سایه‌های تهدید بر سر کودکان کار فضای مجازی
سایه‌های تهدید بر سر کودکان کار فضای مجازی
هر چند تجربه کودکان در فضای مجازی می‌تواند توانمندی‌ها و خلاقیت‌های شگفت‌انگیزی را به آنها بیاموزد، اما باید با هوشی و آگاهی از اثرات منفی، آن‌ها را به کاربردهای مسئولانه‌تر و متعادل‌تر در این دنیای دیجیتال هدایت کنیم.

نداسادات بنی کمالی خبرنگار- ۷ ماهش بود که از میله آویزان می‌شد. ۱۳ ماهش بود که پایش را ۱۸۰ درجه باز می‌کرد. تقریبا ۳سالش بود که در برنامه‌ «اعجوبه‌ها»ی کشور چین شرکت کرد و با اجرای حرکات نمایشی لقب کودک شگفت‌انگیز را گرفت و بعد به گات تلنت استرالیا رفت و چند وقت بعد از باشگاه لیورپول سر در آورد و یک چهره رسانه‌ای مطرح شد اما او را نپذیرفتند و تمریناتش را خطرآفرین توصیف کردند؛ اما حالا ۱۰ ساله است و باشگاه «سپاهان» اصفهان از توقف صفحات رشد آرات حسینی خبر داده است و این روزها هم خبری از او کمتر می شنویم! آرات بیش از اینکه قربانی پدرش باشد، قربانی شده در فضای مجازی است. فضای مجازی، جایی است که کودکان به طور ناخودآگاه با اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و محتواهای متنوع روبه‌رو می‌شوند. اما آیا تبدیل کودکان به اینفلوئنسرها در این محیط، تنها به تأثیرگذاری مثبت ختم می‌شود؟ بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که این فرآیند همراه با چالش‌ها و ریسک‌هایی نیز است.

کاهش انتخاب‌های آزادانه
کودکان به عنوان اینفلوئنسرها ممکن است درگیر تشویق به انتشار محتواهایی شوند که به وضوح توسط والدین یا تجاری‌ترین منابع تحریک می‌شود. این می‌تواند منجر به کاهش انتخاب‌های آزادانه و تعامل با محتواهای مختلف شود.
کودکان ممکن است به عنوان اینفلوئنسرها به محتواهای غیرسازنده و غیرمناسب دسترسی داشته باشند و این موضوع می‌تواند منجر به خطر مصرف نادرست اطلاعات و محتوا شود.
وقتی کودکان به عنوان اینفلوئنسرها در فضای مجازی فعالیت می‌کنند، تحت فشار اجتماعی قرار می‌گیرند تا محتواهایی با ارزش و متفاوت ارائه دهند. این می‌تواند به تجربه‌های ناراحتی روانی منجر شود، به مرور تغییر هدف اصلی به پیشایندگی مالی در آنها پدید می آید. کودکان به عنوان اینفلوئنسرها ممکن است در پیشایندگی مالی به جای انتقال پیام‌های مثبت، بازتاب‌دهندگانی از تجربیات و محصولات تجاری شوند که این موضوع می‌تواند منجر به از دست دادن هدف اصلی تأثیرگذاری مثبت شود.در دنیای دیجیتال، مسئولیت و تربیت کودکان به‌گونه‌ای است که آنها بتوانند از تجربیات مثبت به عنوان اینفلوئنسرها بهره‌برداری کنند. گاهی تشویق به ارتقاء ارزش‌ها و انتقال پیام‌های سازنده و آموزش مهارت‌های امنیتی، شناختی و تفکر انتقادی قربانی دلفریب بودن می شود.
کودکان به عنوان اینفلوئنسرهای دیجیتالی همچون موجودات غریبه ای هستند که در فضای مجازی به دست والدین خود سلاخی می شوند.
