مسعود سلیمی با گذشت نزدیک به ۱۱۳ سال از انقلاب مشروطیت، هنوز این رخداد بزرگ ایران زمین، تمام و کمال نتوانسته در آینه ای پاک و روشن نگاه کند. با وجود منابع زیادی که به ویژه در سی سال اخیر درباره انقلاب مشروطیت نوشته شده، اما کمتر پیش آمده که با گذر از نگرش های […]

مسعود سلیمی
با گذشت نزدیک به ۱۱۳ سال از انقلاب مشروطیت، هنوز این رخداد بزرگ ایران زمین، تمام و کمال نتوانسته در آینه ای پاک و روشن نگاه کند.
با وجود منابع زیادی که به ویژه در سی سال اخیر درباره انقلاب مشروطیت نوشته شده، اما کمتر پیش آمده که با گذر از نگرش های سیاه و سفید، لایه های خاکستری این دگرگونی مهم که از تقاضای ایجاد «عدالتخانه» آغاز و تاسیس مجلس شورای ملی انجامید، با بی نظری و فارغ از جناح و ایدئولوژی، بدون غلطیدن به جانب غرب و شرق مورد بحث و بررسی قرار گرفته باشد. روایتگران، پژوهشندگان و نویسندگانی که به نقل پژوهش یا نگارش درباره انقلاب مشروطیت پرداخته اند، یا در زمره مشروطه خواهان و طرفداران مشروطه بوده و یا به هر دلیلی با آن مخالف و گاه با تیشه به ریشه آن زده اند. به عبارت روشن تر، پس از نزدیک به ۱۱۰ سال از امضای قانون مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار (۱۴ جمادی الاخر ۱۳۲۴ هجری مقارن با ۱۳ مرداد ۱۲۸۶ خورشیدی) هم هنگامی که سخن از مشروطه به کیان می آید، همه چیز هم چنان گرد دو محور مشروطه پرستی و مشروطه زدایی می چرخد و سردمداران هر یک از این (دو قطب) همدیگر را به واپس گرایی و خرافه و استبداد از یک سو و ترویج فرهنگ غرب گرایی و ضد دینی متهم می کنند، اما با نگاهی به پشت سرمان، با ورق زدن صفحات تاریخ در بیش از یک قرن پیش به این واقعیت می رسیم که جهان به ویژه اروپا در آستانه ورود به عصر جدیدی از تاریخ خود، به تعبیری «رنسانس» تازه قرار گرفته بود. در چنین شرایطی که در شمال ایران، امپراتوری روسیه نژادی در حال زوال و تبدیل به حکومتی کمونیستی بود و در غرب هم بازمانده کوچک امپراتوری عثمانی در حال پوست انداختن بود که بعدها به نام ترکیه، به همت و تلاش افسران جوان به رهبری کمال آتاتورک، به سوی جذب فرهنگ غرب، پیش می تاخت، ایران پس مانده دوره قاجار نمی توانست و نباید از حضور چنین تحولاتی، در همسایگی اش بی خبر می ماند، تاثیر نمی گرفت و در جست و جوی هوای تازه بر نمی آمد.
٭ ٭ ٭
هر چند از انقلاب مشروطه کم و بیش شنیده بودم اما در سال های آغازین دهه ۴۰ خورشیدی بود که برای نخستین بار با کتابی آشنا شدم که تا آن زمان به تعبیری مهم ترین، نوشته روایی از تاریخ مشروطیت به حساب می آمد؛ تاریخ مشروطیت ایران نوشته احمد کسروی را در کتابخانه کوچک یکی از عموهایم که اهل کتاب و مطالعه و تفکرات چپی هم داشت، پیدا کردم. عمویم در محله ای بین خیابان مولوی و مهدی خانی و امیریه آن روزها، در مشیر السلطنه می نشست و من که ماهی دست کم، دو سه بار به دیدن عمو و زن عمو و پسرهایش می رفتم، یکی از دلخوشی هایم سرک کشیدن به کتابخانه عمویم بود و عمو باوجود وسواسی که نسبت به نگهداری و چیدمان کتاب هایش داشت، اجازه می داد گاهی، دستی به کتاب هایش بکشم، به یادم می آید که عمو آبونمان ماهنامه سخن و مجله خواندنی ها بود و از میان کتاب هایی که داشت یکی دو اثر هم از آندره ژید، مثل سکه سازان دیده می شد و به طور طبیعی هم کلی کتاب زیر میزی جیبی هم در کتابخانه او دیده می شد.
تاریخ مشروطه، از جمله کتاب هایی بود که عمویم، خیلی نسبت به آن حساسیت داشت اما یادم می آید یکبار، برای چند روز کتاب را به امانت گرفتم، بردم خانه خودمان چون دایی روزنامه نگارم می خواست به مناسبت ۱۳ مرداد، روز مشروطیت برای نوشتن مطلب از آن استفاده کند.
٭ ٭ ٭
هنگامی که سخن از منابع مربوط به انقلاب مشروطیت پیش می آید، کتاب «تاریخ مشروطیت» نوشته احمد کسروی به عنوان یک منبع پایه در ضبط و ربط و روایت رویدادهای سیاسی از یک دوره مهم تاریخ ایران، مورد توجه قرار می گیرد، در حالی که از آن نمی توان به عنوان یک کتاب تاریخی با نگرش فلسفی یاد کرد.
٭ ٭ ٭
در نگاه نخست به «انقلاب مشروطیت» وجه سیاسی و اجتماعی آن به ذهن متبادر می شود. هنگامی که از انقلاب مشروطیت حرف می زنیم، نام علما و روحانیونی چون سید محمد طباطبایی و بهبهانی مسئله بست نشینی در شاه عبدالعظیم و سفارت انگلیس و جلوتر از همه این ها، سخن از ایجاد «عدالتخانه» مطرح می شود، به عبارت دیگر در گام نخست، مردم از بی عدالتی به تنگ آمده بودند و بحث قانون اساسی و مجلس و آزادی های مدنی و اجتماعی در آغاز راه، دل مشغولی مردم و زعمای انقلاب نبوده است، اما تاریخ مشروطیت ایران زمین را می توان و باید با تاریخ معماری، موسیقی، ادبیات، روزنامه نگاری و سینمای کشورمان هم مرتبط دانست.
نگاه تک بعدی به مشروطیت، بحث و جدل درباره «مشروطه» و «مشروعه» و نگاه تعصب آمیز به دست آوردها و از دست داده های بر آمده از مشروعیت، ما را با رویدادی ناقص، چونان کودکی ناکامل به دنیا آمده رو به رو می کند.
٭ ٭ ٭
با یک دوست دانشجویی که پایان دکترایش را به عنوان «مقایسه تطبیقی انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی» در فرانسه می گذراند، مدتی از راه دور همکاری می کردم که باعث شد، بیش از همیشه با مشروطه در این آشنا شوم. در این رهگذر و در میان انبوده منابعی که در دست داشتم، کتابی بود و هست به نام «ایران در آستانه مشروطیت» یا «در سرزمین آرزوها» که از نگاه یک جهانگرد انگلیسی روایت می شد، نویسنده در قید حیات نیست اما با اجازه از روح آن مرحوم عنوان این مطلب وام گرفته از اوست.