داوود بصیری- نویسنده و ترانه‌سرا سیر تاریخی پیدایش پول رو که هم بزنیم یه حقایقی برامون روشن می‌شه. مثلاً معلوم می‌شه که ضرب‌المثل «تخم‌مرغ دزد شتر دزد می‌شود» یک پیام اخلاقی نیست بلکه پایان یک‌دوره‌ اجتماعیه! چراش رو عرض می‌کنم. فیلسوف روس «شیتیلاس بیابالا ولوبخین» ثابت کرده که بعد‌ از درجه‌ شتر دزد شدن، کار […]

داوود بصیری- نویسنده و ترانه‌سرا

سیر تاریخی پیدایش پول رو که هم بزنیم یه حقایقی برامون روشن می‌شه. مثلاً معلوم می‌شه که ضرب‌المثل «تخم‌مرغ دزد شتر دزد می‌شود» یک پیام اخلاقی نیست بلکه پایان یک‌دوره‌ اجتماعیه! چراش رو عرض می‌کنم. فیلسوف روس «شیتیلاس بیابالا ولوبخین» ثابت کرده که بعد‌ از درجه‌ شتر دزد شدن، کار سخت می‌شد و عملاً خیلیا دیگه فرصت پیشرفت نداشتن. شما مکافات پیچوندنش رو درنظر بگیر. نادخه دیگه! درنتیجه، بشر متمدنِ اجتماعیِ فهمیده‌ درک کرد که باید یک‌چیزی اختراع کنه که یه‌عالمش یعنی حتی سه‌هزار میلیاردش هم از شتر کوچیک‌تر باشه. جابه‌جاییش آسون باشه و بشر بتونه تا دلش می‌خواد پیشرفت کنه. اینجوری بود که پول اختراع شد. دلیل دیگه‌ای نداشت، والا قبل اون این‌کاره‌هاش با همون تخم‌مرغ و شتر کارشون راه می‌افتاد. جا داره همین‌جا از فیل و نهنگ هم تشکر کنیم که به‌نفع شتر کنار کشیدن تا شبهه‌ای توی گولاخی شتر نباشه. البته زرافه هم تو گزینه‌ها بود اما به‌خاطر لباس زرد جلفش کلاً ممنوع‌التصویر گردید و از بین گزینه‌ها خارج شد؛ هرچند در رسانه‌ها نسبت ‌به شکل ضایع خرطوم فیل اعتراض داشت که تبعیض شده، مجبور شدن ببرن توجیهش کنن که خرطوم فیل فقط یک دماغ نیست، خودش یک‌جور آپشنه! بگذریم؛ توی این قسمت به انواع «بیزنس‌من‌ها» و یا همان «پول به‌ چنگ ‌آورها» خواهیم پرداخت.

گروه اول؛ از اون سیاهه قشنگاش:
این گروه حتی از «بهروز وثوقی» فیلم «کندو» هم پر روترن. پشه‌ رو، روی هوا نعل می‌کنن. خودشون تنوعی دارن که بیا و ببین. توشون دکتر هست که جراحی زیبایی می‌کنه، باقلوا، اونم با مدرک سیکل! مهندس دارن که از خارج اومده ایران زن بگیره. معمولاً هم تا نگیرنش، بی‌وقفه زن می‌گیره! هنرمند داریم که توی محلشون بهش می‌گن اسکندر شغال، توی هنرکده بهش می‌گن استاد! این گروه دربست سیاه‌کارن و شریک مال مردم.

گروه دوم؛ از اون رنگ ‌و وارنگاش:
این گروه رندوم با نهادهای رنگارنگ قرارداد می‌بندن. می‌گم قراردادها… مادر بگرید! عسل! اصلاً اداره‌جات اسیرن که رانتشون رو بدن به اینا. واسه چی؟ من نمی‌دونم ولی اگه می‌خوای می‌تونم آدرس بدم بری بپرسی. فقط قربونت، شیش‌ماه پیش یکی مثه تو رفت بپرسه دیگه نیومد. ببین اگه این بی‌معرفتم دیدی سلام مارو بهش برسون. برو به‌سلامت. شیش‌ماه دیگه یکی‌رو می‌فرستم خبرتو بیاره!

گروه سوم؛ از اون زبر و زرنگاش:
آقا اینا بچه‌ کف بازارن؛ یعنی فلفل، از آب کره می‌گیرن. اینا همین‌جوری که توی بازار بچرخن، قد سه تا حجره کاسبن. شیطونا آخرش داماد یکی از این حجره‌ها می‌شن و صفا سیتی منگوله!

گروه چهارم؛ از اون خرمایی رنگاش:
ازنظر اونها گرسنگان اتیوپی و بیافرا موفق‌ترین تجار بین‌المللی هستند. اینا صفرای شماره حسابشون از دم پامنار تا خود سربالایی دماوند رو فرش می‌کنه ولی بیشتر از روزی یک‌دونه خرما اگه بخورن عذاب وجدان می‌گیرن. اینا وارثشون رو دق‌مرگ می‌کنن!

گروه پنجم؛ از اون سیاسی ببنداش:
این گروه خیلی نافرمن! اصلاً خارجی‌ان. کلاً معلوم نیست چیکار می‌کنن، چیکار کردن، چیکار بلدن بکنن، چیکار… ولش کن. اینا بی‌ سروصدا با یه آدمایی می‌بندن، بعدش یهویی دوستاشون انتخابات رو برنده می‌شن، بعدش اینا پولدار می‌شن! یعنی هویج می‌ذارن توی کلاه از توش خرگوش درمیارن. خوب پولی هم درمیارن، خوب. چجوریش رو الله‌وکیلی من نمی‌دونم. شمام اگه بفهمین به ‌ما نمی‌گین. راستش منم اگه می‌دونستم به ‌شما نمی‌گفتم. دروغ چرا؟ تاقبر آآآآ!
خب با اجازه‌تون تا شماره‌ بعدی من می‌رم قایم بشم! یاد ما باشین. برمی‌گردیم!