![](https://jomlehonline.ir/wp-content/themes/aban/img/none.png)
مسعود سلیمی آشنايي من با اسم احمد شاملو از سالهاي آغازين دهه ۴۰ خورشيدي شروع شد؛ هفتهنامه «كتاب هفته» كه بعدها به «كيهان هفته» تغيير نام داد در سال ۱۳۴۰ زير نظر احمد شاملو، روزهاي يكشنبه منتشر ميشد و من يكي از مشتريهاي پر و پا قرص آن بودم؛ هفتهنامهاي بود در قطع كمي كوچكتر […]
مسعود سلیمی
آشنايي من با اسم احمد شاملو از سالهاي آغازين دهه ۴۰ خورشيدي شروع شد؛ هفتهنامه «كتاب هفته» كه بعدها به «كيهان هفته» تغيير نام داد در سال ۱۳۴۰ زير نظر احمد شاملو، روزهاي يكشنبه منتشر ميشد و من يكي از مشتريهاي پر و پا قرص آن بودم؛ هفتهنامهاي بود در قطع كمي كوچكتر از رقعي و نزديك به ۲۰۰ صفحه از داستان و خبرهاي هنري گرفته تا مطالب علمي و ادبي كه در آن روزها در محافل روشنفكري جاي خود را باز كرده بود در ۳۶ شماره نخست كتاب هفته كه يدالله رويايي و هوشنگ كاووسي هم در اداره آن مشاركت داشتند، چندين و چند ترجمه و نوشته از احمد شاملو به چاپ رسيد از جمله «افسانه گيلگمش» كه نخستينبار در ايران معرفي ميشد و بعدها در ۱۳۸۲ توسط نشر چشمه هم منتشر شد.
به غير از كتاب هفته، رفتهرفته در نشريات ديگري هم با نام و آثار شاملو بيشتر آشنا شدم؛ هفتهنامه خوشه، كيهان فرهنگي و روزنامه خوب آيندگان هم از جمله امكاناتي بودند كه احمد شاملو به عناوين مختلف با آنها همكاري ميكرد. در سالهاي آغازين دهه ۵۰ خورشيدي شبهاي شعر انجمن فرهنگ گوته و انجمن ايران و آمريكا فرصت مناسبي بود تا با چهره و شعرخواني گيرا و ماندگار احمد شاملو از نزديك آشنا شوم. در اين ميان ماهنامه انديشه و هنر، ويژه الف- بامداد- به تاريخ فروردين ۱۳۴۳ كه چندين سال بعد به دستم رسيد مرا در شناخت بيش از بيش تفكر و كارهاي شاملو ياري داد.
٭ ٭ ٭
شاملو مانند بسياري از روشنفكران و هنرمندان جذب تفكر اشتراكي شد و به فعاليتهاي سياسي پرداخت و اگرچه تفكر اشتراكي را تا پايان زندگياش دنبال نكرد اما به عنوان يك انسان و بهطور خاص يك هنرمند سياسي پابرجاي باقي ماند. در سال ۱۳۳۲ پس از كودتاي ۲۸ مرداد و با بسته شدن فضاي سياسي ايران، مجموعه شعر «آهنها و احساس» در چاپخانه از ميان رفت و بر اساس برخي نوشتههاي باقيمانده از آن دوران با حمله ماموران امنيتي به خانه شاملو برخي از آثار او از ترجمه تا شعر و داستان و همچنين بخشي از يادداشتهاي مربوط به كتاب كوچه به سرنوشت نامعلومي دچار ميشود. پس از چند روز فرار از دست ماموران، شاملو در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگير و به عنوان زنداني سياسي به زندان موقت شهرباني و سپس زندان قصر منتقل ميشود. اقامت اجباري در زندان فرصتي بود تا علاوه بر شعر، شاملو به بررسي شاهنامه بپردازد و دست به نگارش پيشنويس دستورزبان فارسي بزند، شاملو در زمستان ۱۳۳۳ و پس از تحمل يك سال حبس از زندان آزاد ميشود.
