بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید درین خانه غریبند ، غریبانه بگردید یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود جهان لانه ی او نیتس پی لانه بگردید یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید یکی لذت مستی ست ، نهان زیر لب کیست ؟ ازین […]
بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید
درین خانه غریبند ، غریبانه بگردید
یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانه ی او نیتس پی لانه بگردید
یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست
قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید
یکی لذت مستی ست ، نهان زیر لب کیست ؟
ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید
یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد
به دامش نتوان یافت ، پی دانه بگردید
نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
همین جاست ، همین جاس ، همه خانه بگردید
نوایی نشنیده ست که از خویش رمیده ست
به غوغاش مخوانید ، خموشانه بگردید
سرشکی که بر آن خک فشاندیم بن تک
در این جوش شراب است ، به خمخانه بگردید
چه شیرین و چه خوشبوست ، کجا خوابگه اوست ؟
پی آن گل پر نوش چو پروانه بگردید
بر آن عق بخندید که عشقش نپسندید
در این حلقه ی زنجیر چو دیوانه بگردید
درین کنج غم آباد نشانش نتوان دید
اگر طالب گنجید به ویرانه بگردید
کلید در امید اگر هست شمایید
درین قفل کهن سنگ چچو دندانه بگردید
رخ از سایه نهفته ست ، به افسون که خفته ست ؟
به خوابش نتوان دید ، به افسانه بگردید
تن او به تنم خورد ، مرا برد ، مرا برد
گرم باز نیاورد ، به شکرانه بگردید
فرشته نگهبان شطرنجبازان
۴ اكتبر ۱۵۸۲؛ ۴۳۷ سال پيش در چنين روزی تِرِزای قديس اهل آويلا در آلبا دِـتورمِس اسپانيا درگذشت. میگفت: «خدايا دوستان دردمندت را كه ميبينم چه شگفت از اين كه يارانت اندكند.»
ترزا دِ آويلا در شهر آويلا در غرب پايتخت اسپانيا زاده شد. پدر و مادرش از نجيبزادگان باورمندی بودند كه مردان را شايسته پيشرفت اجتماعی و زنان را تنها مناسب ازدواج میدانستند. ۱۲ ساله بود كه مادرش را از دست داد و پدرش او را برای «تحصيل و آمادگی برای همسريابی» به صومعه سپرد. در زندگينامهاش مینويسد: «وقتی به اين می انديشم كه زن زاده شده ام در كار خود درميمانم. وقتی به مادرم می انديشم كه ۱۵ ساله ازدواج كرد و پس از زاييدن ۹ فرزند در ۲۷ سالگی درگذشت از ازدواج میهراسم.>
۲۰ ساله بود كه بر خلاف خواسته پدرش تارک دنيا شد و در خودزنی به منظور تزكيه نفس چنان زياده رفت كه سالها گرفتار بيماری بود: «بيش از آنكه از فرط خدادوستی تارک دنیا شده باشم از بيمِ از كف دادن آزادی به اين كار دست زدم«. ۴۷ ساله بود كه در جامعه مردسالار اسپانيا نخستين صومعه زنان را گشود و در آن به جای تجملات معمول، زندگی ساده و سخت را پيشنهاد كرد. كارش چنان بالا گرفت كه ۱۷ صومعه به نام او در اسپانيا ايجاد شد كه از مدير تا مستخدمش زنان بودند و مردان در آنجا راه نداشتند. كارش چنان بالا گرفت كه كليسا مجبور شد صومعههايش را تأييد كند.
ماندگارترين اثر او راه تكامل است كه تا به امروز از بزرگترين شاهكارهای كليسا به شمار میآيد. اگر فرويد ژرفای درون انسان را تيره و ترسناک ارزيابی میكند، ترزا تيرگی و وحشت را زاده و پرورده برون میداند و درون انسان را روشن و فروزان از فروغ الهی میشمارد.
گرچه تا زنده بود پيوسته زير مهميز انتقاد اربابان كليسا بود، اما پس از چهار سده پاپ وقت او را فرشته نگهبان شطرنجبازان خواند و در سال ۱۹۷۰ رسما عنوان «آموزگار كليسا» را به او دادند كه برجستهترين عنوان آكادميک در مذهب كاتوليک است. ترزای آويلا در ۶۷ سالگی در ۲۵۰ كيلومتری جنوب غربی مادريد درگذشت.