در دور و نزدیک والدینی را می شناسیم که با مثبت شدن اولین تست بارداری پیج اینستاگرام فرزندشان را راه می اندازند و به تبلیغ کودک متولد نشده مبادرت
می ورزند و به دنبال جذب آگهی برای کودک متولد نشده خود هستند. این اقدامات از والدینی بیشتر سر می زند که خودشان اینفلوئنسرند اما به آنچه که توجه ندارند امنیت و آسایش کودکشان است و بزرگترین هدفشان ساخت کودکی تجاری، دلفریب و جذاب و خواستنی از جگرگوشه شان است.
همه ما شاهد این طوفان عجیب و غریب بوده‌ایم؛ فضای مجازی که تمامی نقش‌ها و ابعاد دنیای واقعی را در خود متحول می کند اما در این دره‌ بی‌کران از ارتباطات دیجیتالی، یک گروه بزرگ از کودکان، که هنوز نیمه‌راه را در مسیر رشد طی نکرده‌اند، با تصمیم والدین به آن پرتاب می شوند بدون آنکه بخواهند بدانند بر سر کودکان در این دنیای جدید، شیوه‌های جدید و اتاق شیشه ای چه بلایی می آید. از طریق تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی، آنها محیطی دست‌نخورده از ابزارهای غیرمحدود را برای خلق، انتشار و تأثیرگذاری در دست دارند اما از آن به بدترین شکل ممکن استفاده می کنند.
اما این بهره‌برداری که گاهی به تبدیل شدن به اینفلوئنسرهای کودک می‌انجامد، چه چالش‌ها و چه امکاناتی را به همراه دارد؟ در این ماجرای جدید که محصول قرن تازه است، کودکان با مفاهیمی چون ایجاد محتوا، تعامل اجتماعی، مسئولیت‌پذیری و خلاقیت آشنا می‌شوند آنها نه تنها به مخاطبانی دیجیتالی تبدیل می‌شوند اما شماری از آنها توانایی‌های خود را تا جایی برای تبدیل شدن به موجوداتی تأثیرگذارتر در زندگی فردی و اجتماعی از دست داده و به موجودات مسخ شده فضای مجازی تبدیل می‌شوند.
نگاهی به این نسل جدید از کودکان، همچون متضررین آینده، حقایق جدید بسیاری را در برما آشکار می کند که شاید آرات تنها یک نمونه از هزاران نمونه آن باشد.
اما با این توانایی‌های عجیب، نگرانی‌های جدی نیز بر سر راه است. آیا این کودکان می‌توانند در این بزرگراه دیجیتالی، همچنان راهی ایمن و مسئولانه را طی کنند؟ آیا توانایی‌های آنها به جهت‌گیری در مسیرهای مثبت و تأثیرگذار سازماندهی می‌شود؟
هم‌زمان با تحولات جهان دیجیتال، ما نیاز داریم که درکی عمیق از این نسل جدید پیدا کنیم و به آنها راهی به سمت بهره‌برداری مسئولانه و خلاقانه از این امکانات بدهیم.

پرتاب از دنیای کودکی به ساحل نامعلوم اینفلوئنسری
وقتی کودکان، همان ارواح خندان و زنده‌ فریادکش فضای باز را ترک می‌کنند تا در دنیای ابداع و خلاقیت فضای مجازی رقص کنند، آیا می‌دانیم به چه ماجراهایی در این مسیر پا خواهند گذاشت؟ به نظر می‌رسد که نگاهی عمیق‌تر به این تحول، تاریکی‌هایی که باید پیش‌بینی کرد را نمایان می‌کند.
یکی از اثرات بدی که همراه با تبدیل کودکان به اینفلوئنسرها رخ دهد، از دست دادن معنا و مفهوم واقعی از کودکی است. با فروش داستان‌های خود، محتواهای فرهنگی و حتی هویت‌های شخصی به دیگران، کودکان درگیر مسئولیت‌ها و فشارهایی می‌شوند که دنیای معصومانه کودکی جایی برای آن ندارد. همانطور که یک کودک کار گل فروش در پشت چراغ قرمز ترحم برانگیز و ناراحت کننده است کودکی که در فضای مجازی فلان برند را تبلیغ می کند نیز رقت انگیز است چرا که این کودکان به نمایندگان تجاری تبدیل شده، واقعیت کودکی‌شان از دست می‌رود و به نوعی در جریان سیاق و سنجاق شدن به جذابیت‌های دنیای دیجیتالی، در آن غرق می‌شوند.