در سال ۱۳۳۰ شعر بلند «۲۳» و مجموعه اشعار «قطعنامه» از شاملو به چاپ رسيد اما در نهايت در سال ۱۳۳۶ بود كه با انتشار مجموعه اشعار هواي تازه نام شاملو «الف، بامداد» به عنوان شاعري برجسته به ثبت رسيد. شاملو كه پس از آشنايي با نيما سرايش در قالبهاي نو را آغاز كرده بود در «هواي تازه» از منظر فرم و تجربههاي شعري، قالبي متفاوت را در شعر نو عرضه ميكند. در ۱۳۳۹ مجموعه شعر باغ آينه منتشر ميشود كه مقام او را در شعر معاصرفارسي و بهطور خاص در شعر نو به اوج ميرساند. شاملو، معروفترين ترانههاي عاميانه معاصر فارسي همچون پريا و دختراي ننه دريا را در همين سالها سروده است.
٭ ٭ ٭
شاملو در فروردين ۱۳۴۱ با آيدا سركيسيان آشنا ميشود، رويدادي كه به عنوان يك نقطه عطف، زندگي شخصي و هنري او را دگرگون ميكند. در سالهاي زيستن در كنار آيدا، شاملو برخي از آثار ماندگار خود به ويژه در زمينه شعر را خلق ميكند. شاملو دو مجموعه «آيدا، درخت و خنجر و خاطره» و «آيدا در آينه» را تحت تاثير آشنايي با آيدا ميسرايد. شاملو درباره آيدا و تاثير او در زندگياش ميگويد: «هرچه مينويسم براي اوست و به خاطر او… من با آيدا آن انساني را كه هرگز در زندگي خود پيدا نكرده بودم، پيدا كردم»
زندگي شخصي، اجتماعي و هنري احمد شاملو و اظهارنظرهاي او با واكنشهاي متفاوتي روبهرو بوده است؛ هنگامي كه او در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه بركلي كاليفرنيا در نشست مربوط به بررسي هنر و ادبيات و شعر معاصر فارسي، درباره فردوسي و شاهكار او شاهنامه، نظراتي مخالفت آراي عمومي ايرانيان ابراز كرد، مورد انتقاد شديد حتي از سوي بسياري از دوستدارانش قرار گرفت و كار به بحث و جدلهاي فراواني كشيده شد يا بازبيني ديوان حافظ از سوي شاملو، هم با نقدهاي مخالف بسياري روبهرو شده و حافظشناسان از جمله بهاءالدين خرمشاهي با نگاه شاملو به حافظ و شيوه تصحيح او مشكل دارند. مرتضي مطهري نيز در كتابي با عنوان تماشاگه راز از حاصل كار شاملو در اصلاح ديوان حافظ انتقاد كرده است.
٭ ٭ ٭
مانند هر هنرمند بزرگ ديگر، مانند ديگر شاعران ماندگار كه در قله هنر و ادبيات ايران زمين ميدرخشند از الف بامداد گفتن و نوشتن، به درازاي يك زندگي، فرصت و توان و آگاهي ميخواهد. اين چند خط را با شعري از دفتر شعر «در آستانه» كه نوشته فرزندانم در صفحه آغازين خود را به مناسبت يكي از زادروزهايم دارد به پايان ميبرم:
ما نيز گذشتهايم
چون تو بر اين سياره بر اين خاك
در مجال تنگ سالي چند
هم از اينجا كه تو ايستادهاي اكنون
فروتن يا فرومايه
خندان يا غمين
سبك پاي يا گران بار
آزاد يا گرفتار
ما نيز روزگاري
آري…!
ما نيز گذشتهايم
٭ ٭ ٭
احمد شاملو در شامگاه يكشنبه دوم مرداد ۱۳۷۹ در خانه خود در دهكده پرديس درگذشت. پيكر او روز پنجشنبه ششم مردادماه در امامزاده طاهر كرج به خاك سپرده شد؛ الف، بامداد، شاعري است براي هميشه.