شهلا منصوریه دبیر گروه گردشگری عصر یکی از آخرین روزهای تابستان است؛ میهمان گوشه ای از کویر می شویم در سیستان. زنی، در آستانه در ایستاده و انتظار میهمانی را می کشد که تا کنون ندیده؛ شام را آماده و بساط چای بابونه و کیک قلیفی را تدارک دیده. روستا زاده ای است که رسم […]
شهلا منصوریه
دبیر گروه گردشگری
عصر یکی از آخرین روزهای تابستان است؛ میهمان گوشه ای از کویر می شویم در سیستان. زنی، در آستانه در ایستاده و انتظار میهمانی را می کشد که تا کنون ندیده؛ شام را آماده و بساط چای بابونه و کیک قلیفی را تدارک دیده. روستا زاده ای است که رسم میهمان نوازی را خوب می داند. با چهره ای بشاش و لهجه ای سیستانی خوشامد می گوید و دستانمان را در دستان گرمش می فشارد گویی که سال هاست ما را می شناسد. زنی از جنس کی بانو، که اصالتش را خوب از بر است و به تاریخچه سرزمینش می بالد و با شاهنامه خوانی ویژه ای که تدارک دیده، حسابی خستگی را از تنمان به در می کند. نقالی و شاهنامه خوانی با اجرای دختران کیانسه و لباس های محلی حسابی حال دلمان را خوش کرد و خستگی را از تنمان به در کرد.
روستازاده بی ادعایی که خانه پدری را اقامتگاهی برای میهمانان روستا و میهمانان سیستان و بلوچستان می کند تا فرهنگ و سنت زادگاهش را همچنان حفظ کند. بعد از ۲۷ سال کار اجرایی در آموزش و پرورش به بومگردی روی می آورد تا در عین مستقل بودن در کسب و کار برای اهالی روستا هم اشتغال ایجاد کند. یک اقامتگاه ساده، جذاب؛ اما بی ادعا. زنی مدیر و باسواد که جاپای خاله لیلا در روزی روزگاری گذاشته است. کی بانویی که سرزمین نخل و آفتاب اقامتگاهش کم کم دارد رونق می گیرد و خرسند از اینکه اهالی روستا در قبل این کارآفرینی، به تکاپو افتاده اند و برای کارهای جانبی در این زمینه از صنایع دستی گرفته تا پرورش حیوانات و محصولات ارگانیک تلاش می کنند تا اگر دوباره خشکسالی به سیستان هجوم آورد، اهالی روستا از بیکاری و بی آبی راه کوچ را در پیش نگیرند.
وقتی وارد اقامتگاه می شویم، حس می کنیم که پرتمان کرده اند به چندین دهه قبل. اقامتگاهی با چشم اندازی به کویر، که درختان نخلش در حیاط سایه بانی برای آلاچیق های نقلی کنار حوض است. اتاق هایی نقلی با دیوارهای از خشت و گل که نامی از رستم و خانوده اش دارد، در گوشه ای از حیاط که هر کدامشان با پنجره های مشبک رو به حیاط باز می شوند. اینجا جان می دهد برای شب هایی که بخواهیم آسمان پرستاره کویر را تماشا کنیم.
سفره را پهن می كند تا از میهمانانی که از شهرهای مختلف به روستایش آمده اند پذیرایی كند. با آبگوشت زابلی و نان رستم به همراه کشک بادنجان مخصوص سیستانی و سبزی و دوغ محلی سفره مزین می شود. با این سفره و پذیرایی زیبا هنوز هم چشمانش نگران است تا چیزی کم و کسر نباشد. در پذیرایی از مهمانانش سنگ تمام می گذارد. خوب می داند چه باید بکند.
برای همین است که در هشت ماهی که از افتتاح آن می گذرد با استقبال زیادی روبه رو شده است. فضایی آرام و به دور از دغدغه برای آخر هفته های سیستانی ها و همه روزه برای میهمانان داخلی و خارجی.