ترسناک‌تر از آن، شکل‌گیری مفهوم‌های نادرست از موفقیت و ارزش شخصیت‌هاست. هنگامی که کودکان در معرض تمجیدها و تعریف‌هایی قرار می‌گیرند که بیشتر بر اساس تعداد دنبال‌کننده‌ها و لایک‌ها استوار است، آیا والدین نمی‌ترسیم این مفاهیم جدید از موفقیت و ارزش روی آینده خود آنها تأثیرگذار باشد؟
همچنین، تبدیل شدن کودکان به اینفلوئنسرها ممکن است به ایجاد فشار روانی و نگرانی در آنها منجر شود. رقابت برای جلب توجه و تأثیرگذاری در فضای مجازی می‌تواند به تنش‌های روانی، ترس از عدم قبولی و حتی افزایش اضطراب در کودکان منجر شود.
کودکان به عنوان اینفلوئنسرها ممکن است به دلیل افزایش شهرت و تعداد دنبال‌کنندگان، هدف اصلی توجه قرار گیرند. این موضوع می‌تواند آن‌ها را به تعرض‌های بیشتری نسبت به تهدیدات امنیتی و خطرات اینترنتی مواجه کند.
تبدیل شدن به اینفلوئنسر ممکن است به کودکان کمک کند که در فضای مجازی خلاقیت خود را به نمایش بگذارند، اما در همان زمان می‌تواند به تخلیات و همبستگی‌های اجتماعی در دنیای واقعی آسیب برساند و یا ارتباط آنها را با دنیای واقعی قطع کند.
اطلاعاتی که والدین از کودکان در فضای مجازی ارسال و اشتراک می‌کنند، برای همیشه در اینترنت باقی می ماند و به آنها در آینده آسیب می‌زند و حتی تمایل به رقابت و نیاز به پیشرفت در جامعه مجازی می‌تواند به افزایش استرس و اضطراب در کودکان منجر شود.
والدین کودکان اینفلوئنسر ممکن است بخواهند بیشتر از حد خصوصیات کودک خود را به اشتراک بگذارند، که این موضوع می‌تواند به افشاگری زودرس و خطرات امنیتی منجر شود. همچنین تغییر شکل برای مطابقت با استانداردهای جهانی، افزایش تمایل به پیروی از رژیم‌های غذایی نامناسب و حتی افزایش خطر اختلالات رفتاری از دیگر مواردی است که می توان به آن اشاره کرد حتی ممکن است به نوعی از انزوای اجتماعی رنج ببرند و از تعاملات واقعی با دیگران دور شوند.تبدیل کودکان به اینفلوئنسرها شاید از نظر والدین اثرات زیبایی را همراه خود داشته باشد، اما نباید از دست دادن جنبه‌های مخرب این حضور تجاری را نادیده بگیریم. به آنها اجازه دهیم که در دنیای دیجیتال کشف‌هایی داشته باشند، اما همراه با آن نگرانی‌های جدی را نیز بررسی و مدیریت کنیم تا کودکان به عنوان شهروندان آینده، با اطلاعات و توانایی‌هایی درست به سمت پیشرفت حرکت کنند.
به طور خلاصه، هر چند تجربه کودکان در فضای مجازی می‌تواند توانمندی‌ها و خلاقیت‌های شگفت‌انگیزی را به آنها بیاموزد، اما باید با هوشی و آگاهی از اثرات منفی، آن‌ها را به کاربردهای مسئولانه‌تر و متعادل‌تر در این دنیای دیجیتال هدایت کنیم.

  • نویسنده : ارسالی توسط نداسادات بنی کمالی