فریب، پوششی جذاب است اما تاریخ مصرف کوتاهی دارد و انسان‌های حقیر این را نمی‌دانند. کنکاش در مفهوم ماهوی پدیده اطلاع‌رسانی با اصولی انکارناپذیر و بلاتغییر در تعریف اصالت ژورنالیسم توأم است که فقدان باور آن‌ها دلایل اصلی انحراف در محدوده رسانه می‌باشد. محدوده‌ای که تا پیش از استیلای تکنولوژی بر دنیای اطلاعات مکتوب، منحصر […]

فریب، پوششی جذاب است اما تاریخ مصرف کوتاهی دارد و انسان‌های حقیر این را نمی‌دانند. کنکاش در مفهوم ماهوی پدیده اطلاع‌رسانی با اصولی انکارناپذیر و بلاتغییر در تعریف اصالت ژورنالیسم توأم است که فقدان باور آن‌ها دلایل اصلی انحراف در محدوده رسانه می‌باشد. محدوده‌ای که تا پیش از استیلای تکنولوژی بر دنیای اطلاعات مکتوب، منحصر به جراید بود.

امروز اما سایت‌ها و کانال‌های مجازی در کنار نشریات بخش عمده‌ای از این فرایند فرهنگی را به دوش می‌کشند. بی‌شک اولین شاخصی که فرهنگ رسانه به آن اصرار دارد، رسالت اطلاع‌رسانی است. با این مانیفست، اخبار بدوا به‌طور پیاپی منتشر و سپس تأیید یا تکذیب می‌گردند. اما آسیب زمانی رخ می‌نماید که اصل صداقت در این میانه مغفول بماند و دستیابی به منافع بی‌توجه به اسناد و اخلاق، هرگونه طراری را در استفاده از رسانه مقبول بنمایاند. پول، قدرت، حسادت، کینه و بخل، بالقوه از مهم‌ترین عوامل بروز و ظهور مفسده در این راستا هستند؛ شاخص‌های ویرانگری که محمل عروسی هزار داماد موسوم به ژورنالیسم سیاه می‌گردند.
پیامد آن‌ها همچون نشر اکاذیب، سیاه‌نمایی، تشویش اذهان عمومی، ترور شخصیتی، تحمیق توده‌ها و لمپنیسم پوپولار، پدیده‌های بالفعلی هستند که رسانه‌های مبتلا به این بزه در روند تولید محتوای خویش ارائه نموده و بر آن می‌دمند. عموما هرکدام از اهرم‌هایی مانند پول و حسد و قدرت و غیره، دغدغه طیفی خاص برای تأمین منافع و مطامع می‌باشند اما در پروژه هجوم رسانه‌ای این ابزار در کوتاه‌ترین زمان، خاصیت تکمیلی را برای آفات دیگر به عهده گرفته، وارد بازی شده و نقش نیروی محرک را ایفا می‌کنند.
رکن دوم نقش ابزاری دارد که همان رسانه‌ای غیر متعهد به صداقت برای انعکاس اکاذیب است. بازی روانی مهوعی که بر پایه سوءاستفاده از اعتماد مردم به رسانه و تزریق تدریجی اما وسیع اطلاعات کذب از یک سو و دامن زدن بر شیوع ناامنی روانی در میان توده‌ها استوار است. ساختاری تکمیلی که پس از شایعه اجرا می‌شود و پروسه تخریب را ادامه می‌دهد؛ ترفندی مستعمل با صبغه فراوان تاریخی.
تفاوت فاحش ژورنالیسم سیاه با پدیده‌ای همچون شایعه در این است که شایعه، مولود حرام‌زاده‌ای است که منبع آن سعی در پنهان نمودن خویش دارد اما ژورنالیسم سیاه که مرحله بعد از شایعه را تغذیه می‌نماید، تخریبی عیان اما بی‌سند با توالی لجام‌گسیخته‌ای در نشر اکاذیب و تهمت و هتاکی است. کنش‌های سلسه‌واری که در ویترین‌های متنوع بروز کرده و با خیانت به قداست قلم سعی در القای تصویری مخدوش از حقیقت به ذهن مخاطب دارند.
کیست که نداند بازی روانی با این ساختار، دام مندرسی است که در طلوع حقیقت، محکوم به شکست است. نیازی به واکنش نیست. بی‌تفاوتی، کاراترین پادزهرها و سکوت، سرشار از ناگفته‌هاست.