زری الهیار، کارآفرین موفقی است که از خانه پدری با کمک همسرش توانسته درآمدزایی کند.
وی می گوید که سه سال برای تایید نهایی این اقامتگاه تلاش کرده است و بعد از آن با توجه با تورمی که در جامعه ایجاد شد، توانست ۱۲۰میلیون قرض بگیرد و در بهمن ۹۷ آن را به سرانجام برساند. می گوید نباید ناامید شد فقط باید خواست و ادامه داد و از مشکلات نهراسید. وی از بی انگیزگی جوانان امروزی دلگیر است و تاکید می کند که متاسفانه جوانان امروز به دنبال کارهای آماده هستند و ایده پردازی نمی کنند تا به نتیجه ای برسند. به همین خاطر سعی کردیم که به بچه ها و جوانانی که در اطرافمان هستند یادآور شویم که ما می توانیم از صفر شروع کنیم و حتی با سنگ اندازی ها و مشکلات می توانیم موفق شویم.
احیای سنت اصیل
شاهنامه خوانی به عنوان سنتی دیرینه بین ایرانیان بخصوص در زادگاه رستم دستان و سرزمین الهام گرفتن فردوسی بزرگ برای نگارش شاهکار ادبی، نمادی جاودانه است. در روزگاران نه چندان دور، در پای کرسی های گرم فامیلی و گروه نقالی خوانی صدای خش دار پدربزرگ ها که از نبردهای رستم و سهراب و شعله های آتش سیاوش می گفتند رایج بود. اما بیشترین چیزی که امروزه در میان مردمان سیستان دیده می شود، شاهنامه خوانی دختران جوان است در نقش های مردانه. الهیار در این زمینه می گوید: مردم ایران زمین از دیرباز با داستان های شاهنامه آشنا هستند و از این رو می دانند که مهد تمدن شاهنامه سیستان است. برای همین ما برای حفظ این فرهنگ و فراموش نشدن آن کودکان را تشویق به نقالی و شاهنامه خوانی می کنیم.
وی ادامه می دهد: ما با این کار یادآور شدیم که داستان ها و افسانه هایی در ایران وجود دارند که فرهنگ ایران را می سازند. نقالی دو حسن دارد، اول اینکه برخی حوصله خواندن شاهنامه را ندارند و با نقالی کودکان خیلی چیزها بهتر و گویاتر بیان می شود و دوم اینکه با شاهنامه خوانی سعی کردیم که سیستان معرفی شود چون بسیاری از مردم فراموش کرده بودند که سیستان مهد و زادگاه رستم دستان است.
به گفته الهیار شاهنامه خوانی در بین دختران خیلی قوی تر از پسران است و ما اصلا پسر یا آقای شاهنامه خوان نداریم. و این موضوع به حاکمیت زنان در این خطه برمی گردد که وظیف مردان سیستانی انجام کارهای سنگین بود و وظیفه زنان انجام امور مدیریتی، فکری و حمایتی که دوشادوش مردان تلاش می کردند.
عدم حمایت بخش خصوصی
زندگی در منطقه کویر چندان آسان نیست. اما مردم به این روش از زندگی عادت کرده اند و با سختی ها و نداشته ها سازگار شده اند. به گفته الهیار، زنان سیستانی همچنان مثل گذشته کارهای مدیریتی و فکری را انجام می دهند به همین خاطر است که تعداد زنانی که خارج از خانه کار می کنند کم است.
