به گزارش روزنامه جمله، برابر برخی آمار نسبتاً دقیق، برای سال تحصیلی جدید بیش از ۱۶ میلیون دانشآموز در سراسر کشور باید در کلاسهای درس حاضر شوند که برنامهریزی ویژهای را طلب میکند که مدیران وزارت آموزش و پرورش و دیگر دستگاهها و نهادهای دولتی بایست از ماهها قبل به این کار اقدام میکردند.
دقیقاً در روزی که مدیران ارشد وزارتی و همچنین مدیرانکل آموزش و پرورش در استانها و شهرستانهای سراسر کشور به این مدرسه و آن مراسم میرفتند و با قیچیهای نونوار، رُبانهای قرمز را پاره میکردند یکی از معاونان وزارت آموزش و پرورش خبر از یک فاجعه داد که در شرایطی که مهر تحصیلی آغاز شده است هنوز ۷۹۰ هزار دانشآموز در مدارس ثبتنام نکردهاند
در توضیح این خبر آمده است که ۱۵۴ میلیون جلد کتاب درسی برای دانشآموزان چاپ شده است و افرادی که کتاب درسی خود را در سامانه https://irtextbook.ir سفارش دادهاند، اول مهر کتاب خود را از مدرسه دریافت کردند. با این وجود طبق آخرین آمار اعلام شده از سوی محمد علویتبار؛ معاون سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، ۸۹۰ هزار دانشآموز هنوز کتابهای درسی خود را سفارش ندادهاند که از این تعداد، ۱۰۰ هزار نفر در مدارس ثبتنام اما کتاب درسی خود را سفارش ندادهاند و ۷۹۰ هزار نفر در مدارس ثبتنام نکردهاند.
در برخی اخبار و تحلیلها گفته شد که مشکلات پیش آمده در تابستان امسال از جمله ممانعت برخی مدارس دولتی عادی برای ثبتنام از دانشآموزان با نمرات ضعیف یا عدم ثبتنام به بهانه «نداشتن جا» باعث سردرگمی و بلاتکلیفی خانوادهها شده است و هنوز ۷۹۰ هزار دانشآموز موفق به ثبتنام در مدارس نشدند.
البته این تحلیل که تلاش دارد برخی مدیران آموزش و پرورش و همچنین مدیران مدارس را مقصر در این ماجرا معرفی کند، میتواند تا حدی درست باشد اما با آمار ۷۹۰ هزار دانشآموز نامعقول بهنظر میرسد. این تعداد دانشآموز تقریباً به تعداد دانشآموزان دو استان هستند و رقمی نیست که با ممانعت از نامنویسی توسط مدیران مدارس ایجاد شده باشد ضمن اینکه خانوادهای که برای نامنویسی فرزند خود در یک مدرسه مقاومت میکند قطعاً آن اندازه حساست دارد که تا روز اول مهر فرزند خود را بلاتکلیف رها نکند.
باور ما این است که بخش قابل توجهی از این افراد، به دلیل مشکلات اقتصادی موفق نشدند و در حقیقت نتوانستند فرزندان خود را ثبتنام کنند و چه بسا بسیارانی از این آمار، عزم خود را جزم کردند که کودکان خود را روانه بازار کار کنند احتمالاً به این دلیل که پدر و مادر بیمار یا از کار افتاده دارند، مستأجر هستند و درآمد مالی آنان کفاف یک زندگی معمولی را نمیدهد.
اگر مدیران دولتی که خود مشکل درآمد و مسکن ندارند، از باب تفنن سری به بازار اجاره مسکن در همین دوماه اخیر میزدند متوجه میشدند برخی خانوادهها درگیر چه موضوعاتی هستند که به چنین نقطهای میرسند که فرزند خود را از رفتن به مدرسه منصرف میکنند.
به باور ما در چنین وضعیتی کمترین مشکل و تقصیر بر گردن دستگاه تعلیم و تربیت است و بیشترین تقصیر بر عهده سیاستسازانی است که متوجه نیستند طی چند سال اخیر و با بیثباتیهای اقتصادی چه آواری بر سر جامعه فروریخته است.
نکته مهم بعدی این است که ۷۹۰ هزار دانشآموز در سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم یعنی آینده کشور و اگر این آیندهسازان به دامن آموزش رسمی بازنگردند و همچنان در کوچه و بازار رها باشند، بخش اعظمی از آنان به انواع آسیبها دچار خواهند شد، موضوعی که دولتمردان و نمایندگان مجلس نباید شانه خود را از بار مسئولیت خالی کنند.
اگر نگاهی به بازار کیف و کفش و همچنین لوازمالتحریر که طی چند روز گذشته در صدر اخبار بود بیندازیم متوجه میشویم برخی خانوادهها چه اندازه تحت فشار مالی هستند که توان لازم را ندارند تا فرزند خود را به مدرسه بفرستند.
نکته نهایی که بر آن تأکید داریم این است که ریشه اصلی مشکل بازماندن از تحصیل، در اقتصاد و معیشت مردم است و اگر برای این بخش تدبیر و تصمیمی نکنند، سال آینده این رقم به دو برابر خواهد رسید.