آداب و رسوم و آئین های ملی مذهبی ایرانیان باستان، یکی از عوامل شادی و خوشی مردم بوده است تا آنان از آرامشی دلپذیر بی نصیب نمانند. به گفته کارشناسان، بررسی جشن‌ های ایرانی و زمان برگزاری آنها نشان دهنده ویژگی‌ هایی مشترک در میان همه آنهاست. پیوند با پدیده ‌های طبیعی و کیهانی و […]

آداب و رسوم و آئین های ملی مذهبی ایرانیان باستان، یکی از عوامل شادی و خوشی مردم بوده است تا آنان از آرامشی دلپذیر بی نصیب نمانند. به گفته کارشناسان، بررسی جشن‌ های ایرانی و زمان برگزاری آنها نشان دهنده ویژگی‌ هایی مشترک در میان همه آنهاست. پیوند با پدیده ‌های طبیعی و کیهانی و اقلیمی، دوری از غم و مویه، احترام و پاسداشت به همه مظاهر طبیعت، دوری از خشونت و بدرفتاری نسبت به گیاهان و حیوانات، پاکیزگی و پاسداری از محیط زیست و موارد دیگر بوده است.
با این وجود برخی از باستان شناسان معتقدند که اساسا جشن در ایران باستان جنبه دینی داشته است. یکی از این جشن ها در نیمه تابستان برگزار می شد که به جشن چله معروف است و همانند بلندترین شب سال، بلندترین و گرم ترین روز سال هم برای ایرانیان باستان، فرصتی و محملی برای گردهم آیی و افزایش روحیه جمعی بوده است.

پاسداشت مظاهر طبیعت
به گفته یک متخصص تاریخ ایران باستان جشن هایی مبتنی بر ماه وجود داشته است که باید ماه و روز با هم منطبق می بوده اند؛ هر روز از ماه به نام خودش نامگذاری می شده است. در نتیجه ۱۲ ماه سی روزه در سال داشته ایم. «در نهایت از انطباق ماه و روز جشن های ایرانیان باستان تعیین می شده است. این جشن ها با تطابق فروردین روز با فروردین ماه، شروع شده و با اسپندارمزد روز با اسپندارمزدماه خاتمه می یافته است. این استاد دانشگاه شهد بهشتی درخصوص جشن تیرگان هم گفت: جشن تیرگان زمانی اتفاق می افتاد که تیر روز از تیرماه با هم منطبق می شوند. احسان افکنده افزود: واژه «تیر» یا «تیشتر» تلفظ دیگری است از ایزد یا خدای موکل باران، آب های نازل و آسمانی. اهمیت این روز برای جشن به دلیل اهمیت موکل آب در ایران باستان یعنی خدای آب ها یا باران که به آن جشن آب ریزگان هم گفته می شده است.
معنی اولیه این جشن ارتباط با آب داشته که در اقیلم پر از خشکسالی فلات ایران کمبود آب و باران بوده است؛ بنابراین مردم دست به دعا می شده اند برای این ایزد که او باران را جاری کند.

مناسبت جشن ها با شرایط جغرافیایی
در ایران باستان به شادی اهمیت فراوانی می‌دادند، زندگی برمبنای شادی استوار بود و غم و اندوه و گریه را کاری اهریمنی می‌دانستند که خدا آن را دوست ندارد. از این رو در هر فرصت و مناسبتی تلاش می‌کردند گرد هم آیند و در کنار هم سختی‌ها را با محبت به یکدیگر و شادی سپری کنند تا به زندگی زیبایی بخشند. یک پژوهشگر تاریخ با بیان این مطلب گفت: جشن چله تموز قرینه جشن شب یلدا است اما اطلاعات زیادی راجع به آن در دست نیست.
به اعتقاد کورش صالحی به دلیل اینکه ساختار اقتصادی ایران باستان کشاورزی و دامداری بود، بسیاری از جشن‌ها و مناسبت‌های باستانی به زمین، شرایط جغرافیایی و انسان باز می‌گشت. جشن چله تموز، چنانکه از نامش پیداست در چله تابستان برگزار می‌شده است، یعنی هنگامی که چهل روز از تابستان گذشته باشد. جشن چله تموز جشنی است که گرد و غبار روزگاران بر آن نشسته و آگاهی‌های زیادی درباره آن وجود ندارد. این جشن با نام‌های دیگر هم دیده شده که برخی از آن‌ها مانند «نوروز بل» را می‌توان با جشن چله تموز قرینه سازی کرد.

جشن نیلوفران
صالحی بیان کرد: در نزدیکی جشن تموز، جشن نیلوفران برگزار می‌شده است که علت برگزاری آن دقیقا مشخص نیست. ابوریحان بیرونی اشاره می‌کند که در ششم تیرماه مردم جشنی برگزار می‌کرده‌اند که به آن جشن نیلوفران می‌گویند. این جشن می تواند با آیین چله تموز، جشن‌ها و مراسم آب و آبریزان در ارتباط باشد چرا که برخی پژوهشگران ادعا می‌کنند علت این جشن، روییدن گل های نیلوفر در این ماه است و ممکن است با جشن تموز ارتباط داشته باشد اما قطعاً آن نیست.
وی تصریح کرد: در شب یلدا یا همان شب چله در اول زمستان، بلندترین شب سال جشن گرفته می‌شده است که فلسفه خاص خود را داشته است. از آن‌جا که فرهنگ ایرانی مبنای طبیعی، فرهنگی و ملی داشته است بی گمان جشن چله تابستان که آغاز بلندترین روز سال است می‌تواند اهمیت فراوان داشته باشد.
وی افزود: شب چله و چله تموز در واقع به لحاظ طبیعی قرینه هم هستند زیرا یکی بلندترین شب سال و دیگری بلندترین روز سال است. بر این اساس شاید بتوان گمانه زد که چله تموز در آغاز بلندترین روز سال جشن گرفته می‌شده اما شواهدی که اکنون وجود دارد به ما نشان می دهد که این جشن در “امرداد ماه” برگزار می‌شده است.