وی که با همکاری همسرش مدتی است اقامتگاه بومگردی کیانسه را راه اندازی کرده است به مشکلات موجود دراین مسیر هم اشاره می کند و می افزاید: هر کاری مشکلات خاص خود را دارد اما در این سرزمین که شرایط سخت است برخی از مسئولان افراد موفق و ناموفق را به یک دید می نگرند. برخی افراد ممکن است در پروژه ای موفق باشند و به درستی کارشان را به سرانجام برساند و برخی به دلیل مشکلات بیشتر نتوانند پروژه شان را به درستی اجرا کنند. در این میان کمک و همیاری مسئولان بسیار کارساز است اما آنها بروکراسی اداری را مانعی برای کمک به این مساله می دانند و ما را در نیمه راه تنها می گذارند و به همین دلیل موفق نمی شویم.
به گفته این کارآفرین در سیستان افراد کمی هستند که درآمد مناسبی داشته باشند و به همین جهت هم سرمایه گذار انگشت شمار است و خارج از استان هم به دلیل تبلیغات منفی رسانه ای وارد نمی شوند.
در حالیکه این سرزمین سرشار از معادنی است که نیازمند همکاری بخش خصوصی است. اما تصوری که مردم نسبت به این استان و شهرستان هایش دارند این است که اینجا نا امن است در حالی که افرادی که به این استان سفر کرده اند و از نزدیک با مردم برخورد داشته اند می دانند که مردم این منطقه بسیار مهربان هستند و از نظر قومی و سیاسی مشکلی وجود ندارد.
وی از برنامه هایی که در سر دارد می گوید: کارهای زیادی برای این اقامتگاه و کسب درآمد افراد محلی در نظر دارم. اما مشکلات و هزینه های اقتصادی آن کم نیست. خیلی علاقمند هستم تا کارهای فرهنگی انجام دهم. کارگاه های خامه دوزی و سیاه دوزی راه اندازی کنم و پارچه های پنبه ای را خودمان تولید کنیم تا به این طریق هم کار خودمان رونق بگیرد و هم کسب و کار روستائیان به سرانجام نیک برسد. اما مسئولان معتقدند که به دلیل توانایی و توانمندی بالایی که داری خودت باید ادامه دهی و چون طرح شما تمام شده ما نمی توانیم به شما کمک کنیم.
الهیار که در طب سنتی سررشته دارد می گوید: پدربزرگم ۶ سال در روسیه طبابت سنتی داشتند. بعد به نیمروز آمدند و در اینجا به طبابت خود ادامه داد و به همین خاطر من هم از او یاد گرفتم و هم در زندگی خودم و هم در بومگردی آن ها را اجرا می کنم.
به عنوان مثال، ظروف آبخوری، از جنس مس است. البته ، با حجم کم و نه چندان زیاد. از لیوان های شیشه ای هم برای مصرف دوغ استفاده می کنم. بر همین اساس هر وسیله ای ظرف مخصوص به خود را دارد. غذا در دیگ مسی طبخ می شود و از قاشق آهنی «حسوم» برای غنی کردن غذا استفاده می کنم و به همین دلیل نیازی به مصرف قرص آهن نداریم. این قاشق سرشار از آهن است و در نیم ساعت آخر پخت داخل ظرف مسی آبگوشت یا آب خورشت می گذاریم تا آهن بدن را تامین کنیم.
این فعال بومگردی از فعالان محیط زیست هم به شمار می رود. الهیار در توضیح این موضوع می گوید: در تمام فعالیت هایم به ندرت از ظروف یکبار مصرف استفاده می کنم و بیشتر ظروفم را ظروف سفالی و شیشه ای تشکیل می دهد. هرگز زباله های تر و خشک را با هم ادغام نمی کنم.
یک ظرف برای ظروف یکبار مصرف دارم که شاید در ماه یکبار آن را به بازیافتی ها بدهم. و زباله های تر را هم به روش کمپوست داخل باغچه دفن می کنم. در تهیه غذاها نیز از محصولات ارگانیک و جالیزی استفاده می کنم. جالب است بدانید که محصولات جالیزی مثل بادنجان، گوجه، هندوانه و خربزه برداشت خودم است و گوشت و محصولات لبنی مثل شیر، روغن حیوانی، کشک سفید و کشک زرد، تخم مرغ را هم خودمان تولید می کنیم. نان رستم که نان معروف سیستان است از تولیدات خودمان است.
