طبق معمول هر وقتی که سوژه‌ای برای نوشتن به ذهنم خطور می‌کند، پیاده‌روی می‌کردم و با آن کلنجار می‌رفتم. به مغازه‌ای که لوازم خانگی می‌فروخت، رسیدم. همین‌طور بی‌دلیل جلوی ویترینش ایستادم و به تصاویر رنگارنگی که «ال‌سی‌دی»های غول‌پیکرش نشان می‌دادند، نگاه کردم. کمی بعد زوج جوانی کنار من ایستادند و بدون توجه به حضورم، راجع […]

طبق معمول هر وقتی که سوژه‌ای برای نوشتن به ذهنم خطور می‌کند، پیاده‌روی می‌کردم و با آن کلنجار می‌رفتم. به مغازه‌ای که لوازم خانگی می‌فروخت، رسیدم. همین‌طور بی‌دلیل جلوی ویترینش ایستادم و به تصاویر رنگارنگی که «ال‌سی‌دی»های غول‌پیکرش نشان می‌دادند، نگاه کردم. کمی بعد زوج جوانی کنار من ایستادند و بدون توجه به حضورم، راجع به «مارک»های مختلف لوازم خانگی و اینکه کدامشان بهتر است، باهم حرف زدند و سپس به فروشگاه رفتند تا احتمالا از فروشنده دراین‌باره پرس‌و‌جو کنند… .

۱

مردم در انتخابات نقش مهمی دارند. شاید بشود گفت مهم‌ترین وظیفه را دارند، زیرا با رأی آن‌هاست که عده‌ای برای اینکه در حوزه خرد و کلان کشور تصمیم بگیرند و مثلا اوضاع را بهتر کنند، وارد مجلس می‌شوند. این مسئله گرچه نافی اهمیت وظیفه و مسئولیت کاندیداهای انتخابات و نقش حضور آگاهانه، بخردانه و مدبرانه آن‌ها در فرایند انتخابات نیست اما به نظرم هم‌چنان کفه ترازو به سمت حضور مردم سنگینی می‌کند. اصلا به نوعی می‌شود انتخابات را به بازار عرضه و تقاضا تشبیه کرد. عده‌ای خود را در معرض انتخاب‌شدن قرار می‌دهند و مردم می‌بایست تصمیم بگیرند. بنابراین نیست اگر انتظار داشته باشیم شهروندانی که برای خرید لوازم خانگی تحقیق می‌کنند تا با آگاهی هرچه بیشتر اقدام به خرید کنند، برای رأی دادن به فرد یا افرادی نیز، دست‌کم به همین اندازه جست‌وجوگر باشند؛ زیرا رأی آن‌هاست که به مدت چهارسال بخشی از سرنوشتشان را تعیین می‌کند و امیدوارم با من هم‌عقیده باشید که بالطبع، انتخابات از خریدن لوازم خانگی اهمیت بیشتری دارد.

۲

نقش ما -اهالی رسانه- هم در این میان بسیار پررنگ است؛ منظورم چیزی فراتر از بازی‌های ژورنالیستی، ایجاد جذابیت‌های کاذب یا واقعی و «تیترزدن»های منفی و مثبت است. در این روزگاری که اخبار و اطلاعات و فضای مجازی سیطره عظیمی بر لحظه‌های جامعه گذاشته‌اند و گاهی در جهت عکس آگاه‌سازی عمل می‌کنند، رسانه می‌تواند و باید سطح آگاهی و شناخت جامعه را بالا ببرد، برای مردمی که تشنه شنیدن و خواندن واقعیت‌ها هستند، خوراک فکری و روحی مناسبی فراهم کند و به مسئله بالاتر رفتن سطح مطالبات و داشتن تفکر وسیع‌تر کمک کند.

البته طبق معمول می‌شود از «مانیفست» و «ارزش»ها و… گفت و ایرادهای بی‌شمار فضای رسانه‌ا‌ی را توجیه کرد اما من ترجیح می‌دهم به پیاده‌روی‌ام ادامه دهم و با سوژه‌هایی که گاه به ذهنم خطور می‌کنند، کلنجار بروم؛ شاید بدین ترتیب سطح آگاهی و مطالبات فردی‌ام بالاتر برود!