راننده قانون گریز
راننده قانون گریز

سمیه عسگری ای کاش درایران هم ساعتی به نام صفر را پدید می آوردیم، دوازده نیمه شب هشتم مِیِ سال ١٩۴۵ میلادی در آلمان به ساعت صفر مشهور شد؛ ساعت اتمام جنگ جهانی دوم درآلمان و اروپا، در حالی که مردان در جبهه ها کشته شده بودند، به زن ها تجاوز شده بود و کودکان […]

سمیه عسگری
ای کاش درایران هم ساعتی به نام صفر را پدید می آوردیم، دوازده نیمه شب هشتم مِیِ سال ١٩۴۵ میلادی در آلمان به ساعت صفر مشهور شد؛ ساعت اتمام جنگ جهانی دوم درآلمان و اروپا، در حالی که مردان در جبهه ها کشته شده بودند، به زن ها تجاوز شده بود و کودکان یتیم و گرسنه در کوچه و خیابان ها سرگردان رها شده بودند، زیر ساخت های کشور با خاک یکسان شده بود، مردم برای برطرف کردن نیازهای اولیه و ابتدایی زندگی به هر حقارت و رذالتی تن می دادند، زندگی در آلمان به معنی واقعی، بی سروسامان و نیست و زندگی در اصل خود از شکلی به شکل دیگر تبدیل شده بود، نابودشده بود، اما تمام نه؛ ساعت صفر، یعنی ساعتی که آلمان از گورستان تحمیلی نازی ها سر بلند کرد، توانست به اصلی ترین ریسمان در زندگی چنگ بزند و خود را در حرکت درست زندگی با کوک کردن ساز درست زیستن به حرکت درآورده، حال اگر از ابتدا این ریتم حتی از چکیدن قطره ای آب از شیروانی باشد، آن ها خود را به ریسمان هایی ازجمله خود کفایی در معنی درست و واقعی کلمه آویزان کردند و به جای نشستن بر صندلی یکی از خطرناک ترین اختراعات بشر و آویزان کردن حلقه و زنجیر بیهودگی بر دستان و لق لقه کردن چه کنم. چه کنم.. به زبان ها، اول ایستادند و بعد حرکت کردند، طناب هایی که بیشتر خود آن ها را بافتند و با آن زندگی را با رسن کردن آن طناب ها از قعر چاه به اوج آسمان کشاندند. چراکه نه؟ پس ما هم اگر بخواهیم می توانیم!! اما همه در رنگ های متفاوت جولان می دهیم، فردی که جلوی مغازه اش را با چند سبد پلاستیکی مانع پارک ماشینی می شود، نباید شاکی باشد از ساخت و ساز و زمین خواری عده ای دیگر پُر زورتر، کارمند اداره ای که کار چند دقیقه ای ارباب رجوع را به چند روز دیگر موکول می کند را نباید شاکی از به تأخیر افتادن حقوقش باشد، راننده تاکسی که همیشه پول خرد ندارد نباید شاکی ازهدر دادن ساعت کاری یک کارمند در وقت اداری باشد، یک مکانیک وقتی به جای تعمیرکردن قطعه ای از اتومبیل فوری دستور تعویض آن قطعه را صادرمی کند، نباید شاکی باشد از ارتوپدی که به جای فیزیوتراپی فوری جراحی تجویز می کند یا کابینت ساز، معمار یا بنایی که چندین ماه کارهای خودشان را دیرتر تحویل می دهند، نباید شاکی باشند که چرا سایپا و ایران خودرو ماشین های شان را دیرتر از وقت موعود تحویل می دهند و این که در اصل ما همه شبیه هم هستیم؛ شکل یک راننده  قانون گریز که بر حسب توان و کوچکی و بزرگی وسیله نقلیه مان، افرادی را زیر می گیریم. آدم های عین هم که نوع نگاهمان به زندگی یک جور است، فقط مقیاس اشتباهات مان کوچک و یا بزرگ تر است!