سال ۹۵ مسعود نیلی که اقتصاددان و از نیروهای نزدیک به حسن روحانی رییسجمهور سابق بود طی مطلبی هشدار داد که ایران در معرض شش ابرچالش قرار دارد، ابرچالشهایی که در اثر سوءمدیریتِ چند دولت ایجاد شدند، از یک مشکل ساده و معمولی رشد کردند، به معضل تبدیل شدند و امروز به سطحی از پیچیدگی […]
سال ۹۵ مسعود نیلی که اقتصاددان و از نیروهای نزدیک به حسن روحانی رییسجمهور سابق بود طی مطلبی هشدار داد که ایران در معرض شش ابرچالش قرار دارد، ابرچالشهایی که در اثر سوءمدیریتِ چند دولت ایجاد شدند، از یک مشکل ساده و معمولی رشد کردند، به معضل تبدیل شدند و امروز به سطحی از پیچیدگی رسیدند که مدیریت بر آنها، نیاز به عزم و همت ملی دارد، ابرچالشهایی چون «ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی» و «محیطزیست» که متأسفانه در دولت پیشین هیچ اقدامی برای تدبیر این ابرچالشها انجام نگرفت و بیراه نیست اگر بگوییم این ابرچالشها به حال خود رها شدند و بخشی از اعتراضات امروز کارمندان و بازنشستگان و فعالان اجتماعی نتیجه همین بیتدبیریها است که از دولت قبل به دولت سیزدهم به ارث رسیده است.
در هر دولتی ممکن است مشکلاتی به اوج برسد و تبعات خود را به افکار عمومی نشان دهد اما تدبیر درست، ورود منطقی و حل عالمانه مسأله است نه ارائه راهکارهای توهمآلوده و آلوده به حماقت.
دو روز قبل یکی از مدیران وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در تبیین مشکل ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، گویا تنها یک راه حل به ذهنش رسید که کیش و قشم را بفروشد و مانند برخی مدیران که برای توجیه بیتدبیریهای خود از خارج کشور مثال میآورند، گفت: چنین اقداماتی در دنیا سابقه دارد و به ماجرای یونان و فروش جزایر برای حل مشکل ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی اشاره کرد. البته دولت سیزدهم بلافاصله به موضوع، واکنش نشان داد و سخنگوی دولت خطاب به این مدیر گفت از خودتان هزینه کنید نه از خاک ایران و این مقام وزارت کار پس از اظهارات جنجالی پیرامون کیش و قشم برکنار شد.
سجاد پادام مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خصوص صندوقهای بازنشستگی، گفته بود با ادامه روند فعلی ممکن است مجبور شویم کیش و قشم و خوزستان را بفروشیم تا حقوق بازنشستگان را بدهیم.
مرکز روابطعمومی و امور بینالملل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد: در پی اظهارات حاشیهساز و خلاف واقع مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، درخصوص ناتوانی دولت در پرداخت حقوق بازنشستگان، وی با دستور معاون رفاه و امور اقتصادی این وزارتخانه از سمت خود برکنار شد.
سجاد پادام در واکنش به این موضوع در صفحه توییتر خود نوشت: «ما که رفتیم اما شما صداقت را، صراحت را، شفافیت را و اصلاحات را دوست نداشتید».
درخصوص این بخش از سخنان «پادام» چند نکته را لازم به طرح میدانیم: نخست اینکه یکی از ویژگیهای مدیران موفق این است که به همان اندازه که بر منابع و مصارف مدیریت میکنند و برای این بخشها، برنامه دارند و برابر طرح و برنامه، اقدام میکنند، در سخنان و اظهارات رسمی خود نیز با برنامه ذهنی سخن میگویند.
نکته دوم اینکه مدیرانی چون «پادام» که در سخن گفتن، هر ایدهای که از ذهنشان گذر کند را بر زبان میآورند، در عرصه عمل نیز هیچ طرح و برنامهای ندارند و هر کار و هر راهکاری که به ذهنشان بگذرد را اجرایی و عملیاتی میکنند و اسیر «آزمون و خطا» در مدیریت هستند و هزینه بسیاری از این رهگذر به مردم، بیتالمال و کشور تحمیل میکنند.
نکته سوم اینکه نگاه این مدیران، نگاه مصرفی است و میانهای با مدیریت مصرف و مصرف بهینه ندارند و برعکس عادت کردند منابع و سرمایهها را تا خط پایان، بخورند و ببلعند و به انتها برسانند گویی که برای سرمایهسوزی آمدند نه سرمایهسازی و با مفاهیمی چون خلق سرمایه کاملاً بیگانه هستند.
نکته چهارم اینکه برای این افراد، مفهومی به نام وطن، خاک و سرزمین هیچ اهمیتی ندارد و درکی از حدیث شریف «حبُّالوطنِ مِنَ الإیمان» ندارند و لدیالإقتضاء آمادگی کامل دارند تا خاک و وطن را نیز چون عهد قبیح قجری بفروشند که به زعم خود مشکل را
تدبیر کنند.
نکته آخر اینکه برای این قسم مدیران، مردم و شهروندان و افکار عمومی نیز واجد کمترین ارزشی نیست و حتی زمانی که متوجه شدند سخنان آنان افکار عمومی را آزرده است، قیافه حق به جانب میگیرند و دم از صداقت و صراحت و شفافیت میزنند اما به افکار عمومی توضیح نمیدهند چرا برای هیچ مشکلی، راه حل خردمندانه ندارند و سرشار
از حماقتند ؟
جای قدرد انی از دولت سیزدهم دارد که به حساسیت افکار عمومی احترام گذاشت و شبانه اقدام به عزل چنین مدیری کرد ضمن اینکه توضیحات سخنگوی دولت نیز به خوبی گواه بود که دولت رییسی نیز چنین نگاه و نگرشی برای مشکلات کشور ندارد و به فروش خاک و کشور نمیاندیشد و امیدواریم مدیر مورد نظر روزی متوجه این حقیقت شود که آنچه که گفت از سرِ «حماقت» بود نه «صداقت».