![](https://jomlehonline.ir/wp-content/themes/aban/img/none.png)
پس از سال ها، این روزها باز هم اخباری جدی از انتقال تیمی از پایتخت به شهرهای دیگر به گوش می رسد. شاید باورش سخت باشد اما هنوز هم حرف هایی مبنی بر حضور سایپا در کرج می شنویم. پروژه ای که یک بار بدون هیچ دستاوردی شکست خورد. در حالی که پیش از این […]
پس از سال ها، این روزها باز هم اخباری جدی از انتقال تیمی از پایتخت به شهرهای دیگر به گوش می رسد. شاید باورش سخت باشد اما هنوز هم حرف هایی مبنی بر حضور سایپا در کرج می شنویم. پروژه ای که یک بار بدون هیچ دستاوردی شکست خورد. در حالی که پیش از این فکر می کردیم استفاده از برخی راه های جواب پس نداده از جمله سواستفاده از فوتبال آن هم در پایتخت کاملا منسوخ شده و دیگر کسانی برای رسیدن به اهداف خود به دنبال یتیم کردن تیمی از تهران نخواهند بود در عین ناباوری دیده می شود که هنوز هم انتقال تیمی از تهران به شهری دیگر روی بورس است. مدیرانی که هنوز هم برای مطرح کردن خود به دنبال طرح های زودبازده و البته صددرصد شکست خورده هستند.
آنهایی که رفتند و برنگشتند!
در مزمت این اتفاق، نگاهی به تجربه های قبلی نشان می دهد که تلاش، دستور و امضای مدیر یا مدیرانی که اصولا از ریزه کاری های فوتبال خبر ندارند و البته برای کارشان کمترین تحقیقی از مقصد مورد نظرشان نمی کنند، هیچوقت جواب نداده و تیم منتقل شده توسط آنها که برای خوشامد مردم شهر مورد نظر اتفاق می افتد کاملا از بین رفته و بدبختانه مردم شهر مورد نظر نیز لذتی از این انتقال نمی برند. بازخوانی روند انتقال تیم هایی مانند پاس، صبا، استیل آذین و … نشان می دهد چیزی جز نابودی در انتظار نخواهد بود. کسی این روزها از پاس همدان و صبای قم خبر دارد!؟ دو تیمی که حداقل یکی از آنها، یعنی پاس یکی از ریشهدارترین تیم های تاریخ فوتبال ایران محسوب می شد.
آنهایی که رفتند و برگشتند
دو تیم سایپا و پیکان را می توان دو تیمی که دانست که پس از انتقال به استان های دیگر، پس از چند سال که مشخص بود نمی توانند هیچ هواداری پیدا کنند دست از پا درازتر به تهران بازگشتند تا روند همیشگی خود را در پیش بگیرند و با قبول اینکه هواداری ندارند به بازی های خود پرداختند و سعی در رشد سرمایه های جوان کردند.
مهمترین سوالی که همه ورزشی ها و البته مسئولان مورد نظر که موجبات انتقال این دو تیم را به استان های البرز و قزوین فراهم کردند باید از خود بپرسند که دقیقا دلیل انتقال های مورد نظر چه بود تا پس از چند سال سرمایه سوزی و به هم ریختن ساختار اداری و … به محل ابتدایی خود برگشتند.
همه سوزی حاصل تصمیمی خودخواهانه
همان موقعی که تیم هایی مانند سایپا و پیکان و صبا و پاس و … دستاویزی برای پرآوازه شدن برخی مدیران شده بودند تیم هایی در استان مقصد بودند که می توانستند با رسیدگی بیشتر به سطح اول فوتبال ایران نزدیک شوند. هر کدام از استان های البرز و قزوین و قم و همدان تیم هایی داشتند که با رسیدگی بیشتر می توانستند خود را در بهترین شرایط ببینند چرا که هم از دل استان به وجود آمده بودند و هم هواداران فراوانی داشتند اما رسیدگی به آنها در صدر کارها قرار نگرفت تا اندک کمکی که به آنها می شد نیز با حضور تیم تازه وارد به باد فنا برود. حالا هم تیم های منتقل شده سوختند و هم تیم های ریشه دار هر استان.
