درازآویز زینتی را به سمینارهای بین المللی نبرید!
درازآویز زینتی را به سمینارهای بین المللی نبرید!

جمله/گروه فرهنگ و هنر: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در زمان حکومت رضاشاه پهلوی تاسیس شد. هدف این مجموعه، کشف واژه های عربی دخیل در زبان و جایگزین کردن آن ها با واژه های فارسی بود. فرهنگستان با فوت رضاشاه تعطیل شد و سپس محمدرضا شاه پهلوی، پس از ۹ سال مجددا این فرهنگستان را […]

جمله/گروه فرهنگ و هنر: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در زمان حکومت رضاشاه پهلوی تاسیس شد. هدف این مجموعه، کشف واژه های عربی دخیل در زبان و جایگزین کردن آن ها با واژه های فارسی بود. فرهنگستان با فوت رضاشاه تعطیل شد و سپس محمدرضا شاه پهلوی، پس از ۹ سال مجددا این فرهنگستان را با همان هدف سابق راه اندازی کرده و نام آن را هم به “بنیاد شاهنشاهی و فرهنگستان های ایران” تغییر داد. این فرهنگستان تا زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی، به فعالیت خود ادامه داد. پس از انقلاب، در سال ۱۳۶۹ این سازمان با نام سابقش، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، راه اندازی شد و همان طور که امروزه از فعالیتش عیان است، هدف این مجموعه کشف واژه های انگلیسی و غربی است و کاری به واژه های عربی ندارد.
اطلاعات دقیقی در دست نیست که فرهنگستان زبان و ادب، در زمان رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی چقدر نتیجه داد؛ احتمالا کوچکترین تاثیری نکرده. در واقع آنچه آن زمان اتفاق افتاده به ما هیچ ربطی ندارد. ما آنچه که امروز می بینیم را بررسی می کنیم و آن این است که، احیای زبان با این شیوه، ابدا ممکن نخواهد بود. این همه هزینه برای اداره کردن یک مجموعه که می خواهد واژه جایگزین کند، کار عجیبی است. زیرا متخصصان زبان و ادبیات فارسی، معتقدند تغییر در زبان و گویش یک ملت، با تصویب قانون و تبلیغات کردن که میسر نمی شود! گاهی صدسال زبان می برد که واژه ای کاملا از دایره لغات جامعه حذف شده یا واژه ای جایگزین واژه ای
دیگر شود.
به اساس کار فرهنگستان زبان و ادب فارسی نقدهایی وارد است و حالا مدتی است ویژه برنامه ای با هدف پاسداشت زبان فارسی در اخبار بیست و سی تدارک دیده شده و با توجه به اینکه این اقدام، کاملا خارج از حیطه و تخصص این اخبار است، سال های سال هم ادامه پیدا کند حتی نمی تواند یک کلمه را اصلاح کند. آنچه کارشناسان فرهنگستان و ادب و اتاق فکر چنین برنامه های تلویزیونی باید به آن توجه ویژه داشته باشند این است که اولا هرواژه ای، معادل دقیقا هم معنای خودش در زبان های دیگر ندارد. دوما اینکه اگر مکتشف یا مخترع یک پدیده، نام خودش را روی پدیده مکشوف گذاشته یا نامی طبق سلیقه اش برای آن برگزیده، به معنی تهاجم آن زبان به زبان های دیگر نیست.
شما نمی توانی نام های قراردادی و علمی را تغییر دهی و مثلا در سمینارهای بین المللی به آپاندیس بگویی آویزه، یا به کراوات بگویی درازآویز زینتی و فکر کنی خیلی هنر کرده ای. درباره واژه های دخیل نیز باید قدم به قدم فرهنگ را جاانداخت و این ممکن است به اندازه یک نسل طول بکشد. نگاهی به واژه های جایگزین فارسی که جای خود را در جامعه باز کرده اند بیندازید؛
مثل پیامک.
اینطور نبوده که امروز در فرهنگستان قانون شود به جای SMS بگوییم پیامک و فردا همه بگویند چشم. آنقدر تکرار شده که به مرور زمان جای خودش را باز کرده. این اهمیت مرور و تکرار و تداوم جهت جایگزینی، آنجا بیشتر عیان می شود که به آنچه حضرت فردوسی کرده رجوع کنیم. فردوسی به جای سی سال زمان صرف کردن و سرودن شاهنامه می توانست یک اداره تاسیس کند و دستور بدهد که مردم از واژه های مغولی استفاده نکنند. اما شیوه ای که انتخاب کرد یک قرن تمام زمان برد تا نتیجه بدهد، عمر خودش هم به دیدن حاصل کار کفاف نداد و هنوز هم شاهد واژه های مغولی معمولی مثل خانم و آقا در زبان فارسی هستیم؛ اما فردوسی یقینا زبان فارسی را نجات داد، زیرا آنچه که انجام داد، فرهنگسازی بود.
و حالا که امروز فرهنگستان ادب و برنامه هایی نظیر بیست و سی، دست افشان و پایکوبان از اقدامات به خیال خودشان سازنده، ایراد می گیرند که چرا از کلمات بسیار معمول بیگانه استفاده می کنیم و در کمال شگفتی جایگزین هایی که پیشنهاد می دهند بعضا عربی است، متخصصین به حق ادبیات فارسی و روشنفکران جامعه نگران غلط های املایی و دستوری هستند که خیلی آهسته در مکاتبات مجازی در حال جایگزین شدن اند و باید برای آن ها اقدامات اساسی انجام داد. دیگر اینکه از بین رفتن حرمت واژه ها و تغییرات فاحش معنایی آن ها، فاجعه تر از استفاده از معادل غربی آن هاست. اتفاقی که با عملکرد اشتباه مسئولین مرتبط یا غیر مرتبط به ادب، رخ داده و بیش از این ها در حال رخ دادن است و کسی هم ابراز نگرانی جدی نمی کند.
یادتان نرود وقتی به مردمتان “قول” می دهید و بعد مثل آب خوردن زیرش می زنید و شیوه “من نبودم دستم بود” را پیش می گیرید، بلایی سر مفهوم والا و ارزشمند واژه قول آورده اید که ده نفر مثل فردوسی هم اگر زنده شوند، نمی توانند جوان امروزی را قانع کنند که وقتی کسی از این کلیدواژه استفاده می کند، سنگ هم از آسمان ببارد باید پای حرفش بماند. قول، یک مثال است و این اتفاق دارد برای خیلی واژه های متعالی تر و بعضا مقدس تری رخ می دهد که وقتی جایی شنیده می شوند و با پوزخند دیگران مواجه می شویم، تازه میفهمیم ماجرا چقدر بیخ دار است.
تکرارشان نمی کنیم که خودتان می دانید؛ پس عجالتا این فرهنگستان را تعطیل کرده یا تغییر کاربری دهید و به برنامه سازان بگویید روی مسئله ای که با نگاه تخصصی یقین داریم نتیجه ای نخواهد داشت، تمرکز نکنند و نگران کنداکتور نباشند که موضوعات مهم تری برای برنامه سازی هست. همین یک ستون متن را هم اگر به عنوان مشتی نمونه خروار بررسی کنید، می بینید که نصف کلماتش عربی است. پس اول باید بررسی کرد کدام گروه از دخالت واژه ها، تهاجم زبان بیگانه ااست. بعد تفاوت “درست لغت نامه ای” و “درست محاوره ای” را یاد گرفته و اینجاست که تازه نگران دستور زبان و تاثیرات بلند مدتش می شوید و غلامعلی حداد عادل و همکاران را میفرستید سوی کار دیگری!