![](https://jomlehonline.ir/wp-content/themes/aban/img/none.png)
هومن حکیمی دبیر گروه فرهنگی این بویی که میشنوید (بو رو واقعا میشنوند یا میبویند؟!) نشاندهنده این است که دارند خر داغ نمیکنند، بلکه واقعا دارند بلال میخورند و به شما هم تا آنجایی که امکان دارد، نمیدهند تا جانتان در بیاید! چیه؟ فکر کردید الکیه؟! فکر کردید شرکت ایران خودرو یا خدای نکرده سایپاست؟ […]
هومن حکیمی
دبیر گروه فرهنگی
این بویی که میشنوید (بو رو واقعا میشنوند یا میبویند؟!) نشاندهنده این است که دارند خر داغ نمیکنند، بلکه واقعا دارند بلال میخورند و به شما هم تا آنجایی که امکان دارد، نمیدهند تا جانتان در بیاید! چیه؟ فکر کردید الکیه؟! فکر کردید شرکت ایران خودرو یا خدای نکرده سایپاست؟ نخییییر، اینجا اونجا نیست، اینجاست!
قدیمها اوضاع خیلی بهتر بود، مثلا طرف یک تار سبیلش را میگذاشت وسط، کل دختر و خانوادهاش و وسایل جهیزیهاش و حتی آن لیف و صابونهای قدیمی حمام خانواده دختر را برمیداشت و میرفت! همه هم کاملا اعتماد داشتند به هم و به پدر و مادر خود و دیگران و همسایگانشان احترام میگذاشتند و عمرا در پمپبنزین سیگار میکشیدند!
گفتم قهوه، باز یاد مادر مرحوم «چاوز» افتادم چون پمپبنزین به بنزین ربط دارد و بنزین هم از مشتقات و همخانواده نفت است و نفت هم که «واس ماس» و دکل هم میتوانیم اگر پا بدهد، غیب کنیم و «ونزوئلا» در قاره آمریکاست و البته «مرگ بر آمریکا» اما ونزوئلا کلا تیریپش با این یانکیها فرق دارد و قهوه هم در برزیل زیاد است و برزیل با اینکه نزدیک ونزوئلا نیست اما در «کوپا آمریکا» با هم گاهی بازی میکنند اما واقعا «نیمار» در حد و اندازه «مسی» نیست و صدالبته به من ربطی ندارد که این «کریستیانو رونالدو»ی بیشعور، با آن خانم، پنج بهعلاوه یک کرد، جهت پارهای موارد و مذاکرات!
گفتم مذاکره یادم آمد که اصلا مطلب چیز دیگریست و الآن آن چیزی که میتواند یک مذاکره را پیش ببرد، داشتن یا نداشتن وثیقه به مقدار لازم است! خب اگر وثیقهتان را نمیتوانید جور کنید خیلی شکر میخورید که نماینده مجلس میشوید خب! اصولا نماینده مجلس شدن، کار هر کسی نیست و مرد کهن میخواهد و اینها!
گفتم مرد کهن، یاد «مایلی کهن» افتادم که یکبار در اردوی تیم ملی امید چند جوان رعنا را به خاطر مقادیری زیرابرو و کمی تختهنرد به فنای عظمی داد! اینجوری نبود که آن موقع؛ آن موقع بچهها بدون اینکه متادون و ترامادول مصرف کنند، توپ را میکردند توی گل!
گفتم گل، یاد این افتادم که یک نماینده مجلس خوب، نمایندهایست که بتواند به موقع گل بزند؛ حالا اگر گاهی از دستش یا پایش در رفت و گل به خودی هم زد، خیلی مهم نیست، مهم این است که گل بزند؛ حتی به «فدریکا موگرینی»!
گفتم موگرینی یاد کارتون «بچههای مدرسه والت» افتادم و آن ابهت جذاب خانم «دلگاریچی» و اسگلیسم مهربان آقای «پربونی» که البته هر کاری کردند نتوانستند «فرانچی» بچهپررو را به راه راست هدایت کنند! اصولا هدایت کردن آدمها به راه راست، قبل از هر چیزی نیاز به وثیقه تپل دارد و گاو نر میخواهد!
خب داشتم کمکم نگران میشدم که چرا امروز کسی از اتاق فرمان به من اشاره نمیکند که دهان قلمم را گل بگیرم و اینها که خوشبختانه همین لحظه یکی از این عزیزان دارد با حرکات دست، اشارات مبسوطی در جهت همین امر، به بنده میکنند! بنابراین همینجا از شما خداحافظی میکنم و خواهش میکنم درصورتیکه مقدور میباشد این چند تا قسط عقبافتاده وام ازدواج بنده را هم قاتی آن وثیقه ۱۰میلیارد تومانی، رد کنید برود قاتی باقالیها؛ جای دوری نمیرود!