اپیزود دوم؛ باز هم جریان سایپا و البرز
همه این ها را گفتیم تا برسیم به یکی از اخبار روی بورس این روزهای فوتبال ایران و لیگ برتر، باز هم انتقال تیمی از تهران به شهری دیگر اما این بار در شرایطی تاریخی تر! چرا که پیش از این و در سال های قبل تیم سایپا تهران به استان البرز و شهر کرج منتقل شد و بدون کمترین دستاوردی باز هم به تهران آمد.گویا تعدادی از مسئولان و نماینده های استان البرز در مجلس شورای اسلامی تصمیم بر آن دارند تا برای دومین بار اقدام به انتقال تیم نارنجی پوش سایپا به شهر کرج کنند. اتفاق مورد نظر همان طور که گفته شد یک بار دیگر نیز چند سال پیش صورت پذیرفت و تیم سایپا به کرج انتقال یافت تا اینکه پس از به حداکثر رسیدن مشکلات و ناهماهنگی ها، مسئولان ذیربط در اقدامی پسندیده، تیم را پیش از نابودی به تهران آوردند تا دوباره این تیم در پایتخت به کار خود بپردازد، جایی که مجوز دارد. اتفاقی که برای تیم هایی مانند صبا و پاس و استیل آذین و … نیافتاد و در نهایت نابودی کامل برای آنها را به دنبال داشت.
اتفاقی تاریخی برای یک مدیر
در جریان حرف وحدیث هایی که درباره انتقال تیم سایپا، یک اتفاق جالب نیز به چشم آمد. رضا گل محمدی این روزها به عنوان مدیرکل ورزش استان تهران مشغول به کار است و قطعا یکی از دغدغه های وی نیز بررسی و رسیدگی به همین پروژه انتقال تیم سایپا به استان البرز خواهد بود. اما اتفاق جالب برای این مدیر خوشنام این که وی در دوران حضور در استان البرز، در نهایت امضای پایانی پای برگه بازگشت تیم سایپا به تهران را زد و در تکراری عجیب و تاریخی باز هم باید برای انتقال و یا عدم انتقال همان تیم تصمیم گیری کند و امضای پایانی را پای ادامه حضور سایپا و در تهران و یا حضور این تیم در کرج را بزند.
تیم های فراوانی که باید به شهری دیگر گسیل شوند
سایپا یکی از تیم هاییست که زیر مجموعه بزرگی دارد. آنها در شش رده سنی، تیم فوتبال دارند و علاوه بر آن تیم هایی مانند فوتسال بانوان، واترپلو، والیبال، شطرنج و … را در مجموعه خود دارند که در صورت انتقال به شهری دیگر باید فکری به حال آنها کرد. تیم هایی که معلوم نیست پس از انتقال باز هم به فعالیت خود ادامه می دهند و نفرات مورد نظر آنها راهی کرج خواهند شد یا باید از ادامه فعالیت انصراف دهند. ضمن اینکه مجموعه سازه ای بزرگ این تیم نیز قطعا روش استفاده از آن تغییر خواهد کرد و چند زمین و خوابگاه و … در مدت زمان کمی از بین بروند.
سایپا کرجی شود و دو تیم کرجی نابود شوند؟
در این میان می توان به تیم های حاضر در استان البرز اشاره کرد که با حضور سایپا، به مرور نابود خواهند شد. مسلما همان مردم کرج نیز راضی تر هستند تا تیمی از استان خود پله پله بالا آمده بتواند در بالاترین سطح فوتبال ایران توپ بزند نه تیمی صنعتی از پایتخت که قطعا هزینه های فراوانی نیز به دنبال خواهد داشت. در فوتبال استان البرز دو تیم گل ریحان و شهدای رزکان وجود دارد که اولی برای بازی های لیگ دسته اول و دومی نیز برای حضور در بازی های دسته دوم خود را آماده می کنند و اتفاقا برخلاف تیم سایپا از هواداران خوبی سود می برند. مسلما مدتی بعد از حضور دوباره نارنجی پوشان در کرج، مسئولان که باید به این تیم کمک مالی هم کنند از پس هزینه ها برنمیآیند و بالاجبار کمک به تیمهای اصالتا کرجی قطع می شود تا دو تیم دیگر استان نیز که هوادارانی دارند و سال هایی در فوتبال حضور داشتند به مانند قبلی ها بخشکند و اثری از آنها در میان نباشد. در پایان این مطلب می توان عنوان کرد که اگر فقط و فقط یک تجربه از انتقال تیم ها به شهرهای دیگر، جواب مثبتی به دنبال داشت می شد از تقسیم تیم های مطرح در شهرهای مختلف خوشحال بود اما وقتی تاکنون حتی یک مورد مثبت نیز در این باره به چشم نمی آید و هیچ آینده درستی برای تیمهای منتقل شده نمی توان در نظر گرفت مشخص نیست که چرا مدیران و کسانی که به دنبال مطرح کردن خود با طرح هایی زودبازده هستند باز هم به دنبال همین سوژه دستمالی شده و تکراری و البته جواب پس نداده می روند.