تجربه زیست ما در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی ایران میگوید بسیاری از رجال شاخص جریان اصولگرایی به نوعی «فرمالیسم و ساختارگرایی» باوری خشک دارند و بر همین اساس، از هر نوع اصلاحی که فرم و سنتهای ظاهری را هدف بگیرد، بیزارند و حتی با شنیدن واژه «اصلاحات ساختاری» کهیر میزنند و نمیتوانند با آن کنار […]
تجربه زیست ما در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی ایران میگوید بسیاری از رجال شاخص جریان اصولگرایی به نوعی «فرمالیسم و ساختارگرایی» باوری خشک دارند و بر همین اساس، از هر نوع اصلاحی که فرم و سنتهای ظاهری را هدف بگیرد، بیزارند و حتی با شنیدن واژه «اصلاحات ساختاری» کهیر میزنند و نمیتوانند با آن کنار بیایند.
حدود یک دهه از دوم خرداد ۷۶ تا سال ۸۴ دولت، مجلس و جریانات سیاسی و همچنین مطالبه عمومی بر انجام اصلاحات ساختاری در جمهوری اسلامی ایران تأکید داشتند اما اصولگرایان که گلوگاههای قدرت را در دست داشتند، مانع از آن شدند و با بر سر کار آوردن «محمود احمدینژاد» در سال ۸۴ تلاش کردند وجود سلایق گوناگون سیاسی، اجتماعی و تمایل به سبکهای متفاوت از سبک زندگی رسمی را منکر شوند اما امروز که هر سه قوه را بدون مزاحم در دست دارند، عاجز از اعمال مدیریت بر اقتصاد کشور و ساماندهی معیشت مردم هستند و قطعاً یکی از دلایل ریشهای شروع و کشدار شدن اعتراضات مخالفت جدی مردم بهویژه جوانان با همین مدل حکمرانی است، مدلی که تنها «خودیها» را میبیند و نسبت به هر نقد و اعتراضی، بدبین است
و نگاهی امنیتی دارد.
امروز حدود پنجاه روز از اعتراضاتی که با مرگ «مهسا امینی» در مرکز پلیس امنیت اخلاقی تهران، به راه افتاد، سپری شد و بهرغم اینکه برخی ژورنالیستهای همین جریان سیاسی، دستگاههای نظامی و امنیتی را به مماشات با معترضان متهم کردند و از آنان خواستند با شدت بیشتری برخورد کنند و بهرغم اینکه دادگاه متهمان این اعتراضات، با محوریت صدور احکام سخت برای تعداد زیادی از دستگیرشدگان که عمدتاً جوان و نوجوان هستند، در جریان است اما هنوز اعتراضات روزانه در چندین شهر جریان دارد.
ما نیز با ادامهدار شدن این اعتراضات و تخریب و تنش مخالف هستیم و آن را در جهت منافع مردم و کشور ارزیابی نمیکنیم اما آنچه که موضوع این نوشتار است اظهارات چند شخصیت شناختهشده اصولگرا از بدنه دولت و مجلس است که حرف از «تغییر» و «اصلاح» زدند و اینکه با توجه به سابقه برخی از این افراد در مخالفت با تغییر و اصلاح، نیت قلبیشان از این سخنان چیست و آیا تنها بهعنوان یک تاکتیک و بهره موقت، کوتاه آمدند یا در وعده خود صداقت دارند.
در نخستین اظهار نظر، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دولت سیزدهم که مواضع چندسال اخیر وی در «فضاجی» متفاوت و متمایز از گذشته شده است، با اذعان به این که امروز دختران دانشآموز و دانشجو بدون روسری در شهر تردد دارند و هیچ اتفاقی نیفتاده است، گفت: برخی روشهای ما غلط است، «اصلاحات» از موضع قدرت است، ما را نترسانند از این که اگر از حدی عقب بروید، نظام نابود میشود، نظام کجا نابود میشود، شما نابود میشوید.عزت الله ضرغامی گفت: سه دسته با اصلاحات مخالفند، عدهای که اصلا نمیفهمند، یک عده هم محافظهکارند و تعارض منافع دارند، بعضی هم دنبال رزومه هستند، طرف میخواهد کاندیدا شود، تایید صلاحیت شود، یک جور حرف میزند که آن ۱۲ نفر-اعضای شورای نگهبان- حالش را نگیرند.در اظهار نظر دوم «جلال رشیدی کوجی» نماینده «مرودشت، پاسارگاد و ارسنجان» استان فارس که البته عضو رسمی از جریان اصولگرا نیست و تلاش دارد خود را چهرهای مستقل معرفی کند نیز طی سخنانی بر اعمال اصلاحات تأکید کرد و گفت: تصمیم قوه عاقله نظام در ایجاد برخی «اصلاحات» است اما فضا ملتهب است و ما منتظر هستیم که فضا آرام شود تا این اقدامات را انجام دهیم. وی تأکید کرد: برخی اصلاحات لازم در کشور در مصاحبهها گفته شده است و حتما ما در برخی موارد ایراد داشتیم که امروز اوضاع به اینجا رسیده است، اینطور نیست که ما بدون ایراد کار کرده باشیم.در سومین اظهار نظر از این دست نیز «محمدباقر قالیباف» رییس مجلس نیز در نطق پیش از دستور روز گذشته «خانه ملت» تصریح کرد: امیدوارم هرچه زودتر امنیت در کشور بهصورت کامل تثبیت شود تا «تغییرات مشروع و لازم» به سمت حکمرانی نو در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شود.با مرور سخنان این سه شخصیت از بدنه دولت و مجلس، این سوال به ذهن میرسد که این اصلاحات یا به تعبیر رییس مجلس، «تغییرات مشروع و لازم» چه خواهد بود و تا چه اندازه در جهت مطالبات اکثریت جامعه است و میتواند معترضان را آرام کند یا آبی به آتش التهابات اقتصادی کشور از افزایش نرخ ارز و تورم و اجاره بها و موارد بیشتر باشد ؟
ما باور داریم که اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد اگر مدیران اجرایی و تصمیمسازان که غالباً از اصولگرایان هستند، تن به اصلاحات دردناک بدهند و صدای مردم را بشنوند و رنج آنان را ببینند اما افکار عمومی نگران یک چیز است.افکار عمومی نگران است که این رجال اصولگرا، فضا را آرام و به تعبیر قالیباف، تثبیت کنند، اما اصلاحات و تغییرات آنان در حد وعده و حرف بماند و عملیاتی نشود یا ربطی به مطالبات اصلی مردم نداشته باشد.
افکار عمومی میگوید جریان سیاسی اصولگرا در همه سالهایی که قدرت را در حوزههای مختلف از قوه مجریه و مقننه و قضاییه بر عهده داشت، نشان داد اصولاً شأنی برای مطالبات مردمی قائل نیست و حفظ برخی ظواهر و ساختارها – ولو اگر غیرضروری باشد – برای آنان بسیار مهمتر از خواست اکثریت است و یکی از دلائلی که فرزندان آنان نیز کشور را ترک میکنند و اقامت آمریکا و کانادا را میگیرند همین است که فرزندان نیز حوصله رعایت شعارهای پدران خود را ندارند.
نگرانی افکار عمومی این است که نه بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی و نه تصمیمات مثبت جریان سیاسی اصولگرا برای اینترنت و «فضاجی» و درنظر گرفتن سطحی از اصلاحات و آزادیهای مشروع برای مردم، هیچ کدام در عمل محقق نشود.