اگر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و اطرافیان او که به علت عشق به اسرائیل و دلارهای نفتی کشورهای عربی با ایران خصومت می ورزند، می خواستند حاکمیت ایران و دیگر دشمنان کوچک بین المللی آمریکا را برای دستیابی به سلاح هسته ای متقاعد کنند، به شیوه ای غیر از آنچه اکنون عمل می کنند، […]

اگر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و اطرافیان او که به علت عشق به اسرائیل و دلارهای نفتی کشورهای عربی با ایران خصومت می ورزند، می خواستند حاکمیت ایران و دیگر دشمنان کوچک بین المللی آمریکا را برای دستیابی به سلاح هسته ای متقاعد کنند، به شیوه ای غیر از آنچه اکنون عمل می کنند، عمل نمی کردند.
سیاست خارجی دونالد ترامپ و اطرافیانش برای هر عاقلی تعجب آور است. رژیم دیکتاتوری کره شمالی را می توان بدترین رژیم روی زمین دانست که رهبر آن به شکلی بسیار توهین آمیز، مردم کشورش را به بردگی کشیده است اما ترامپ با رهبر کره شمالی رفتاری دوستانه و ملایم دارد و کار به جایی رسیده است که قدم گذاشتن بر خاک کره شمالی را «افتخاری بزرگ» برای خود می داند. در واقع این رفتار ترامپ، میزان تحقیر ارزش هایی مانند آزادی و دموکراسی را توسط او نشان می دهد، ارزش هایی که آمریکا همواره خود را الگویی برای آن می دانسته است. ترامپ قدم گذاشتن بر خاک کشوری که نظام آن بدترین دشمن این ارزش ها است را افتخاری برای خود می داند. رئیس جمهور آمریکا با چنین اقداماتی، سخنان مقامات دولت خود را بی اعتبار کرد که همواره نظام های ایران و کوبا و ونزوئلا را به این بهانه که دیکتاتوری هستند، محکوم می کنند در حالی که این کشورها در مقایسه با رژیم وحشی پیونگ یانگ، کشورهایی بسیار آزاد و دموکراتیک محسوب می شوند.
اگر سئوال شود چه چیز موجب شده است دونالد ترامپ دوستدار پیونگ یانگ شود ولی با سه نظام ایران و کوبا و ونزوئلا به شدت دشمنی ورزد، پاسخی جز این پیدا نمی کنیم که کره شمالی سلاح هسته ای در اختیار دارد. طبعا ممکن است ترامپ انگیزه های دیگری هم داشته باشد مانند اصرار به تخریب همه دستاوردهای رئیس جمهور سابق باراک اوباما، اما تنها نتیجه ای که رژیم های مختلف از این رفتار دوگانه ترمپ می گیرند این است که تسلیحات هسته ای برای تضمین امنیت آنها بسیار مفید است. بدون شک تهدید ترامپ علیه ایران مبنی بر این که به هرگونه دست درازی این کشور به «هر آنچه آمریکایی است» با چنان قدرتی واکنش نشان خواهد داد که موجب محو ایران شود، به منزله تحریک ایران به ادامه دادن به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای است، تلاشی که بعد از امضای توافق هسته ای با دولت اوباما در سال ٢٠١٥ متوقف شد. به ویژه که اصطلاح «محو کردن» (obliteration) که ترامپ به کار برد برای بیان تاثیر استفاده از سلاح هسته ای به کار برده می شود.
حتی اگر گفته شود هدف ترامپ از این گونه رفتارها، تشویق تهران به از سرگیری تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای نیست، اما این گونه رفتار کردن از نظر گروه حاکم بر واشنگتن، فواید متعددی دارد. نخست آن که به این گروه امکان می دهد حملات خود علیه ایران را با هماهنگی متحد نزدیک خود بنیامین نتانیاهو تشدید کنند. همچنین این رفتارها موجب غلتیدن هرچه بیشتر حاکمان سعودی در آغوش آنان خواهد شد به طوری که این حاکمان آشکارا به آرمان فلسطین خیانت کنند در حالی که حاکمان سعودی تا پیش از به قدرت رسیدن سلمان و پسرش از حرکت در این مسیر خودداری می کردند.
سیاست ترامپ در قبال تهران، سیاستی کوته بینانه و ابلهانه است زیرا تنها نتیجه آن حرکت ایران به سوی دستیابی به سلاح هسته ای خواهد بود. تهران می داند که ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری به دشواری می تواند با حمله نظامی به ایران دست به ماجراجویی بزند. نتیجه این خواهد شد که ایران خود را به نیروی بازدارنده هسته ای مجهز خواهد کرد که تهدیدی علیه آمریکا و همچنین عربستان سعودی خواهد بود.