یکی از واژههایی که برای بیشتر افراد و همینطور برای نویسندهها موردستایش قرار گرفته، کلمه «مادر» است. مادر اغلب اولین نمونه از عشق بیقیدوشرط است که کودک تجربه میکند. مادر شدن اغلب در طول تاریخ با هدایت اشکال فکری، قانونی و گفتمان مردسالارانه بهعنوان هدف نهایی و رسالت اصلی زنان در زندگی معرفی شده است […]
یکی از واژههایی که برای بیشتر افراد و همینطور برای نویسندهها موردستایش قرار گرفته، کلمه «مادر» است. مادر اغلب اولین نمونه از عشق بیقیدوشرط است که کودک تجربه میکند. مادر شدن اغلب در طول تاریخ با هدایت اشکال فکری، قانونی و گفتمان مردسالارانه بهعنوان هدف نهایی و رسالت اصلی زنان در زندگی معرفی شده است تا اینکه یک رسالت مقدس و عالیترین شکل خدمت به بشریت باشد.ازآنجاییکه مادر بهعنوان شخصیتی بسیار مهم برای خانواده محسوب میشود، اعتقاد بر این است که باید بدن، ذهن، قلب و روحش را وقف مراقبت از فرزندان کند، اما نقش مادر بسیار فراتر از این موضوعات است و مادران در کنار همه وظایف و سختیهایشان، نقش غیرقابلانکاری در طول قرنها ایفا کردهاند. در این مطلب چند کتاب بینظیر و پرفروش با موضوع مادرانه را معرفی کردهایم که خواندن آن را به هر فردی پیشنهاد میشود. درواقع این داستانها به بررسی مادری با چالشها، پیروزیها و لطافت آن در مناظر سراسر جهان میپردازند.
دختر پنهانی
کتاب «دختر پنهانی» با عنوان انگلیسی «Secret Daughter» اثر شیلپی سومایا گودا، اولین بار سال ۲۰۱۰ منتشر شد. این کتاب پس از انتشار به یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز، USA Today و International تبدیل شد و تاکنون به بیش از ۲۰ زبان زندهی دنیا ترجمه شده است. گودا به طرز ماهرانهای، زندگی دو خانواده را در طول دو دهه روایت کرده است؛ ابتدا با مادری که او را بزرگ و درنهایت با مادری که او را رها میکند. او در این رمان به بررسی تامل برانگیز چالشها و فضاهای روانشناختی مادر بودن در آمریکا و هند و پرداخته است. زنی به نام «کاویتا» در یک روستای دورافتاده در هند که دختران را میکشتند، دختری به دنیا میآورد. در این فرهنگی که همهچیز به نفع پسران است، کاویتا برای نجات جان دختر تازه متولدشدهاش به بمبئی میرود تا او را در یتیمخانه بگذارد. در همان سال، یک زوج کالیفرنیایی در آنسوی دنیا، با ناباروریشان دستوپنجه نرم میکنند. وقتی او و همسرش کریشنان، عکسی از کودکی با چشمان طلایی از یک یتیمخانه بمبئی میبینند، غرق در احساسات میشوند و تصمیم میگیرند که او را به فرزندخواندگی قبول کنند. او شروع میکند به فکر کردن دربارهی اینکه که آیا برخی از زنان برای مادر شدن مناسب نیستند؟ آیا او میتواند این کار را انجام دهد؟ آیا او میتواند کودکی را که از گوشت و خون خودش نیست را دوست داشته باشد و درک کند؟ سامر میداند که زندگیشان با قبول سرپرستی این کودک تغییر زیادی خواهد کرد، اما این را هم میداند که عشقی که احساس میکند بر همهی موانع غلبه خواهد کرد. آشا که به فرزندی پذیرفتهشده، کودکی است که سرنوشت این دو زن را به هم پیوند میدهد.
آن مادران، این دختران
کتاب «آن مادران، این دختران» اثر نویسنده، منتقد ادبی و تهیهکننده، بلقیس سلیمانی است که اولین بار سال ۱۳۹۷ منتشر شد. این اثر در زمرهی آثار پسافمینیستی قرار گرفته است و موضوعات جدیدی را توضیح میدهد که کمتر نویسندهی زنی در ایران به آنها پرداخته است. خود سلیمانی هم درباره کتاب آن مادران، این دختران میگوید: این رمان شبیه هیچیک از آثار قبلی من نیست. در کتاب آن مادران، این دختران با سه نسل فکری از زنان ایرانی با دغدغههای متفاوت، مواجه خواهیم بود که همهی زندگیشان به همسرداری و بزرگ کردن فرزندانشان گذشته است؛ بهبیاندیگر، این نسل از زنان، بااینکه با باورهای معمول جامعهشان سازگار شدهاند، اما در مرز بین سنت و مدرنیته گیرکردهاند و به دنبال پیدا کردن معنای واقعی زندگی هستند. محور اصلی داستان زن به نام «ثریا» است که همسرش «اکبر» را به خاطر تصادف از دست میدهد و باوجود تمام رنجها و سختیها تلاش میکند تا دخترش «آنا» را بزرگ کند. او حق یک زندگی خوب را از خود میگیرد، زیرا مادری کردن را وظیفهی اصلی خود میداند. او همواره تلاش میکرد بیوه بودنش را از مردم پنهان کند تا مبادا مورد تعرض قرار گیرد. ناگهان داستان به دوران بزرگسالی آنا میرود و او به دختری تبدیلشده که همواره در تمامی زمینهها با مادرش مخالف و مادرش زن میانسالی با کولهباری از حسرت و ناامیدی تبدیلشده است.آنا ازدواج ناموفقی را پشت سر میگذارد و به دلیل اینکه، اذیتی برای مادرش نداشته باشد در مترو دستفروشی کرده و بعضی وقتها مسافرکشی هم میکند. او آینهی مادرش ثریا میشود و او را به خودآگاهی میرساند و بهاینترتیب ثریا رفتهرفته از سنت به مدرنیته میرود و افکار متفاوتی از خود نشان میدهد.