کی بانو
صحبت های خانم الهیار بسیار شیرین است و همانگونه که گفتم مرا یاد خاله لیلا در روزی روزگاری می اندازد. به قول لیدر توانایمان، آقای کمالی جوان، نمونه ای از یک کی بانوی واقعی. واژه ای که مرا مشتاق می کند تا بیشتر در مورد آن بدانم.
او می گوید: در زمان گذشته زنان نقش پررنگی در خانه و خانواده داشتند و بیشترین امور مدیریتی و حاکمیتی را به عهده داشتند. برهمین اساس نیز امروزه نقش پررنگی در توسعه منطقه زندگی و اقامتی خود دارند.
کمالی جوان ادامه می دهد: زنان این منطقه به کارهای هنری و فکری بیشتر می پردازند و صنایع دستی که برگرفته از قدمت این مرز و بوم است را سرپا نگه داشته اند. زنان عشایر و روستایی در سیستان خامه دوزی و قالی سیستانی را ترویج می دهند.
وی به برپا کردن سیاه چادر توسط زنان اشاره می کند و می افزاید: سیاه چادر متشکل از نوار مشکی رنگی است که در اندازه یک و نیم در ۱۰ متر است که با موی بز بافته می شود و با متصل کردن تعدادی از این نوارها یک چادر تولید می شود.
به گفته وی؛ برآورده كردن خواسته هاي بانوان روستايي در جهت ارتقاي توسعه جامعه امري ضروري است. و توجه به فعاليت هاي اقتصادي زنان به ويژه در جامعه روستايي، موجب مطرح شدن مقوله گردشگری و چرخش اقتصادی روستایی و به طبع آن جامعه است.
سرزمین ناشناخته ها
برای من که تفاوت «سیستان» و «بلوچستان» را نمیدانستم، سفر به قلب سیستان، یک سفر ماجراجویانه و پرهیجان بود. چه بسا که آخرین تصویرم از این منطقه، جملهای بود که دوستی به هنگام شنیدن سفر به این خطه به من گفته بود: «سیستان آخر دنیاست.» برای رفتن به سیستان و دیدن جاذبه های گردشگری آن باید ابتدا به زاهدان رفت و بعد با یک راهنمای محلی از مناطق گردشگری و فرهنگی آن دیدن کرد. سیستان را می توان از لحاظ باستان شناسی سرزمین اولین ها دانست اولین هایی مانند چشم مصنوعی، انیمیشن، جراحی جمجمه، آس باد و سیستم فاضلاب. بهشت باستان شناسی است که قدمت برخی از آثار در آن به بیش از ۵ هزر سال می رسد. با مردمی مهربان که آداب میهمان نوازی را خوب به جا می آورند. اما در این میان قطعا شهرستان نیمروز که شمالی ترین شهر زابل و در عین حال وسیع ترین و بزرگترین شهر سیستان است، مقصد بکری برای شناختن ناشناخته ها است. دریاچه هامون در قلب این شهرستان قرار دارد. اقامتگاه بومگردی کیانسه تا دریاچه هامون یک کیلومتر فاصله است. در هر صورت و در حال حاضر، سیستان نیاز به دیده شدن دارد. دیده شدن تمام واقعیاتش، از تنوع فرهنگی و تنوع سبک زندگی مردمانش تا خشکسالی و زندگی سخت. شهری که ساکنانش آن را «زابل جان» خطاب میکنند.
بقول اشمیت گردشگر آلمانی؛ محتوای کتاب را از روی جلدش نمی توان قضاوت کرد سیستان و بلوچستان مانند کتابی است که محتوای آن دیده نشده ولی نسبت به آن قضاوت می شود. پس به این استان سفر کنید و ببینید که این استان هم امن است و هم زیبا.