که توی مورد شهرزاد، نه تنها می تونه موجب سر از دست دادن خودش بشه بلکه باعث قتل عام دخترای جوون هم سن و سال خودش، به صورت مستمر روزی یک مورد، بشه!
رضا نوشت: به نظر من عابد اون طورها مورد تو و شهرزاد قابل مقایسه باهم نیستن. چون توی برخورد تو هدف گره بازکنی از حرف عشق و شعره، و توی مورد شهرزاد گره زدن به دست های یک جانی تشنه به خون زن هاست!
نوشتم: درسته که اون چه که برا شهرزاد اساساً انگیزه خلاقیت و تنوع و کشش در قصه ها رو به وجود می آره روی هدفی انسان دوستانه و جمعی است. نیت اصلاح و به راه راست آوردن شاه برای صرف نظر کردن از تصمیم جنایت های دیوانه وار و ظالمانه اش به منظور تنبیه همه دخترای معصومه، پس نباید توی قصه های شهرزاد به هیچ وجه حرف زن ستیزانه وجود داشته باشه!
رضا نوشت: این ابزار منطقی تضادهای موجود در این اثر که تو پیشنهاد می کنی خودش در شناخت مضامین الحاق شده به قصه ها خیلی می تونه کمک رسان باشه! الان خوب که فکر می کنم به خودم می گم شاید هم در اصل این قصه شاهی مثلا در دوره ساسانیان بوده که به دلیلی به جنون جنسی مبتلا می شه.
توی مقدمه کتاب این توضیح هم اومده که حرفای قصه ها که خیلی وقتا مال دوره های تاریخی مختلفی هستن باهم قاطی شده ان و این قصه ها یک جور در طول زمان دچار تداخل و‌ تغییر و دگرگونی هایی شده ان!
نوشتم: توی همون قصه ماهیگیر و غولی که حضرت سلیمان توی یه صندوق زندونی کرده و به قعر دریا فرستاده.. یادته که یک جا حرف از زمان توی قصه مطرح می شه، که با زمان قصه ای که باهاش تلاقی پیدا کرده، و یا خود واقعیت یکی نیست!
رضا نوشت: آهان اون جا که امپراطور اون پادشاه مظلوم رو نجات می ده و به سمت قصر خودش می بره! حرف سر اینه که این دو تا سرزمین با این که به اندازه یک سال راه با هم فاصله دارن، همین فاصله رو اون ها می تونن، در زمان حال قصه، تنها در عرض چند ساعت طی کنن…!
نوشتم: همینه! الان انگاری من و محبوبه از بچگی تا حالا باهم زندگی کرده باشیم، بدون هیچ وقفه و جدائی ای! در صورتی که در واقعیت این زمان چند سالی بیشتر نبوده! از نظر موقعیت مکانی و جغرافیایی هم باز همین جور اختلافات وجود داره!
با این که در واقعیت من و محبوبه هزارها کیلومتر باهم فاصله داریم و به کل همدیگه رو نمی بینیم، در عالم قصه هر لحظه مون با هم می گذره و چسبندگی مستمری که بین مون حاکمه به کل امکانی برای فاصله باقی نمی ذاره!
می خوام بگم زمان و مکان توی قصه ها خیلی با داده های واقعیت فرق دارن! همین تمایز توی تلاقی دو تا قصه باهم باز وجود داره…
خلاصه که داستان های هزار و یک شب، هزار و یک بار هم دستکاری شده ان و هیچ جور یک دستی ای توشون نمی شه پیدا کرد!
رضا نوشت: باز ای نقدر گپ زدیم که داره سپیده می زنه! چاره ای نیست که بقیه حرفامون بمونه برای یه شب دیگه! خوبیش اینه که توی مورد ما شهریاری برای مخالفت کردن باهامون پیدا نمی شه!
پاریس ۶ نوامبر ۲۰۲۱