مجید عابدینی راد شدیداً دمغ بودم وقتی حدود ساعت ۱۱ شب رضا خبر داد که داره می آد پهلوم. همین قدر که پا شدم و رفتم سمت آشپزخونه تا زیر کتری شیر دارم رو روشن کنم یه حس خوبی به سراغم اومد! با انرژی کسب شده از همون حس خوب اشتیاق به حرف زدن […]

 

مجید عابدینی راد

شدیداً دمغ بودم وقتی حدود ساعت ۱۱ شب رضا خبر داد که داره می آد پهلوم. همین قدر که پا شدم و رفتم سمت آشپزخونه تا زیر کتری شیر دارم رو روشن کنم یه حس خوبی به سراغم اومد! با انرژی کسب شده از همون حس خوب اشتیاق به حرف زدن با رضا، خیلی سریع یه نظم مختصری به خونه ام دادم. چیزی طول نکشید که رضا زنگ در کوچه رو زد.

رضا که نشست گفت: تو این احساس رو نداری که اوضاع بدجوری حالت آرامش قبل از طوفان رو داره؟  گفتم: سفته بازهای بی شمار ارز و طلا و ملک بدنبال نقد کردن دارایی هاشون هستن!

می دونی این جماعت دلال پیشه و اهل قمارهای بزرگ و خانمان برانداز حالت حیونهایی رو هم دارند که قبل از وقوع یک سانحة طبیعی مثل زلزله از پیش شروع به زوزه کشیدن می کنند!

رضا کمی خودش رو جمع و جور کرد و گفت: عابد انگاری تو نسبت به مذاکره ای که ماکرون برای پائین آوردن تنش ها بین ایران و آمریکا قراره با مسؤلین مملکت داشته باشه خوش بین نیستی!؟

یک دونه گیلاس به دهان گذاشتم و گفتم: شاید اقدام ماکرون که اساسش روی تجدید معافیت های خریداران نفت ایران در قبال پایبندی ایران نسبت به تعهداتش مثل قبل و دست کشیدن از غنی سازی های اخیرش هست در کوتاه مدت بتونه جواب بده! ولی من راستش راهی نمی بینم که بشه شرایط مذاکره ای با آمریکا توی جوّ فعلی فراهم بشه!

رضا بلند شد و گفت: عابد تو بنشین تا من خودم چای رو بریزم و بیارم و همینطور که به سمت قوری می رفت گفت: یعنی یک راست می ریم به سمت یک درگیری نظامی، مگه نه؟

گفتم: والا رضا شاید این درگیری شکلی مستقیم بین ایران و آمریکا رو پیدا نکنه و بیشتر بره توی مایة یه جنگ نیابتی! رضا که داشت چای توی فنجون ها می ریخت گفت: یعنی می خوای بگی یک درگیری بین اسرائیل و حزب اله لبنان! همینطوره؟

گفتم: آره، بعید نیست چون ترامپ که دست و پاش برای شروع جنگ با تصمیمات اخیر کنگره بسته هست و اسرائیل هم که سالهاست نیتی به غیر از کشوندن آمریکا به جنگ با ایران رو نداره! از یک جا کافیه جرقه اش بخوره و همونطور که روسیه پیش بینی کرده به کل منطقة خاورمیانه کشونده بشه! حرف های جنگ طلبانة نتانیاهو توی این روزها و احضار نخست وزیرهای سابق لبنان به ریاض شاید نشونه هایی از این احتمال باشن!

گفتم: نه، ترامپ بدنبال پیروزی ست؛ یا از طریق جنگ و یا از طریق مذاکره براش فرقی نداره! الان هم می ره به دنبال بیشتر شلوغ کردن اوضاع و تهدید و شاید جور کردن چند تا آتش سوزی روی نفتکش ها و اسکورت کردن کشتی ها و معرفی بیشتر ایرون به عنوان یک خطر بزرگ…!

رضا گفت: پس تو می خوای بگی که اگه آمریکا قصد عقب نشستن یا سازش با ایرون رو داشت تا حالا یه اقداماتی رو در این جهت انجام داده بود! نه؟

گفتم: درسته. اگر حداقل بولتون و پمپئو رو توی این یکی دو هفتة بعد از نشست سران بیست کشور کنار گذاشته بود می شد یه امیدی به بهبود اوضاع بست! ولی دیدی که هیچ خبری نشد!

اینجا بود که رضا نگاهی به ساعتش انداخت و دستپاچه چند جرعه چای پشت سر هم نوشید و بلند شد و گفت: عابد جون من باید برم چون می ترسم دیر به مسافر حونه برسم!

من هم پا شدم و در میون در به رضا گفتم: من که عقلم بیشتر از این قد نمی ده! شاید هم یک واقعة غیر منتظره ای یک دفعه شرایط رو به سمت باز کردن این گرة کور برد!؟  رضا توی پله ها قبل از پائین رفتن گفت: یعنی الان، توپ توی زمین بخته؟!

٭ ٭ ٭

صبح که از خواب بیدار شدم، خبر توقیف کشتی انگلیسی کلی سر و صدا باه انداخته بود، با خودم فکر کردم، دفعه بعد که رضا بیاد، توپ، تو زمین بخت هست یا نه؟!