مامان و من و مامان
کتاب «مامان و من و مامان» با عنوان انگلیسی «Mom & Me & Mom» هفتمین و آخرین کتاب از مجموعه زندگینامههای مایا آنجلو است که اولین بار سال ۲۰۱۳ منتشر شد. این کتاب، داستانی عمیقا تکاندهنده از جدایی و پیوند مجدد و تصویری درنهایت خوشبینانه از پیوند مادری نامیده شده است.
کتاب مامان و من و مامان که مروری بر زندگی آنجلو و رابطهی او با مادرش ویویان باکستر است، بسیاری از حکایتهای مشابهی را که در کتابهای قبلیاش نقل کرده، مرور میکند. بخش اول کتاب با عنوان «مامان و من» به سالهای اولیهی زندگی آنجلو در قبل از ۱۷ سالگی و تغییر او از رنج و بیاعتمادی نسبت به مادرش به پذیرش، حمایت و عشق نسبت به او میپردازد.
ویویان که یک روز فرزندانش، مایا و برادر بزرگترش را هنگامیکه نوجوان بودند رها میکند. او باهوش، صبور و فهمیده بود و میدانست که چه اتفاقی برای دخترش میافتد. با گذشت سالها، ویویان سعی کرد بارها و بارها خود را به فرزندش ثابت کند و از او میخواست که درکش کند. او با مایا دوست بود و میخواست مادر خوبی شود. اگرچه تمایلات تهاجمی و حتی خشونتآمیز ویویان برای مایا آزاردهنده بود، اما درنهایت دختر جوان مادرش را درک کرد و او را تحسین کرد. رابطهای که مایا با مادرش برقرار کرد، قویترین رابطهی زندگی او شد و این دو زن واقعا یکدیگر را دوست داشتند. اگر مایا این تربیت منحصربهفرد را نداشت، احتمالا جهان هرگز او را بهعنوان یک شاعر، نویسنده و فعال مشهور نمیشناخت.
مادر
کتاب مادر با عنوان انگلیسی «The Mother» یکی از آثار برجستهی نویسندهی روس، ماکسیم گورکی است که اولین بار سال ۱۹۰۶ منتشر شد. گورکی این رمان را در سفری به ایالاتمتحده نوشت و پس از بازگشتش به اتحاد جماهیر شوروی توسط مقامات بهعنوان «اولین اثر رئالیسم سوسیالیستی» و گورکی بهعنوان «بنیانگذار» آن اعلام شد. این کتاب این اثر به بسیاری از زبانهای زندهی دنیا ترجمه و به تعدادی فیلم نیز تبدیل شد. شاهکار گورکی با الهام از رویدادهای واقعی و با محوریت شخصیت پلاژیا ولاسوا و پسرش پاول، زندگی بیرحمانهی کارگران معمولی کارخانههای روسیه را در سالهای منتهی به انقلاب ۱۹۰۵ توصیف کرده، نقش زنان در جامعه و مبارزهی طبقات فقیر برای اثبات خود را مورد بررسی قرار داده و پویایی بین مادر و پسرش را تحلیل میکند.
کتاب مادر داستانی از منظر یک مادر است، اما در مورد تماشای تکامل تنها فرزندش است. پاول نیروی محرکهای در این روایت الهامبخش است؛ او خورشید و کل داستان ازجمله مادرش، پلاژیا نیلوونا و لاسوا حول محور او میچرخد.
پلاژیا در یک کارخانهی روسی کار میکند و در کنار تمام سختیهای کار با فقر و گرسنگی هم دستوپنجه نرم میکند. شوهرش که فردی الکلی است، او را مورد آزار و اذیت جسمی قرار میدهد و تمام مسئولیت بزرگ کردن پسرشان «پاول ولاسوف» را به او میسپارد و یک روز بهطور غیرمنتظرهای میمیرد. پاول پس از مرگ پدرش باوجود سن کمش، به کارخانه میپیوندد و در آنجا قدرت جمعی پرولتاریا را میآموزد. او کشف میکند که طبقهی کارگر عامل واقعی تغییر در جامعه است. این موضوع، منجر به یک سری محافل مطالعه و جلسات کتابخوانی در خانه ولاسوا میشود که در آن کارگران سوسیالیست همفکر فعالانه شرکت میکنند. مادر در ابتدا نگران رفقای پسرش میشود و به دلیل کلمات ناآشنا و عبارات ناشناخته قادر به درک صحبتهایشان نیست. درنهایت، تحت تاثیر احساسات مادرانهاش و باوجود بیسواد بودنش، با غلبه بر جهل سیاسی خود درگیر انقلاب میشود و قهرمان واقعی رمان خواهد شد.
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
کتاب «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» اثر اوریانا فالاچی، بهعنوان کتابی بینظیر در بیستوهفت کشور جهان ترجمه و فروخته شد و به موفقیت فوقالعادهای دست یافت. این کتاب مونولوگ غمانگیز یک زن با کودکی است که در رحمش قرار دارد. این نامه با طرح سؤالات دشوار با موضوع سقط و معنای زندگی روبهرو میشود. کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد از قدرت زندگی دادن یا نیستی در زندگی زنان صحبت میکند.